کپی شد
اخلاق و صفات حضرت نوح (علیه السلام)
بنده صالح خدا
قرآن کریم در باره ارتباط نوح و لوط با خدای سبحان می فرماید: «… دو بنده شایسته از بندگان ما بودند»[1] در این آیه نوح و لوط (علیهما السلام) دو بنده از بندگان صالح معرفی شده اند. همچنین می فرماید: او از بندگان با ایمان ما بود. [2]
بنده سپاسگزار
قرآن مجید در جای دیگر خطاب به یاران حضرت نوح (علیه السلام) می فرماید: اى فرزندان مردمى كه با نوح در كشتيشان نشانديم، بدانيد كه او بندهاى سپاسگزار بود.[3]
خردمند، فصيح، بليغ ،صبور، قوى و مطلع در مناظرات، احتجاجات، برهان و جدل
حضرت نوح (علیه السلام) مردى خردمند، فصيح و بليغ بود، كه از عقلى سرشار و صبرى بسيار برخوردار، و در مناظرات و احتجاجات و برهان و جدل، قوى و بصير و مطلع بود. نوح با كمال بردبارى و تحمل، به راهنمايى قوم خود همت گماشت، سخنان شيرين و بيانات دلنشين خود را بهكار مىبرد، اميدوار بود و يأس و نوميدى را در حريم دل خود راه نمىداد، و با بهترين فنون دعوت، در راه تبليغ رسالت كوشيد، شب و روز، گاه و بيگاه، در آشكار و نهان آن قوم را دعوت كرد، توجه آنها را به اسرار جهان و شگفتی هاى آفرينش معطوف نمود، اما قوم او در مجادله، راه لجاجت و عناد را پيمودند و سفسطه را از حد گذراندند.[4]
نجی الله و کثیر الشکر
حضرت نوح؛ نجى اللّه (عليه السّلام) بنده «كثير الشكر» پروردگار مهربان بود. هر گاه آن بزرگوار لباسى مىپوشيد، يا غذائى مىخورد، يا آبى مىآشاميد حمد و شكر خداى را بجاى مىآورد، و میفرمود: «الحمد للّه».
معرفت به خدا
بنا به قولى آن بزرگوار به هنگام شروع به خوردن و آشاميدن مىگفت: بسم اللّه. و در پايان آنها میگفت: الحمد للّه. از امام جعفر صادق و امام محمّد باقر (عليهما السّلام) روايت شده كه حضرت نوح به هنگام صبح و شام میگفت: اللهم انى اشهدك ان ما اصبح او امسى بى من نعمة فى دين، او دنيا فمنك، وحدك لا شريك لك، لك الحمد و لك الشكر بها على، حتى ترضى، و بعد الرضى.
يعنى پروردگارا! من يقينا تو را گواه مىگيرم كه هر صبح و شام، هر نعمت دينى، يا دنيوى نصيب من مىشود از تو خواهد بود، تو كه شريكى ندارى. حمد و شكر آن نعمت كه بر من لازم است به تو اختصاص دارد، تا اينكه از من خشنود باشى، و بعد از خشنودى نيز همينطور است.[5]
[1]. تحریم، 10.
[2]. صافات، 81.
[3]. اسراء، 3.
[4]. برگرفته از مقاله: سيمای الگويی پيامبران در قرآن کريم، سایت تبیان.
[5]. نجفی خمینی، محمد جواد، تفسير آسان، ج 9، ص 362 و 363.