searchicon

کپی شد

احکام قرآن

ثواب قرائت سوره های قرآن

قرائت و تلاوت تمام سوره های قرآن آثار دنیوی و اخروی بی شماری دارد و برای هر کدام از سوره های قرآن فضائل زیادی بیان شده است. البته به این نکته باید توجه داشت که قرآن برنامه زندگی و کتاب عمل است و تلاوت آن سرآغازی است برای تفکر و ایمان و وسیله ای است برای عمل کردن به محتوای قرآن و همه پاداشهای عظیم نیکو کاران نیز از همین جا و با همین شرایط تحقق می یابد.

نکته دیگری که قابل تذکر است این است که ما نباید دنبال این باشیم که کدام سوره از همه ثواب بیشتری دارد و تنها با خواندن همیشگی آن سوره از برکت سوره های دیگر محروم بمانیم. چرا که قرآن مجموعه ای است که باید همه آن در کنار هم باشد و انسان با بهره گیری از همه آن است که می تواند به خودسازی بپردازد.

البته در روایات فضیلت ها و برکات خاصی برای هر کدام از سوره ها و حتی بعضی از آیات قرآن بیان شده است. که از باب نمونه به ذکر برخی از این فضائل می پردازیم:

1. فضیلت «بسم الله الرحمن الرحیم»: در روایات اسلامی به قدری به این آیه اهمیت داده شده که آن را چیزی هم ردیف اسم اعظم الهی معرفی می کند. چنانکه از امام صادق (ع) نقل شده:  “«بسم الله الرحمن الرحیم» به اسم اعظم خدا نزدیک تر است از مردمک چشم به سفیدی آن”.[1] روایات بسیاری به همین مضمون در فضیلت «بسم الله الرحمن الرحیم» به ما رسیده است.

2. فضیلت سوره حمد (فاتحه الکتاب): از رسول اکرم (ص) نقل شده است که حضرت فرمودند: “هر کس سوره فاتحه الکتاب را بخواند به او آن چنان پاداشی می دهند که گویی دو ثلث قرآن را خوانده و بر هر مؤمن صدقه داده است.”[2] در روایت دیگری وارد شده که:” هر کس این سوره (حمد) را بخواند هر چه از خدا بخواهد به او می دهد.” یا سوره حمد را شفای برای هر درد و بیماری معرفی کرده اند. به هر حال روایات بسیاری در اهمیت این سوره وارد شده است و قرائت آن ثواب بسیار زیادی دارد.

3. سوره توحید: فضائل زیادی برای خواندن این سوره ذکر شده است. از جمله اینکه سوره توحید را ثلث قرآن می دانند و در تشییع جنازه خواننده سوره توحید هفتاد هزار ملک می آیند پیامبر اعظم (ص) فرمودند کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد خواندن سوره توحید بعد از هر نماز ترک نکند چرا که هر کس آن را بخواند خداوند خیر و دنیا آخرت را برای او جمع می کند و خودش و والدین او و فرزندان اون را می آمرزد.[3]

4. سوره بقره: از پیامبر اعظم (ص) سؤال شد که کدام سوره افضل سوره ها می باشد حضرت فرمودند:” سوره بقره و در آن آیة الکرسی.”

5. آیة الکرسی: ثواب خواندن این آیات به حدی زیاد است که شیعه و سنی نقل کرده اند که پیامبر (ص) فرمودند: هر گاه مؤمنی آیة الکرسی بخواند و ثواب آن را به اهل قبور اهدا کند خداوند به ازاء هر حرفی برای او فرشته ای قرار می دهد که تا روز قیامت برای او تسبیح کنند.

6. فضیلت سوره آل عمران: وارد شده که هر کس این سوره را بخواند هر آیه ای از آن امانی است برای گذشتن از پل دوزخ.”[4]

7. سوره نساء: وارد شده، هر کس سوره نساء را روز جمعه بخواند از فشار قبر ایمن خواهد بود[5] و درباره سوره مائده آمده است که هر کس آن را هر پنجشنبه بخواند ایمانش آلوده نمی شود و برای خدا شریک قرار نمی دهد.

8. سوره فلق و ناس: در روایتی از پیامبر (ص) نقل شده که به یکی از یارانش فرمود: می خواهی دو سوره به دو تعلیم کنم که برترین سوره های قرآن هستند؟ عرض کرد: آری ای رسول خدا حضرت معوذتین (سوره فلق و سوره ناس) را به او تعلیم کردند. سپس آن دو را در نماز صبح قرائت نمودند و فرمودند هر گاه بر می خیزی و می خوابی این دو سوره را بخوان[6].

