کپی شد
اخلاق و صفات مؤمن آل فرعون
در باب اخلاق و صفات مؤمن آل فرعون بهترین بیان و منبع، قرآن کریم است. با نگاهی به آیات هفده گانه ای که در سوره مبارکه غافر در مورد او وراد شده، می توان برخی از صفات و اخلاقیات وی را به دست آورد. اینک با بررسی آیات قرآن کریم به صفات و خلق و خوی ایشان پرداخته می شود:
- عمق و قوت ایمان او به خدا و همچنین صداقت در ایمان.
اینکه خداوند تعالی او را در قرآن کریم به عنوان فردی دارای ایمان معرفی می کند، نشان از ایمان حقیقی یک انسان است. در بیانی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که فرمود: «هنگامی که حضرت قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله) قیام می کند، هفده تن را از پشت کعبه زنده می نماید (به دنیا برمی گرداند) که عبارتند از: پنج تن از قوم موسی (علیه السلام) که به حق قضاوت کرده و (با عدالت رفتار می کردند[1])، هفت تن از اصحاب کهف، یوشع وصی موسی، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسی، ابودجانه انصاری و مالک اشتر.[2]
- تقیه.
قرآن کریم در این باره می فرماید: «در این هنگام مردى با ایمان از آل فرعون که ایمانش را «پنهان» میداشت به فرعونیان گفت: …».[3]
- هدایت گری.
قرآن کریم در این رابطه از زبان وی می فرماید: «اى قوم امروز ملک و سلطنت زمین مصر با شما است، لیکن اگر قهر و انتقام خدا بر ما برسد، کیست که بتواند ما را از آن نجات دهد …».[4] در ادامه قرآن کریم می فرماید: «آن مرد با ایمان گفت: اى قوم! من براى شما از روزى سخت؛ مانند روز سخت امت هاى گذشته میترسم» * «مانند روزگار قوم نوح و عاد و ثمود و امتهاى بعد از اینان که همه به کیفر کفر هلاک شدند و خدا هیچ اراده ظلم در حق بندگان نمیکند» * «اى قوم، من براى شما از عذاب روز قیامت که خلق از سختى آن به فریاد آیند سخت بیمناکم» * «همان روزى که از عذاب آن به هر سو بگریزید و هیچ از قهر خدا پناهى نیایید و هر که را خدا بخاطر اعمال ناشایستش گمراه نماید دیگر براى او راهى نیست» * «شما کسانى هستید که پیش از این نیز هنگامى که یوسف با معجزات و ادله روشن به سوى شما آمد دایم از آیاتى که برایتان آورد در شک و ریب بماندید و از وى اطاعت نکردید تا آنکه یوسف از دنیا برفت و باز به دروغ گفتید که دیگر خدا پس از یوسف هرگز رسولى نمیفرستد. آرى خداوند مردم ستمگر را بخاطر گمراهیشان و اینکه در شک و تردیدند به حالت گمراهیشان وامیگذارد» * «اینها همان کسانى هستند که در آیات خدا بىهیچ حجت و برهانى به جدال و انکار برمیخیزند و این کار، سخت خدا و رسول و اهل ایمان را به خشم و غضب میآورد. آرى اینگونه خدا بر دل هر منکر ستمکارى مهر شقاوت میزند».[5]
- حکمت و باهوشی در روش هدایت قوم.
او برای اینکه هدایت را در قوم خودش جریان داده و در عین حال از خطر کشته شدن هم مصون بماند، ابتدا احتمال دروغگو بودن حضرت موسی (علیه السلام) را مطرح نموده، سپس از او به صورت تلویحی دفاع می کند. قرآن کریم در این باره می فرماید: «و مرد مؤمنى از آل فرعون که ایمان خود را پنهان میداشت گفت: «آیا میخواهید مردى را بکشید؛ به این دلیل که میگوید: پروردگار من «اللَّه» است، در حالى که دلایل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت و اگر راستگو باشد، (لا اقل) بعضى از عذاب هایى را که وعده میدهد به شما خواهد رسید. خداوند کسى را که اسرافکار و بسیار دروغگو است، هدایت نمیکند».[6]
- دلسوز و ناصح بودن.
قرآن کریم در این رابطه می فرماید: «آن مرد باایمان گفت: اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روز (عذاب) اقوام پیشین بیمناکم!» * «اى قوم من! من بر شما از روزى که مردم یکدیگر را صدا میزنند (و از هم یارى مىطلبند و صدایشان به جایى نمیرسد) بیمناکم!» * «همان روزى که روى میگردانید و فرار میکنید امّا هیچ پناهگاهى در برابر عذاب خداوند براى شما نیست و هر کس را خداوند (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هدایت کنندهاى براى او نیست».[7]
- شجاعت و جرأت.
مؤمن آل فرعون بعد از آنکه از طریق تقیه و پنهان کردن ایمان خود و کنایه گویی نتوانست در فرعون و یارانش تأثیر گذار باشد و نیز بعد از آنکه متوجه شد آنها قصد کشتن حضرت موسی (علیه السلام) را دارند، دست از تقیه کشید و ایمان خود را آشکار و مبارزه خود را علنی نمود. این در حالی بود که آنها جمعیتی فراوان و دارای قدرت و سلطنت بوده و در مقابل، او تنهای تنها بود. قرآن کریم در این رابطه از زبان وی می فرماید: «اى قوم من! چرا من شما را به سوى نجات دعوت میکنم، امّا شما مرا به سوى آتش فرا میخوانید؟!» * «مرا دعوت میکنید که به خداوند یگانه کافر شوم و همتایى که به آن علم ندارم، براى او قرار دهم؟ در حالى که من شما را به سوى خداوند عزیز غفّار دعوت میکنم!» * «قطعاً آنچه مرا به سوى آن میخوانید، نه دعوت (و حاکمیتى) در دنیا دارد و نه در آخرت. و تنها بازگشت ما در قیامت به سوى خدا است و مسرفان اهل آتشند!» * «و به زودى آنچه را به شما میگویم، به خاطر خواهید آورد! من کار خود را به خدا وامی گذارم که خداوند نسبت به بندگانش بینا است!»[8]
- امر به معروف و نهی از منکر.
از مجموعه آیاتی که سوره مبارکه غافر در باره مؤمن آل فرعون وارد شده است این نکته؛ یعنی آمر به معروف و ناهی از منکر بودن او به طور واضح قابل دیرافت است.
- اهل احتجاج و دارای قدرت استدلال.
قرآن کریم در این باره از قول او دلایل متعددی بیان می دارد؛ از جمله اینکه: «اى قوم من! امروز حکومت از آن شما است و در این سرزمین پیروز (غالب) هستید، اگر عذاب خدا به سراغ ما آید، چه کسى ما را یارى خواهد کرد؟! …» * «آن مرد باایمان گفت: «اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روز (عذاب) اقوام پیشین بیمناکم»[9] و … .
- واگذار کردن امور به خداوند.
قرآن کریم در این مورد از قول او می فرماید: «و به زودى آنچه را به شما میگویم، به خاطر خواهید آورد! من کار خود را به خدا واگذار می کنم که خداوند نسبت به بندگانش بینا است!».[10]
[1]. اعراف، 7.
[2]. عياشى، محمد بن مسعود، كتاب التفسير، تحقيق: رسولى محلاتی، سيد هاشم، ج 2، ص 32.
[3]. غافر، 28.
[4]. همان، 29.
[5]. همان، 30 – 35.
[6]. همان، 28.
[7]. همان، 30، 32 و 33.
[8]. همان، 41 – 44.
[9]. همان، 29 و 30.
[10]. همان، 44.