searchicon

کپی شد

ادب پرهيز از دشنام در امر به معروف و نهى از منکر

امر به معروف و نهى از منکر، فريضه و واجب است، اما براى اجراى آن نبايد پا از حدود شرع بيرون گذاشت. اين واجب از آنهايى است که نمى‏توان براى اجراى آن واجب ‏هاى ديگر را فروگذاشت و به محرماتى ديگر مرتکب شد. يکى از محرمات رايج در اجراى اين فريضه، بدزبانى و دشنام‏ گويى است، که آمر و ناهى مى‏پندارد چون حق با او است، مى‏تواند از هر زبانى و واژگانى استفاده کند. منطق قرآن و دستور خداوند متعال به موسى و هارون‏ (ع)[1] بايد در اين زمينه راهنماى هر مسلمانى باشد. قرآن کريم حتى دشنام دادن به مشرکان را درست نمى‏شمارد[2] و مؤمنان را کسانى مى‏داند که از هرگونه لغوى دورى مى‏گزينند[3] و حتى به جاهلان پاسخى در خور و مسالمت‏آميز مى‏دهند.[4] هدف از امر و نهى، نفوذ در دل‏ها و برانگيختن مردمان در جهت پديد آوردن معروف و از ميان برداشتن منکر است؛ حال آن‏که دشنام‏ گويى مانع از نفوذ و سد راه همدلى است. اگر هم کم‏ترين امکان تأثيرى در ميان باشد، دشنام دادن و بدگويى، آن‏را از ميان مى‏برد؛ از اين‏رو در منظومه فکرى امام على‏ (ع)، جايى براى دشنام دادن وجود ندارد و ايشان روا نمى‏دارد که مسلمانى دهان خود را بدان بيالايد. حضرت چون در جنگ صفين ديد که يارانش به لشکريان معاويه دشنام مى‏دهند، آنان را از اين کار برحذر داشت و فرمود: من خوش ندارم شما دشنام گو باشيد؛ ليک اگر کرده‏ هاى آنان را بازگوييد و حالشان را ياد آوری کنيد، به صواب نزديک‏تر و در عذرخواهى رساتر خواهد بود.[5]


[1]. طه 44.

[2]. انعام 108.

[3]. مؤمنون 3.

[4]. فرقان 63.

[5]. نهج‏البلاغه، خطبه 206 (ترجمه شهيدى).