خلاصه هر سوره ای از قرآن دارای خاصیتی معنوی است؛  که به راحتی نمی توان قضاوت کرد کدام سوره ثواب بیشتری دارد. اما آن چه که مهم است، قرآئت و تلاوت همه سوره های قرآن است؛ تا انسان از همه فضائل آن بهرمند شود.[7]

آداب تلاوت قرآن‏

در اسلام همه چيز نياز به برنامه دارد مخصوصا بهره‏گيرى از كتاب بزرگى همچون قرآن، به همين دليل در خود قرآن و روایات براى تلاوت و بهره‏گيرى از اين آيات آداب و شرائطى بيان شده است که برخی از آنها عبارت اند از:

1- تماس گرفتن با خطوط قرآن بايد توام با طهارت و وضو باشد. قرآن مى‏فرمايد: قرآن را جز پاكان لمس نمى‏كنند.” [8]

اين تعبير ممكن است هم اشاره به پاكيزگى ظاهرى باشد، و هم اشاره به اين كه درك مفاهيم و محتواى اين آيات تنها براى كسانى ميسر است كه از رذائل اخلاقى نیز پاک اند، یعنی انسان باید از صفات زشتى كه بر ديده حقيقت بين او پرده مى‏افكند، دور باشد تا از مشاهده جمال حق و حقایق قرآن محروم نگردد.

2- قرآن را بايد به صورت “ترتيل” تلاوت كرد، يعنى شمرده، و توام با تفكر.[9]

3- به هنگام آغاز تلاوت قرآن بايد از شيطان رجيم و رانده شده درگاه حق، به خدا پناه برد که این امر با ذکر “اعوذ بالله من الشیطان رجیم” قبل از “بسم الله الرحمن الرحیم” میسر خواهد شد. البته اين پناه بردن به خداوند، نبايد محدود به لفظ و سخن باشد بلكه بايد در اعماق روح و جان نفوذ كند و در تمام مدت تلاوت این حالت حفظ شود.[10] [11]

در روايتى از امام صادق (ع) مى‏خوانيم كه در پاسخ اين سؤال كه چگونه اين دستور را عمل كنيم؟ و چه بگوئيم؟ فرمود بگو:”استعيذ بالسميع العليم من الشيطان الرجيم‏”.

و در روايت ديگرى مى‏خوانيم كه امام به هنگام تلاوت سوره حمد فرمود: “اعوذ باللَّه السميع العليم من الشيطان الرجيم، و اعوذ باللَّه ان يحضرون” یعنی:” به خداوند شنوا و دانا از شيطان رجيم پناه مى‏برم، و هم به او پناه مى‏برم از اينكه نزد من حضور يابند”!

همچنین در روایتی آمده است که اولین چیزی که جبرئیل درباره قرآن به پیامبر اکرم (ص) گفت این بود: ای محمد بگو: “أَسْتَعِيذُ بِالسَّمِيعِ الْعَلِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ” سپس گفت بگو: ” بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ”.[12]

بنابراين پناه بردن به خدا از شيطان هم در آغاز تلاوت قرآن لازم است و هم در تمام مدت تلاوت هر چند به زبان نباشد.[13]

4. توجه به معانی و مفاهیم قرآن. دلیل دیگری است که باعث روشن شدن قلب و روح انسان و کسب معرفت در حین تلاوت قرآن می شود.

هر چند پی بردن به عمق معانی و مفاهیم واقعی قرآن خارج از دسترس برخی از انسانها است، اما در حد توان با رعایت موارد فوق می توان از این دریای بی کران فیض و معرفت کسب ثواب نمود، و روح و قلب خویش را با تلاوت قرآن و دقت در معانی آن تعالی بخشید.

همراه داشتن قرآن درطول روز

به همراه داشتن قرآن اشکالی ندارد، مخصوصا زمانی که انسان به خاطر حفظ کردن آن، قرآن را به همراه دارد. اما رعایت چند نکته جانبی لازم است:

1. همراه داشتن قرآن در زمان جنابت[14] و حیض[15] مکروه است.

2. برای رساندن دست یا عضوی از بدن به خط قرآن باید با وضو بود.[16]

3. همراه داشتن قرآن در توالت طبق نظر همۀ مراجع محترم تقلید اشکالی ندارد؛ اما بهتر است از این عمل اجتناب شود[17]. [18]

لمس خطوط قرآن بدون وضوء

مسّ نمودن خطّ قرآن؛ يعنى رساندن جايى از بدن به خطّ قرآن براى كسى كه وضو ندارد، حرام است. ولى اگر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگر ترجمه كنند مسّ آن اشكال ندارد[19].

همچنین در خصوص کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانى که نوشته شده باشد مسّ نمايد. نیز بنابر احتياط واجب مسّ اسم مبارك پيغمبر (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) و امامان (عليهم السلام) و حضرت زهرا (عليها السلام)‏[20].

ولی مس حاشیه یا جلد قرآن بی اشکال است و تنها برای جنب کراهت دارد[21]. اما اگر شخصی سهواً بدون وضوء به قرآن یا اسامی متبرکه دست زد، اشکالی ندارد.

