کپی شد
ادب پرهيز از تجسس در امر به معروف و نهى از منکر
امر به معروف و نهى از منکر، ناظر به حقوق اجتماعى مسلمانان است و تنها در اين حوزه کاربرد دارد؛ از اينرو کشاندن آن به حريم خصوصى مردم، جز مسخ اين فريضه و مشکل سازى نتيجه اى ندارد. اساساً تا ترک معروف يا ارتکاب منکرى آشکار نباشد، کسى حق پى جويى و تجسس براى احراز آن را ندارد. اگر کسى در نهان گناهى مرتکب مىشود و يا واجبى را فرو مى گذارد، تنها به خودش زيان مىزند، نه ديگرى.
اين مسئله، از مسلمات اسلام است که هر کس حريم خصوصى خود را دارد و کسى حق تجسس در آن را ندارد. داستان خليفه دوم و بالا رفتن از خانه ديگران براى کشف منکر و عکس العمل آن مسلمان، معروف است. هنگامى که عمر مچ آن شخص مرتکب منکر را گرفت، آن مرد مدعى شد که اگر من مرتکب يک منکر شده باشم، تو مرتکب سه منکر شده ای که يکى از آنها، تجسس است که به تصريح قرآن کريم[1] حرام است. خليفه نيز خطاى خود را پذيرفت و از او درگذشت. اين ماجرا را غزالى در احياء العلوم[2] به تفصيل نقل مىکند. از نظر امام على (ع) اساساً اگر گناهى در نهان صورت گيرد و يا واجبى ترک شود، تنها عامل و تارک، زيان مىبيند و از رحمت خدا محروم مىگردد و ديگران از اين کار زيانى نمىبينند. فلسفه امر و نهى نيز در درجه اول حفظ سلامت جامعه است. امام (ع) از رسول خدا (ص) نقل مىکند که ايشان فرمود: «هرگاه بنده اى در نهان گناهى را مرتکب شود، جز او زيانى نمىبيند و هرگاه آشکارا آن را مرتکب شود و بر او خرده نگيرند، عموم مردم از آن زيان مىبينند».[3] از نظر امام کيفر و مجازات الهى هنگامى دامنگير جمع مىگردد که گناه فردى آشکارا صورت گيرد: «خداوند عامه را به گناه خاصه، هرگاه آنان در نهان مرتکب کار زشتى شوند و عامه از آن باخبر نشوند، کيفر نمىدهد».[4] بدين ترتيب قلمرو کاربرد امر به معروف و نهى از منکر، اعمال آشکار و جايى است که ترک معروف يا ارتکاب منکر، آشکار و عيان باشد.
فقها در اين زمينه چندان دقت نظر و احتياط به خرج مى دهند که نه تنها گناه نهانى را مشمول امر به معروف و نهى از منکر نمىدانند، بلکه معتقدند اگر ترک واجب يا ارتکاب منکر نيز آشکار باشد، اما از سر جهل به موضوع صورت گرفته باشد، باز امر به معروف و نهى از منکر واجب نيست؛ براى مثال امام خمينى، در اين باب مىگويد: «اگر فاعل [منکر] جاهل به موضوع باشد، انکار او و رفع جهلش واجب نيست؛ مانند آنکه نماز را از سر غفلت يا فراموشى نخواند و يا بر اثر جهل به موضوع، مسکرى نوشد.[5] البته اين مسئله ناظر به موارد عمومى يا جزئى است، اما جايى که مسئله حياتى باشد، ديگر نمىتوان سکوت کرد؛ بنا بر اين در امر و نهى، هم بايد ترک واجب يا ارتکاب منکر، آشکار باشد و هم فاعل و تارک دچار فراموشى يا غفلت و يا جهل به موضوع نشده نباشد، وگرنه جايى براى اجراى اين فريضه نيست؛ از اينرو، بايد اين تلقى نادرست را که امر به معروف و نهى از منکر، گونه اى فضولى در کار ديگران و تجسس و دخالت در امور شخصى افراد است، کنار گذاشت و براى رفع اين پندار ناروا کوشيد. امر به معروف و نهى از منکر، هيچ نسبتى با تجسس و فضولى در کار ديگران ندارد و اگر هم بتوان نسبتى برقرار کرد، نسبت تضاد است.
در اين جا تنها يک استثنا وجود دارد و آن هم بازرسى، بررسى و مراقبت از کردار و اعمال مدیران سازمانها و مؤسسات است. بر اساس همين رويکرد است که امام على (ع) از مالکاشتر مىخواهد کارهاى زيردستان و کارگزاران خود را زير نظر داشته باشد و از طريق فرستادن منهيان و مراقبان، مانع تخلفات احتمالى آنان گردد. در اين مورد ايشان پس از آنکه دستور مىدهد تا کارگزاران براساس توان و شايستگى انتخاب شوند، مىفرمايد: «بر کارهاى آنان مراقبت کن و جاسوسى راست گو و وفاپيشه بر ايشان بگمار که مراقبت نهانى تو در کارهايشان، و وادارکننده آنها به رعايت امانت و مهربانى بر رعيت باشد».[6]
[1]. حجرات 12.
[2]. غزالی، محمد، احياء العلوم، ج 16، ص 17 و 18.
[3]. صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقابالاعمال، ص 596.
[4]. همان، علل الشرايع، ص 522.
[5]. موسوى خمينى، سيد روح اللّٰه، تحريرالوسيله، ج 1، ص 466، م 4.
[6]. نهجالبلاغه، نامه 53 (ترجمه شهيدى، ص333)، البته کلمه نهانی در ترجمه دکتر شهيدى «نهايى» آمده است که غلط چاپى است.