Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

اخلاق و صفات موسی کلیم الله (علیه السلام)‏

مأموریت هدایت خلق، تهذیب نفوس، تعلیم و تربیت مردم، اقامه عدل و برچیدن اختلاف و آزاد کردن انسان ها از چنگال اسارت ها، آنچنان سنگین است که آمادگی های ویژه ای را از نظر جسمی و روحی و علمی و اخلاقی می طلبد. به همین دلیل کسانی می توانند بار این مسئولیت مهم را بر دوش کشند که در پرتو خود سازی ها از یک سو و امدادهای الهی از سوی دیگر، برای این امر آماده شده باشند. مسلما یک فرد عادی و ساخته نشده هرگز توانایی پذیرش چنین مأموریت بزرگی را ندارد؛ لذا هر پیامبری باید واجد صفت خود سازی باشد و طبعا باید پیامبران بزرگ و اوالعزم و صاحبان شریعت و آئین جدید سهم بیشتری از آن را داشته باشند. در اینجا به برخی از صفات و اخلاق حضرت موسی (علیه السلام) اشاره می شود.

  1. کلیم الله بودن.

خداوند موسى (علیه السلام) را به دلیل تحمل مسئولیت نبوت و رسالت، به سخن‌گفتن با خویشتن مخصوص نمود و شاهد این معنا، جمله «فَاسْتَمِعْ لِما یُوحى‏»[1] است که «فاء» تفریع، نتیجه آن اختیار و انتخاب قلمداد شده و فهمانده که مشیّت و خواست الهى بدین تعلق گرفته که فردى از انسان را وا بدارد، تا مشقت حمل نبوت و رسالت را تحمل کند و چون در علم خدا موسى بهتر از دیگران بود، بدین جهت او را اختیار کرده است.[2]

  1. پیامبر مخلص و برگزیده.

او به خاطر اطاعت و بندگی خدا به جائی رسید که پروردگار او را خالص و پاک ساخت «إنَّه کانَ مُخلَصاً»؛ «و در اين كتاب، موسى را ياد كن. او بنده اى مخلص … بود».[3]

  1. علاوه بر نبوت، رسول والا مقامی بودن.

قرآن کریم می فرماید: «و در اين كتاب، موسى را ياد كن. او پیامبر و رسول والا مقامی بود».[4]

  1. به واسطه داشتن یاوری مانند هارون برادرش، مورد رحمت خداوند قرار گرفت.

«از رحمت خود، برادرش هارون را که پیامبر بود، به او بخشیدیم تا پشتیبان و یاور همکار او باشد».[5]

  1. قوی و پر قدرت بودن.

هنگامی که موسی در مدین به دختران شعیب برای سیراب کردن گوسفندانشان کمک کرد، بعد از مدتی کوتاه یکی از آنها برگشت و … : «يكى از آن دو (دختر) به سراغ او آمد در حالى كه با نهايت حيا گام برمى داشت، گفت: پدرم از تو دعوت مى كند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را كه براى ما انجام دادى، به تو بپردازد«.[6]

دختر شعیب که توانایی موسی (علیه السلام) را دیده بود، به پدرش پیشنهاد داد: «… پدر! او را استخدام كن؛ زيرا بهترين كسى را كه مى توانى استخدام كنى آن كسى است كه قوىّ … (و او همين مرد است)!».[7] شعیب (علیه السلام) از دخترش پرسید: توان و قوت این جوان معلوم است كه دلو بزرگ را از چاه كشید، …».

  1. حیا و عفت.

دختر شعیب که …، وقار و جوانمردی موسی (علیه السلام) را دیده بود، به پدرش پیشنهاد داد: «… پدر! او را استخدام كن؛ زيرا بهترين كسى را كه مى توانى استخدام كنى آن كسى است كه … و امين باشد (و او همين مرد است)!».[8] شعیب (علیه السلام) از دخترش پرسید: وقار، عفت و امانتش را چگونه شناختی؟ دختر گفت: پدر جان! هنگام آمدنم به خانه، او به من گفت: «من از جلو می روم، تو بر سر دو راهی ها و چند راهی ها مرا راهنمائی کن».

[1]. طه، 13.

[2]. نساء، 164؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏14، ص 139.

[3]. مریم، 51.

[4]. همان.

[5]. همان.

[6].قصص، 25.

[7]. همان، 26.

[8]. همان، 26.