نکته:

مستحب است، برای مس حاشیه قرآن هم وضوء داشته باشید[22]. [23]

خواندن قرآن برای اموات

قبل از هر چیز لازم است بدانیم که مرگ از نظر اسلام این نیست که انسان هیچ و نابود شود، بلکه معنایش این است که، روان انسان که فنا ناپذیر است، علاقه و رابطه خود را از تن، قطع کند و در نتیجه، تن از بین برود و روان بدون تن تا زمان معینی به زندگی خود ادامه دهد و بعداً دوباره به بدن ملحق شود.[24]

خدای متعال می فرماید: «آنها گفتند: آیا هنگامی که (مردیم و) در زمین گم شدیم، آفرینش تازه ای خواهیم یافت؟ ولی آنان لقای پروردگارشان را انکار می کنند. بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را می گیرد؛ سپس شما را به سوی پروردگارتان، باز می گرداند.»[25]

پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید: «خروج افراد مؤمن از دنیا هم چون بیرون آمدن طفل از شکم مادر است که از تاریکی ها و تنگی ها و فشارها به فضای روشن و بزرگ وارد می شود.»[26]

حضرت امام علی (ع) می فرماید: «ای مردم، ما و شما برای ماندن آفریده شده ایم نه برای از بین رفتن، شما با مرگ از دنیا نمی روید بلکه از خانه ای به خانه دیگر منتقل می شوید؛ بنابراین، زاد و توشه خانه ای که باید به جانب آن حرکت کنید و جاوید باشید را فراهم سازید»[27]

پس، آیات و روایات همه گواهی می دهند که با مردن و پوسیده شدن جسد، لطمه ای به روح وارد نمی شود، بلکه روح ما همچنان باقی است و برای خود استقلال و اصالت دارد؛ زیرا شخصیت ما با روح و جان ماست، نه با بدن و جسد ما. و مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست، بلکه انتقال از عالمی به عالم دیگر است و حیات انسان به گونه ای ادامه می یابد.

قرآن خواندن برای اموات:

پس از مرگ انسان، بر اطرافیان و دیگر مؤمنان اعمالی واجب است؛ مانند غسل، کفن، نماز و دفن و واجباتی که از میت قضاء شده بود که باید هرچه زودتر انجام پذیرد. اما انجام برخی اعمال برای اموات مستحب می باشد، که از جمله آنها صدقه دادن، دعا کردن و خواندن قرآن است.

در خصوص اثبات استحباب قرائت قرآن برای اموات دو نوع دلیل می توان بیان کرد: نوع اول روایاتی که به صورت کلی بیان می کند به یاد اموات و گذشتگان باشید و آنها از کارهای نیک شما بهره می برند؛ و روشن است که قرائت قرآن یکی از کارهای نیک و پسندیده است. در این مورد روایاتی وجود دارد که به بعضی اشاره می شود:

1. از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: «مردگانتان را که در قبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری را ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها هدیه کنید.»[28]

2. حضرت امام صادق (ع) می فرمایند: «مرده به خاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او می شود شادمان می گردد، همان گونه که زنده بوسیله هدیه ای که به او می دهند، خوشحال می گردد.»[29]

دستۀ دوم روایاتی است که آثار قرائت قرآن برای اموات را بیان می کند؛ مانند این روایت: حضرت امام رضا (ع) فرمودند: «هر که قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه إنّا انزلناه بخواند، خداوند او را با صاحب قبر می آمرزد[30][31]

ثواب نگاه کردن به قرآن

قرآن یک کتاب معمولی نیست بلکه دارای جهات متعددی است همانند اینکه کلام خدا است، و این سخنانی است که از طرف خدا به پیامبر اکرم (ص) وحی شده است، دارای معارف و علوم بسیار بلندی است، کتاب زندگی و تکامل انسان و کتاب هدایت و… است. و دارای قداست و ارزش خاص خود است. بر این اساس؛ استفاده از آن هم مراتب و درجات متعددی دارد که استفاده از بعضی از مراتب آن با نگاه کردن به قرآن هم حاصل می شود.

نگاه کردن به قرآن فوایدی دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:

الف. قرآن کتابی است که حقایقی فراتر از الفاظ دارد؛ چرا که گوینده آیات آن پروردگار عالمیان و حامل آن بهترین خلق او نبی اکرم (ص) و کاتبش، امام المتقین، امیرمؤمنان است. به همین جهت وقتی مسلمانی قرآن را باز کرده به آن نظر می کند، خود را در محضر خدای عالمیان و رسول خدا حاضر می بیند، و معنویت حضور را ادراک می کند، حاضر شدن در محضر خدای عالمیان و ارواح پاک مطهر معصومین به سواد نیاز ندارد.

ب. ارتباط با قرآن و لو با نگاه کردن به کلمات آن از روی اعتقاد متضمن اقرار به توحید و رسالت و برائت از دشمنان قرآن و اسلام است؛ زیرا کسی که کتاب خدا را باز نموده و به آن تمسک می جوید و مومنانه به آن نظر می کند؛ هم به خداوند ایمان دارد هم به رسولش، هم به مضامین عالی آن و این خود اقرار عملی است به حقانیت خدا و رسول و کتاب آسمانی قرآن که نیاز به خواندن الفاظ ندارد.

