searchicon

کپی شد

ادب رفاقت در امر به معروف و نهى از منکر

عصاره آداب امر به معروف و نهى از منکر در لسان معصومان (ع)، تحت عنوان رفق آمده است. مقصود از رفق، ملايمت، نرمى، مدارا و رفاقت با تارک معروف و مرتکب منکر است. نه اين‏که با او دوستى و رفاقت به معناى امروزين داشته باشيم، بلکه در برخوردهايمان راه نرمى و مدارا را پيش بگيريم و دوستانه و مشفقانه بکوشيم خطاکار را از راه کج بازآوريم. هنگامى امر و نهى ما مؤثر مى‏افتد که راه همدلى را برگزينيم و تارک معروف را همچون بيمارى بدانيم که نيازمند کمک ما است. خداوند متعال به پيامبرش‏ (ص) مى‏آموزد تا از منکر بيزار باشد، بى ‏آن‏که از عاملان آن بيزارى جويد و به او مى‏فرمايد: «پس اگر تو را نافرمانى کردند، بگو: من از آنچه مى‏کنيد بيزارم».[1] در نتيجه حضرت رسول (ص) از کردار نادرست آنان بيزارى مى‏ جويد، نه از خود آنان. همچنان که طبيب از بيمار متنفر نيست و بر آن است تا او را درمان کند و از چنگال بيمارى برهاند. کسانى که در صدر اسلام مى‏زيستند و از نزديک با تعاليم وحيانى و نبوى آشنا بودند، اين نکته را نيک دريافته بودند؛ لذا اگر کسى از آنان مرتکب گناهى مى‏شد و براى حد خوردن خود را معرفى مى‏کرد، به رسول‏ خدا (ص) يا امام على (‏ع) عرض مى‏کرد: طهّرنى؛ «پاکم ساز». آنان به نيکى مى‏دانستند که هدف از حد زدن، نه کيفر دادن گناه کار، که پاک ساختن او از گناه است.

آن‏که در پى امر و نهى است، نيز بايد چنين نگاهى به امر و نهى خود داشته باشد. تعبير کليدى رفق در گفتار معصومان (ع) فراوان وارد شده است؛ براى مثال امام صادق (ع)، پس از نقل ماجرايى عبرت‏آموز مى‏فرمايد: «امامت ما با رفق و دوستى و معاشرت خوب و پرهيزگارى است».[2] خطبه 140 نهج‏البلاغه، بر اين اصل پا مى‏فشارد که آنان که خود را پاک مى‏دانند، چندان غرّه نشوند و به سپاس اين نعمت به بدکاران با چشم رحمت و شفقت بنگرند. همچنين امام از مالک اشتر مى‏خواهد تا مهربانانه با بدکاران برخورد کند و آنچه را که شايسته پوشاندن است، بپوشاند. سخن کوتاه، اساس امر به معروف و نهى از منکر، نفوذ و تأثير است و اين امر بدون رفق و مدارا و نرمى حاصل نمى‏شود.


[1]. شعراء 216.

[2]. نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏12، ص‏ 186.