کپی شد
ادعاهای بنیانگذار فرقه بهائیت
از کتابهای میرزا حسینعلی و دیگر كتابهای بهائیان استفاده میشود که او مانند استادش سیدعلیمحمد باب، بلکه بالاتر از او، ادعاهای گوناگونی مطرح کرده که در اینجا به ترتیب ادعاهای او به طور اختصار بیان میشود:
- ادعای بندگی: او در کتاب خود مبین چنین میگوید: «سبحان الذی نزل علی عبده من سحاب القضاء سهام البلاء و یرانی فی صبر جمیل»؛ «پاک و منزه است آن خدایی که تیرهای بلا را از ابر قضا بر بندهاش (حسینعلی) نازل کرد و مرا در صبر و بردباری نیک دید».[1]
- ادعای من یُظهره الله: «سید علیمحمد باب مؤسس فرقه بابیّت، در اوائل امر، ادعای بابیّت میکرد و میگفت: «من از جانب امام زمان مأموریت داشته و با او ارتباط معنوی دارم» و غیر از این، هیچ ادعایی نداشت. بعد از چند سال، ادعای قائمیت کرد و گفت: «من همان امام زمان هستم» و بعد هم ادعای نبوت کرد. وقتی دید این ادعاها با هم سازگار نیستند، درصد توجیه و تأویل آنها برآمد؛ ازاینرو عنوان «قائم و مهدی» را که در سر لوحه نوشتهها و بافتههایش قرار داده بود، تبدیل به یک کلمه مبهم و کلی «من یُظهرهُ الله»؛ یعنی «کسی که خدا او را ظاهر میکند»، کرد.
بعد از او دیگران از این لفظ مبهم سوء استفاده کرده و ادعا کردند که ما همان کسی هستیم که سیدعلی باب به ظهور او بشارت داده است. یکی از این افراد حسینعلی بهاء بود. او ابتدا به مدت 18 سال بعد از فوت سیدعلیمحمد باب، پیرو برادرش میرزا یحیی بود، اما بعد ادعا کرد که من همان «من یظهره الله» هستم که سید باب به ظهور او بشارت داده بود. سید باب در مورد من یظهره الله چنین سفارش می کند، که «پس از ظهور او، هر حکمی که داد به او عمل کنید و ادعای او را بپذیرید». همچنین میگفت: «قسم به ذات الهی اگر کسی یک آیه از او بشنود بهتر است از آن که هزار بار «بیان» را تلاوت کند».[2]
- ادعای رجعت: میرزا حسینعلی گاهی ادعای رجعت (مسیح) کرده است همچنان که در کتاب مبین خطاب به پاپ مسیحیان میگوید: «یا بابا، اخرق الاحجاب قداتی رب الارباب فی ظل السحاب …، کذلک یأمر القلم الاعلی من لدن ربک العزیز الجبار انه اتی من السماء مرة اخری کما اتی اول مرة ایاک ان تعترض علیه»؛ «ای پاپ! پردههای غفلت را بدر که رب الارباب حضرت مسیح که خود بهاء است، در سایه ابر آمد … . همینطور تو را امر میکند قلم اعلی از طرف پروردگار عزیز و مقتدر، اینکه مسیح یکبار دیگر از آسمان آمد، چنانکه در مرتبه اول از آسمان آمد، بپرهیز از اینکه اعتراض به او کنی».[3]
- ادعای رسالت و پیغمبری: میرزاحسینعلی در کتاب اقدس چنین میگوید: «قل یا ملاء البیان، لا تقتلونی بسیوف الاعراض، تالله کنت نائماً ایقظنی ید ارادة ربکم الرحمن و امرنی بالنداء بین الارض والسماء لیس هذا من عندی لو أنتم تعرفون»؛ «ای گروه بیان! (پیروان کتاب بیان سید علیمحمد باب)، مرا با شمشیرهای اعراض به قتل نرسانید، سوگند به خدا، خوابیده بودم که دست اراده خداوند مهربان مرا بیدار کرد و امر کرد مرا که بین زمین و آسمان ندا کنم، این از پیش خودم نیست، اگر شما بدانید». همچین در کتاب اقتدارات چنین میگوید: «ای خدا من! آنان را دعوت نکردم جز به چیزی که تو مبعوثم نمودهای و اگر گفتهام بیائید به سوی من، نظری نداشتهام جز چیزی که تو به او ظاهر ساختهای و مبعوثم کردهای».[4]