ج. نگاه کردن به کلمات قرآن و اهمیت دادن به آن، باعث ترغیب افراد فاقد سواد به فراهم کردن مقدمات فراگیری قرائت فهم و درک قرآن است. از طرف دیگر در بسیاری از مواقع سبب می شود که افراد با سوادی که نسبت به قرآن بی توجه هستند، توجه بیشتری به وظایف خود کنند و این خود، امر به معروف عملی است، که دیگران را با رفتار، دعوت به چنگ زدن به دامان کتاب هدایت می کند.

د. حقایق و معارف قرآن دارای مراتب مختلفی است که باعث شده هیچ قشری از مواجهه با قرآن بی بهره نباشد و هر کس به نسبت فهم و درک خود از قرآن بهره مند گردد؛ بی سوادان یا کم سوادان هم به نوبه خود از فیض حضور در محضر کتاب آسمانی بهره مند می شوند. بله کسی که توانایی خواندن قرآن را ندارد نمی تواند به اندازه کسی از قرآن بهره ببرد که می تواند قران را تلاوت کند، و کسی که توانایی تدبر در آیات قران را ندارد و فقط می تواند بطور سطحی با قران مواجه شود، و نمی تواند بهرۀ کسی را ببرد که آشنایی کامل به قواعد کلام عرب دارد و محکم و متشابه آن را درک می کند؛ خلاصه هر قشر به اندازه توانایی ها و سطح درک و قدرت تحلیل خود می تواند از قران بهره ببرد و بهری گیری کم مانع بهره گیری زیاد نیست و بهره گیری زیاد مانع بهره مندی کم نیست و همه این بهره ها هدایت محسوب می شوند و هدایت منحصر نیست در الفاظ بلکه در متن زندگی انسان جاریست و این خصوصیت قران که حتی بیسوادان از آن بی بهره نمی مانند خود اعجازی دیگر است.

به عبارت دیگر؛ در روایات متعددی وارد شده است که: “قرآن کریم دارای بطون مختلفی است و هر بطنی هم بطنی دارد و…”[32] وجود این بطون مختلف به این معنا است که حقایق و معارف قرآن مراتب مختلفی دارد. همین ویژگی باعث شده تا هیچ قشری از برکات قرآن بی بهره نماند و هر کس به نسبت فهم و درک خود از قرآن بهره مند گردد؛ بی سوادان یا کم سوادان به نوبه خود از فیض حضور در محضر کتاب آسمانی بهره مند می شوند و بهره مندی آنان از این کتاب مغایرتی با هادی بودن قرآن ندارد؛ چرا که همین بهره ها که ذکر شد خود مرتبه ای از مراتب فیض کتاب کریم است که بهره مندی در این حد، برای همه_ حتی بی سوادان_ میسر است.

ه. قرآن کلام خدا و کلمات ذکر کتبی اوست و نگاه کردن به آن باعث ارتباط با خدا و آرامش روح و روان است.

و. در روایات بسیاری ذکر شده که نگاه کردن به قرآن حتی بدون قرائت آن عبادت است و این خصیصه تنها برای قرآن نیست امور بسیاری داریم که تنها با نگاه کردن عبادت محسوب می شود مثل نگاه کردن به صورت عالم، خانه کعبه، امیر المومنین و نظر محبت آمیز به والدین و این حکم به این معنا نیست که استفاده از این امور منحصر است در نگاه کردن مثلا نگاه کردن به درخت و آب آرامش بخش است ولی این به معنای این نیست که درخت و آب خاصیت دیگری ندارد همچنین است قرآن که هم نگاه کردن به آن فیض می رساند و هم کتاب هدایت است و این دو فایده با هم منافات ندارند. امروزه در تحقیقات علمی بسیار برخورد داریم به اینکه نگاه کردن فلان چیز برای سلامتی مضر است یا مفید است؛ مثلا نگاه کردن به تلوزیون مضر است. نگاه کردن به رنگ آبی و آب آرامش بخش است و از قبیل این امور در علوم کم نیست چرا باید فکر کنیم این کار در مورد قرآن عوام فریبی است در حالی که فواید زیادی بر این کار مترتب است و در روایات معتبر بسیاری به آن توصیه شده که برای مثال دو نمونه ذکر می کنیم :

1- “مردم نماز می خواندند و ابوذر به امام علی (ع) نگاه می کرد از او سوال شد چرا این کار را انجام می دهی گفت: از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: نگاه کردن به علی ابن ابی طالب عبادت است نگاه کردن به والدین از روی رحمت و رافت عبادت است و نگاه کردن به مصحف عبادت است و نگاه کردن به کعبه عبادت است.[33]

