searchicon

کپی شد

اخباریان تندرو

با عنایت‌ به‌ پیشینه تاریخى‌ اخباری گری‌، در واقع‌ رواج‌ و اطلاق‌ عنوان‌ اخباری‌ بر گروهى‌ خاص‌ و با معنا‌ و اصطلاح‌ مشخص‌ امروزی‌ آن‌ از قرن 11 قمری و با ظهور پیشوای‌ حرکت‌ نوین‌ اخباری‌؛ یعنى‌ محمد امین‌ استرآبادی‌ که‌ برخى‌ او را با صفت‌ «اخباری‌ صلب‌«[1] وصف‌ کرده‌اند،[2] آغاز شده‌ است‌. دربارۀ وی‌ به‌ عنوان‌ مؤسس‌ مکتب‌ اخباری‌ در میان‌ شیعیان‌ متأخر گفته‌اند: او نخستین‌ کسى‌ بوده‌ است‌ که‌ باب‌ طعن‌ بر مجتهدان‌ را گشود و امامیه‌ را به‌ دو بخش‌ اخباریان‌ و مجتهدان‌ (= اصولیان‌) منقسم‌ گردانید.[3]

استرآبادی‌ نخست‌ در سلک مجتهدان‌ بود و از صاحب‌ مدارک و صاحب‌ معالم‌ اجازه‌ اجتهاد أخذ کرد[4] و مدتى‌ خود از طریقه ایشان‌ تبعیت‌ مى‌کرد، اما دیری‌ نگذشت‌ که‌ از روش‌ استادانش‌ روی‌ برتافت‌ و بر ضد گروه‌ مجتهدان‌ برخاست‌.[5] برخى‌ چنان‌ مى‌پندارند که‌ کلیه گام هایى‌ که‌ او برداشت‌، نتیجه تأثیر افکار استادش‌ میرزا محمد استرآبادی‌ بر وی‌ بوده‌ است‌.[6]

محمد امین‌ تعالیم‌ خود را در کتابى‌ با عنوان‌ «الفوائد المدنیة»‌ تدوین‌ کرده‌ که‌ در میان‌ آثار او، اثری‌ شاخص‌ است‌ و از مهم‌ترین‌ منابع‌ در باب‌ نظرات‌ او و به‌ طور کلى‌ اخباریان‌ محسوب‌ مى‌گردد.

علاوه‌ بر محمد امین‌ استرابادی‌، از پیروان‌ تندرو و متعصب‌ مکتب‌ اخباری‌ در قرن 11 قمری‌ باید از «عبدالله‌ بن‌ صالح‌ بن‌ جمعة سماهیجى‌ بحرانى‌« صاحب‌ «منیة الممارسین»‌، نام‌ برد که‌ به‌ کثرت‌ طعن‌ بر مجتهدان‌ شهره‌ بود.[7] شیخ‌ یوسف‌ بحرانى[8]‌ درباره وی‌ می گوید: «او به‌ اهل‌ اجتهاد بسیار ناسزا مى‌گفت‌، در حالى‌ که‌ پدرش‌ ملا صالح‌ اهل‌ اجتهاد بود و به اخباریان حمله می کرد».[9]

از دیگر رهبران‌ تندرو اخباریان‌، ابو احمد جمال‌الدین‌ محمد بن‌ عبدالنبى‌، محدث‌ نیشابوری‌ استرآبادی‌ (م 1232ق‌/1817م‌)، معروف‌ به‌ «میرزا محمد اخباری‌« بود که‌ از مجتهدان‌ نامدار اصولى‌؛ مانند میرزا ابوالقاسم‌ قمى‌، شیخ‌جعفر نجفى‌ کاشف‌ الغطاء، میر سید على ‌طباطبایى‌، سید محمد باقر حجت‌الاسلام ‌اصفهانى‌ و محمد ابراهیم‌ کلباسى‌ به‌ زشتى‌ یاد مى‌کرد و با آنان‌ دشمنى‌ آشکار داشت.[10] میرزا محمد هرگز از ابراز مخالفت‌ آشکار با علمای‌ اصول‌، چه‌ در گفتار و چه‌ در نوشتار، خودداری‌ نمى‌کرد.[11]



[1]. یعنی اخباری ای که در عقیده خود متعصب  و سخت پای بند بوده است.

[2]. بحرانى‌، يوسف‌، لؤلؤة البحرين‌، ص 117.

[3]. كشميري‌، محمدعلى‌، نجوم‌ السماء، ص 41‌؛ تنكابنى‌، محمد، قصص‌ العلماء، ص 321‌.

[4]. استر آبادي، محمد امين و عاملى، سيد نور الدين، الفوائد المدنية- الشواهد المكية‌، ص 13 و 14.

[5]. خوانساری، محمدباقر، روضات‌ الجنات‌، ج 1، ص 120.

[6]. قیصری، احسان‌، اخباریان، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 7، شماره مقاله:2991.

[7]. روضات‌ الجنات‌، ج 4، ص 247؛ قصص‌ العلماء، ص 310.

[8]. شیخ یوسف بحرانی، خود از اخباریان میانه رو است.

[9]. لؤلؤة البحرين‌، ص‌ 98.

[10]. روضات‌ الجنات‌‌، ج 7، ص 127 به‌ بعد؛ نفيسى‌، سعيد، تاريخ‌ اجتماعى‌ و سياسى‌ ايران‌ در دورۀ معاصر.

[11]. اخباریان، همان.