- ادعای خدایی: میرزا حسینعلی در کتاب مبین پا را فراتر نهاده و چنین ادعا میکند: «و اسمع ما یوحی من شطر البلاء علی بقعه المحنة و الابتلاء من صدره القضاء انه لا اله الا انا المسجون الفرید»؛ «بشنو آنچه از شطر بلا بر بقعه محنت و گرفتاری از سینهی قضا وحی میشود که نیست خدایی جز منِ زندانی تنها».[5]
وی همچنین در کتاب بدیع چنین میگوید: «انه یقول حینئذِ اننی انا الله، لا اله الا انا، کما قال النقطه من قبل و بعینه یقول من یأتی من بعد»؛ «او در این زمان میگوید: من همان خدایم و خدایی جز من نیست. چنانکه نقطه (علیمحمد باب) نیز از پیش از این میگفت و کسی که بعد از این میآید، بعینه همین را خواهد گفت».
او در جای دیگری میگفت: «لا اله الا انا العزیز الحمید».[6]
- ادعای خداآفرینی: طبق نوشته عباس افندی (فرزند و جانشین میرزا حسینعلی)، حسینعلی بهاء ادعای خدا آفرینی کرد و در قصیدهای چنین گفت: «کل اله لوه من رشح امری تألهت **** و کل الربوب من طفح حکمی ترببت»؛
«یعنی همه خدایان از رشحات (و آثار) فرمانم به خدایی رسیدند و همه پرودرگاران از لبریزیِ حکم من پروردگار گشتند».[7]
نکته قابل ذکر این است که این گفتار کوتاه، ظرفیت طرح نقد این مطالب را ندارد؛ لذا در چند جمله اشاره بسیار مختصری به نقد مطالب فوق پرداخته میشود.
منطقیترین راه برای تشخیص صدق و کذب یک کلام، وجود هماهنگی، یکرنگی، عدم اختلاف و تناقص در آن گفتار و کلام است؛ لذا پریشانگویی، اختلاف و تناقص در گفتار، دلیل بیپایگی و دروغپردازی گوینده است. برای همین قرآن کریم یکی از نشانههای صدق خود را عدم اختلاف دانسته و میفرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا»؛ «آیا به قرآن [عمیقاً] نمیاندیشند؟ چنانچه از سوی غیر خدا بود، همانا در آن اختلاف و ناهمگونی بسیاری مییافتند».[8]
همچنین هنگامی كه سخنان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را بررسی میکنیم، میبینیم که ایشان از ابتدای نبوت تا پایان آن، یکسان سخن گفته و همه وقت بر بندگی و رسالت خود تأكید میورزید.
در حالیکه با تأملی مختصر در گفتار و نوشتارهای حسینعلی بهاء، جز تناقضگویی و اختلافگویی چیزی دیده نمیشود. همچنانكه ذکر شد او گاهی ادعای بنده و عبد بودن، گاهی ادعای پیامبری و خدایی و حتی خداآفرینی میکند.[9]
[1]. محمدی اشتهاردی، محمد، ارمغان استعمار، ص 171.
[2]. همان، ص 174.
[3]. همان، ص 173.
[4]. حسینی. سید معصوم، نقد و بررسی بابیت و بهائیت، ص202.
[5]. همان، ص 205 و 206.
[6]. عبدالحمید اشراق خاوری، شرح اقدس، تنظيم و تدوين: رأفتی، وحيد، ص 224.
[7]. ارمغان استعمار، ص 178.
[8]. نساء، 82.
[9]. برگرفته از: عبادی نیک، فاطمه، پایگاه علمی فرهنگی اعتقادی الشیعه.