2- راوی گوید به امام صادق )ع( عرض کردم: فدایت شوم من قرآن را در سینه ام حفظ کرده و در دل می خوانم؛ آیا اینطور افضل است یا اینکه قرآن را نگاه کنم؟ حضرت فرمود: با نگاه کردن بخوانی افضل است، مگر نشنیده ای نظر کردن در قرآن عبادت است؟[34]

پس نتیجه می گیریم که نگاه کردن به قرآن از نظر علمی می تواند دارای خاصیت باشد و با مراجعه به روایات معلوم می شود که این کار بنا به دستور ائمه طاهرین از مستحبات است و عوام فریبی نیست و ما در امور عبادی تابع دستور پیشوایان دین هستیم.[35]

سکوت در موقع تلاوت قرآن

قرآن مجید یکی از آداب قرائت قرآن را چنین بیان فرموده است: ” و هنگامى كه قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد شايد مشمول رحمت خدا شويد!”[36]

بعضى از مفسران با توجه به جملۀ “ابن عباس” در مورد شأن نزول این آیه گفته اند: مسلمانان در آغاز كار، گاهى در نماز صحبت مى‏كردند، و گاهى شخص تازه وارد، به هنگامى كه نماز را شروع مى‏كرد، از ديگران سؤال مى‏كرد، چند ركعت نماز خوانده‏ايد؟ آنها هم جواب مى‏دادند فلان مقدار، آيه بالا نازل شد و آنها را از اين كار نهى كرد.

و نيز از”زهرى” نقل شده: هنگامى كه پيامبر (ص) تلاوت قرآن مى‏كرد، جوانى از انصار همراه او بلند قرآن مى‏خواند، آيه نازل شد و از اين كار نهى كرد.

ظاهر آيه اين است كه اين حكم، عمومى و همگانى است و مخصوص به حال معينى نيست، ولى روايات متعدّدى از پيشوايان اسلام به همراه اتّفاق علماء دليل بر اين است كه اين حكم به صورت كلى يك حكم استحبابى است؛ يعنى شايسته و مستحبّ است كه در هر كجا و در هر حال كسى که قرآن را تلاوت می كند، دیگران به احترام قرآن سكوت كنند و گوش جان فرا دهند و پيام خدا را بشنوند و در زندگى خود از آن الهام گيرند؛ زيرا قرآن تنها كتاب قرائت نيست، بلكه كتاب فهم و درك و سپس عمل است، اين حكم مستحبّ به قدرى تأكيد دارد كه در بعضى از روايات از آن تعبير به واجب شده است.

در حديثى از امام صادق (ع) مى‏خوانيم كه فرمود: “بر تو واجب است كه در نماز و غير نماز در برابر شنيدن قرآن سكوت و استماع كنى و هنگامى كه نزد تو قرآن خوانده شود، لازم است سكوت كردن و گوش فرا دادن” [37] حتى از برخى از روايات استفاده مى‏شود كه اگر امام جماعت مشغول قرائت باشد فرد ديگرى، آيه اى از قرآن تلاوت كند، مستحبّ است سكوت كند تا او آيه را پايان دهد، سپس امام قرائت را تكميل كند، چنان كه از امام صادق (ع) نقل شده كه على (ع) در نماز صبح بود و “ابن كوا” منافق در پشت سر امام (ع) مشغول نماز بود، ناگاه در نماز اين آيه را تلاوت كرد:”وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ” (و هدفش از خواندن آيه اين بود كه به طور كنايه به على (ع) احتمالا در مورد قبول حكميت در ميدان “صفين” اعتراض كند) اما با اين حال امام (ع) براى احترام قرآن سكوت كرد تا وى آيه را به پايان رسانيد، سپس امام (ع) به ادامه قرائت نماز بازگشت، و” ابن كوا” كار خود را دو مرتبه تكرار كرد، باز امام (ع) سكوت كرد و” ابن كوا” براى سومين بار آيه را تكرار نمود، و على (ع) مجدداً به احترام قرآن سكوت كرد، سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود:” فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا يُوقِنُونَ” (اشاره به اين كه مجازات دردناك الاهى در انتظار منافقان و افراد بى ايمان است و در برابر آنها بايد تحمّل و حوصله به خرج داد) سرانجام امام سوره را تمام كرده و به ركوع رفت.[38]

از مجموع اين مباحث روشن مى‏شود كه استماع و سكوت به هنگام شنيدن آيات قرآن كار بسيار شايسته اى است، ولى به طور كلى واجب نيست، و شايد علاوه بر اجماع و روايات، جمله” لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ” (شايد مشمول رحمت خدا بشويد) نيز اشاره به مستحبّ بودن اين حكم باشد.

تنها موردى كه اين حكم الاهى شكل وجوب به خود مى‏گيرد موقع نماز جماعت است كه مأموم به هنگام شنيدن قرائت امام بايد سكوت كند و گوش فرا دهد، حتى جمعى از فقها اين آيه را دليل بر سقوط قرائت حمد و سوره از مأموم دانسته اند.

