searchicon

کپی شد

اخباری گری و علامه وحید بهبهانی

هر چند در عصر رواج اخبارى‌گرى، جمعى از علماى اصولى[1] به تلاش خویش در برابر اخباری ها ادامه مى‌دادند، ولی تفکر اخبارى به گونه‌اى سیطره داشت، که اجازۀ نفوذ و رشد افکار مجتهدان اصولى را نمى‌داد.

در اواخر سلطۀ اخباریان، که دانشمندان آنان، راه اعتدال را در پیش گرفته بودند، عالم محقّق و دانشمند ژرف‌اندیش، علّامه وحید بهبهانى (م 1206ق) در برابر تفکر اخبارى‌گرى برخاست. وى از نجف اشرف به کربلا آمد که مرکز اخباری ها بود و زعامت آنان را مرحوم «شیخ یوسف بحرانى»، نویسنده کتاب «الحدائق الناضرة» بر عهده داشت.

محقّق بهبهانى، مبانى اخباری ها را نقد کرد و به تقویت مبانى مجتهدان اصولى پرداخت. با نهضت فکرى و علمى محقّق بهبهانى، سرزمین عراق- مخصوصاً کربلا و نجف- تقریباً از وجود چنین افرادى خالى شد.[2]

علامه وحید بهبهانی، از قوت استدلال و منطق بالایی بهره مند بود، به حدّی که شخصیتی، مانند شیخ یوسف بحرانى، اندک اندک به اصولی ها نزدیک شد، و از دفاعیاتش نسبت به مذهب اخبارى‌ ها دست برداشت و در مقدّمۀ دوازدهم کتاب الحدائق الناضرة، بدان اعتراف نمود.[3]

البته در این میان، نباید از سلامت نفس و انصاف و برخورد نیکوی شیخ یوسف بحرانى، در برابر علامه وحید بهبهانی و شاگردان وی، غافل ماند. نقل شده است که صاحب حدائق، سه روز کرسی تدریس خود را در اختیار وحید بهبهانی قرار داد تا وی نظرات خود را در مقابله با مسلک اخباریان مطرح کند. بر اثر این کار، دو سوم شاگردان او به مذهب اصولیان عدول کردند و شیخ یوسف از این امر شادمان شد.[4] همچنین نقل شده که: مسجد وحید بهبهانی مقابل مسجد شیخ یوسف بود. وحید به بطلان نماز در پشت سر شیخ یوسف حکم کرده بود، ولی شیخ یوسف به صحت نماز پشت سر وحید حکم می کرد. وقتی به او گفتند که وحید بهبهانی نماز با شما را باطل می داند، پاسخ داد که او به تکلیف شرعی خودش عمل می کند و من به تکلیف شرعی خودم.[5]

اگر شخصیتی چون او در برابر وحید مقاومت می کرد و کرسی درسش را به او واگذار نمی کرد و رفتن به نماز و درس وحید را تحریم می کرد، نزاع اخباری و اصولی به مرحلۀ خطرناکی وارد می شد و کیان حوزه شیعه متزلزل می گشت.

شهید مطهری درباره نقش وحید بهبهانی در انزوای اخباری ها می فرماید: «اهميت مرحوم وحيد بهبهانى يكى در اين است كه شاگردان بسيار مبرّزى با ذوق فقاهت و اجتهاد تربيت كرد؛ از قبيل سيد مهدى بحر العلوم، شيخ جعفر كاشف الغطاء، ميرزا أبو القاسم گيلانى معروف به ميرزاى قمى و عده‌اى ديگر. ديگر اين كه مبارزه‌اى پيگير با گروه اخباريان كه در آن زمان نفوذ زيادى داشته‌اند كرد و شكست سختى به آنها داد. پيروزى روش فقاهت و اجتهاد بر روش اخباری گرى تا حد زيادى مديون زحمات مرحوم وحيد بهبهانى است».[6]



[1]. مانند: «سلطان العلماء (م 1064ق)» نويسندۀ تعليقه بر معالم الاصول و زبدۀ شيخ بهايى، «فاضل تونى (م 1071ق)»، نويسندۀ کتاب الوافية در اصول فقه، «جمال الدين خوانسارى (م 1125ق)»، صاحب آثاری؛ مانند تعليقاتى بر شرح لمعه و «فاضل هندى (م 1137ق)»، صاحب کتاب معروف، «کشف اللثام» که شرح قواعد علّامۀ حلّى است.

[2]. مکارم شیرازی، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن، ص 122.

[3]. بحرانى، يوسف بن احمد، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج ‌1، ص 167 – 170.

[4]. اسلامی، رضا، مدخل علم فقه، ص 350، به نقل از علامه مامقانی، تنقیح المقال، شرح حال محمد باقر بن محمد اکمل.

[5]. همان.

[6]. مطهری، مرتضی، فقه و حقوق (مجموعه آثار)، ج ‌20، ص 37.