امر به سکوت به هنگام قرائت قرآن به خاطر این است که انسان به آیات قرآن توجه پیدا کند.[39]

پس اگر در مجلسی، قرآن قرائت شود و در طرف دیگر چند نفر مشغول صحبت کردن پیرامون کارهای خود باشند و توجهی به قرآن نداشته باشند، این آیه خطاب می کند که (شایسته است) سکوت کنید و به آیات قرآن گوش فرا دهید، اما اگر در مجلسی، قرائت همزمان آیات باشد که جمعی قاری هستند، در این صورت دیگران وظیفه دارند سکوت کنند و… یا شخصی همزمان با قاری، جهت تعلیم قرآن آن را تکرار می کند، این چنین چیزهایی منافاتی با احترام به قرآن ندارد، بلکه نمونه کامل احترام به قرآن است.

البته باید گفت که در مطلوبیت سکوت به هنگام قرائت قرآن، فرقی بین پخش زنده و پخش غیر زنده نیست.

جنب و زن حائض و قرائت قرآن

جنب یا زن حائض می توانند قرآن را قرائت کنند و بر آنان خواندن قرآن حرام نیست، بلکه خواندن بيشتر از هفت آيه از سوره‏هايى كه سجده واجب ندارد، بر جنب مكروه است.[40] همچنین خواندن قرآن براى زن حائض مكروه است.[41]

در کراهت قرائت قرآن جنب و زن حائض، تفاوتی بین ماه مبارک رمضان و غیر آن وجود ندارد، البته باید توجه داشت که کراهت در عبادات به معنای برخوداری از ثواب کمتر است؛ یعنی قرائت قرآن زن حائض ثواب دارد، ولی از ثواب قرائت قرآن در زمانی که شخص جنب نیست یا زن پاک است کمتر است. بنابراین اگر شخص جنب یا زن حائض در ماه رمضان یا غیر آن، قرآن بخواند، ثواب می برد، امّا مقدار ثواب او نسبت به قرائت قرآن در ایّام دیگر کمتر است.

سجده های واجب قرآن

مطابق فتوای همه مراجع تقلید، بر انسان واجب است بعد از خواندن یا شنیدن آیاتی که سجده واجب دارند، سجده کند.

حضرت امام خمینی (ره) در این باره فرموده اند:”در هر يك از چهار سوره “و النجم”، “اقرء”، “الم تنزيل” و “حم سجده”، يك آيه سجده است كه اگر انسان بخواند يا گوش به آن دهد، بعد از تمام شدن آن آيه، بايد فوراً سجده كند و اگر فراموش كرد، هر وقت يادش آمد بايد سجده نمايد.[42]

بعضی از مراجع معظّم تقلید فرموده اند: حتّی اگر بدون اختیار به آيۀ سجده گوش دهد یا این آیات بگوشش بخورد بنا بر احتیاط واجب باید سجده کند.[43]

لازم به تذکر است که در سجده های واجب قرآن نمى‏شود بر چيزهاى خوراكى و پوشاكى سجده كرد اما لازم نيست سایر شرایط معتبر در سجده نماز مراعات شود[44]؛ مثلا لازم نیست که رو به روی قبله باشند یا طهارت و وضو داشته باشند.

همچنین گفتن ذکر خاصی هم واجب نیست و حتی اگر ذکر نگوید و به قصد سجده پیشانی خود را به زمین بگذارد کافی است.[45]

بنابراین اگر انجام چنین سجده ای امکان پذیر نباشد، باید مشکل را از طریق دیگری حلّ کرد؛ مثل این که از قاریان در خواست شود که در این گونه مجالس سوره های سجده دار تلاوت نکنند و یا برگزار کنندگان این گونه مجالس در جایی این جلسات را بر قرار کنند که برای حاضرین امکان سجده کردن به هنگام تلاوت آیه های سجده دار باشد و اگر هیچ کدام ممکن نبود خود انسان باید در چنین مجالسی مثلا با خارج شدن از مجلس، مواظبت کرده که آیه های سجده دار به گوشش نخورد.

البته در هنگام شنیدن آیاتی که سجده واجب دارند از پخش غیر زنده، بعضی از مراجع معظم تقلید، سجده را واجب نمی دانند[46] هر چند به جا آوردن آن اشکالی ندارد.

قسم خوردن به قرآن و عمل نکردن به آن

اگر کسی قسم بخورد كه كارى را انجام دهد يا ترك كند، مثلا قسم بخورد كه روزه بگيرد، يا دود استعمال نكند چنانچه عمداً مخالفت كند، بايد كفّاره بدهد؛ يعنى يك بنده آزاد كند، يا ده فقير را سير كند، يا آنان را بپوشاند و اگر اينها را نتواند بايد سه روز، روزه بگيرد[47] و این در صورتی است که شرایط زیر را دارا باشد.

شرایط قسم خوردن:

اوّل: كسى كه قسم مى خورد بايد بالغ و عاقل باشد (و اگر مى‏خواهد راجع به مال خودش قسم بخورد بايد در حال بالغ شدن سفيه نباشد و حاكم شرع او را از تصرّف در اموالش منع نكرده باشد) و از روى قصد و اختيار قسم بخورد، پس قسم خوردن بچه و ديوانه و مست و كسى كه مجبورش كرده‏اند، درست نيست و همچنين است اگر در حال عصبانى بودن بى قصد قسم بخورد.

دوم: كارى را كه قسم مى‏خورد انجام دهد بايد حرام و مكروه نباشد، همچنین آن کاری را که قسم مى‏خورد ترك كند، بايد واجب و مستحبّ هم نباشد و اگر قسم بخورد كه كار مباحى را به جا آورد، بايد ترك آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد. نيز اگر قسم بخورد كار مباحى را ترك كند بايد انجام آن در نظر مردم بهتر از تركش نباشد.

سوم: به يكى از اسامى خداوند عالم قسم بخورد كه به غير ذات مقدس او گفته نمى‏شود؛ مانند “خدا” و “اللَّه” و نيز اگر به اسمى قسم بخورد كه به غير خدا هم مى‏گويند، ولى به قدرى به خدا گفته مى‏شود كه هر وقت كسى آن اسم را بگويد، ذات مقدّس حقّ در نظر مى‏آيد؛ مثل آن كه به خالق و رازق قسم بخورد صحيح است. بلكه اگر به لفظى قسم بخورد كه بدون قرينه، خدا به نظر نمى‏آيد، ولى او قصد خدا را كند بنابر احتياط بايد به آن قسم عمل نمايد.

چهارم: قسم را به زبان بياورد و اگر بنويسد يا در قلبش آن را قصد كند صحيح نيست، ولى آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحيح است.

پنجم: عمل كردن به قسم براى او ممكن باشد و اگر موقعى كه قسم مى‏خورد ممكن باشد و بعد تا آخر وقتى كه براى قسم معين كرده عاجز شود يا برايش مشقّت داشته باشد، قسم او از وقتى كه عاجز شده به هم مى‏خورد.[48]

مستثنا:

ولى اگر براى اين كه خودش يا مسلمان ديگرى را از شرّ ظالمى نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشكال ندارد، بلكه گاهى واجب مى‏شود.[49]

نتیجه:

بنابراین، اگر انسان به یکی از اسامی خداوند قسم خورده باشد و شرایط ذکر شده نیز موجود باشد، در این صورت اگر با آن قسم مخالفت نموده، مقصر است و می بایست طبق آنچه در باب کفاره ذکر شد عمل نماید، اما سوگندی که به یکی از اسامی خداوند نباشد (قسم خوردن به لفظ قرآن)، از لحاظ شرعی آثار یاد شده را ندارد.

هدیه دادن قرآن به غیر مسلمان

قبل از بیان دیدگاه مراجع عظام در این خصوص، توجه به نکاتی لازم به نظر می رسد:

1. در صورت هتک و یا علم به نجس کردن (و نه احتمال) قرآن توسط کفار، هیچ یک از مراجع دادن قرآن را به آنان جایز نمی دانند.

2. کافر اگر با دست تر به قرآن دست نزند موجب نجس شدن آن نمی شود.

3. برخی از مراجع؛ مانند امام خمینی و آیت الله العظمی بهجت، دادن قرآن به کافر را بنابر احتیاط واجب جایز نمی دانند که می توان به فتوای سایر مراجع رجوع نمود.

امّا دیدگاه ها ی مراجع عظام پیرامون دادن قرآن به غیر مسلمان:

1. امام خمینی (ره): احتیاط واجب آن است که از دادن قرآن به کافر خودداری کنند و اگر قرآن در دست او است در صورت امکان از او بگیرند.[50]

ایشان در کتاب نجاة العباد می فرماید: هبه قرآن به كافر صحيح نيست.[51]

2. آیت الله العظمی بهجت: احتیاط واجب آن است که از دادن قرآن به کافر خودداری کنند و اگر قرآن در دست او است در صورت امکان از او بگیرند.[52]

3. آیات عظام خوئی، تبریزی، سیستانی و زنجانی: در صورتی که دادن قرآن به کافر مستلزم هتک باشد حرام و گرفتن از او واجب است.[53]

4. آیت الله العظمی صافی: دادن قرآن به کافران اگر هتک و توهین شمرده شود و یا در معرض هتک باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.[54]

5. آیت الله العظمی وحید خراسانی: در صورتی که دادن قرآن به کافر مستلزم هتک باشد حرام و گرفتن از او واجب است.[55]

6. آیت الله العظمی مکارم: دادن قرآن به دست کافر اگر موجب بی احترامی باشد حرام است و اگر امید هدایت او برود یا برای تبلیغ اسلام باشد جایز و بلکه گاهی واجب است.[56]

7. آیت الله العظمی فاضل: باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند و اگر قرآن در دست او است در صورت امکان از او بگیرند، ولی چنان چه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافر با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.[57]

راه های شرعی محو اسماء الله و آیات قرآن

دفن اسماء الله و آیات قرآن در خاك و يا تبديل آنها به خمير به وسيله آب اشكال ندارد. ولى جواز سوزاندن آنها مشكل است و اگر بى احترامى محسوب شود، جايز نيست، مگر در صورتى كه اضطرار اقتضا كند و جدا كردن آيات قرآنى و نام هاى مبارك امكان نداشته باشد.[58]


[1] تفسیر برهان، ج 1، ص 41.

[2] تفسیر المجمع البیان، ج 1، ص 14 و 15.

[3] تفسیر نمونه، ج 27، ص 429.

[4] مجمع البیان، ج 1، ص 693.

[5] ثوابت الاعمال، ص 133.

[6] تفسیر نمونه، ج 27، ص 454.

[7] اقتباس از سؤال شماره 872 (سایت اسلام کوئست: 1021).

[8] – لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ:”

[9] – مزمل ،4  وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا

[10]-نحل،98، فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ

[11]– تفسير نمونه، ج‏11، ص:401 و402

[12]–  مستدرك‏الوسائل ج : 4 ص : 265- 4، الشَّيْخُ أَبُو الْفُتُوحِ الرَّازِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ‏قَالَ أَوَّلُ آيَةٍ نَزَلَتْ أَوْ أَوَّلُ مَا قَالَهُ جَبْرَئِيلُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فِي أَمْرِ الْقُرْآنِ أَنْ قَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ قُلْ أَسْتَعِيذُ بِالسَّمِيعِ الْعَلِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ثُمَّ قَالَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ‏

[13] . اقتباس به سؤال شماره 1565 (سایت اسلام کوئست: 1579).

[14] امام خمینی ، توضیح المسائل (المحشی)، ج1،ص215 .

[15] همان،  ج1، ص269.

[16] همان، ج1، ص 185، م316.

[17] با استفاده از نرم افزار پرسمان

[18] . اقتباس از سؤال شماره 2797 (سایت اسلام کوئست: 3094).

[19] . توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص186.

[20] . همان، ص 187.

[21] . همان، ص214.

[22] . همان، ص 188.

[23] . اقتباس از سؤال شماره 3635 (سایت اسلام کوئست: 4319).

[24] طباطبایی، سید محمدحسین، آموزش دین، جمع آوری، تلفیق و تنظیم آیت اللهی، سید مهدی، ص 133، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیه قم، چاپ چهارم، 1385 شمسی.

[25] . سجده، 10 و 11.

[26] . گردآوری و ترجمه، پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة ، حدیث 2645، سازمان چاپ و انتشارات جاویدان.

[27] . شیخ مفید، ارشاد، ص 229، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، انتشارات اسلامیه.

[28] . یزدی، شیخ حسن بن علی، انوار الهدایة، ص 115، چاپخانه نعمان، نجف.

[29] . محجة البیضاء، ج 8، ص 292.

[30] . مجلسی، محمدباقر ، بحار الأنوار، ج 82، ص 169، از منشورات چاپخانه اسلامیه، تهران.

[31] . اقتباس از سؤال شماره 3792 (سایت اسلام کوئست: 3792).

[32] گنابادى سلطان محمد، تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، ج‏3 ص264، چاپ دوم، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، 1408 ق.

[33] محدث نورى، مستدرك الوسائل، ج 4،ص 268، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم، 1408 ق.

[34] کلینی، یعقوب، الکافی، ‏ج2، ص 613 ، چاپ چهارم‏، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ش؛ مازندرانى، ابن شهرآشوب، مناقب آل أبي طالب (ع)، ج ، ص ، مؤسسه انتشارات علامه، قم، 1379 ق‏؛ شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، ج ، ص ، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام، قم، 1409 ق‏؛ على بن عيسى إربلى، كشف الغمة، ج ص ، چاپ مكتبة بنى هاشمى تبريز، 1381 ق؛ شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج ص ، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413 ق.

[35] اقتباس از سؤال شماره 4974 (سایت اسلام کوئست: 5541).

[36] . اعراف،204، وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ.

[37] . تفسير برهان، ج 2، ص 57، يجب الانصات للقرآن فى الصلاة و فى غيرها و اذا قرء عندك القرآن وجب عليك الانصات و الاستماع.

[38] . تفسير برهان، ج 2، ص 56.

[39] . تفسير نمونه، ج ‏7، ص 71.

[40] . توضيح المسائل (المحشى للإمام الخمينی)، ج ‏1، ص 214، م 356.

.[41] توضيح المسائل (المحشى للإمام الخمينی)، ج ‏1، ص 270، م 477.

[42] توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج ‏1، ص 592، م 1093.

[43] همان ، آیات عظام شبیری زنجانی و مکارم شیرازی.

[44] توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج ‏1، ص 595، م 1097.

[45] همان، م 1099.

[46] توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج ‏1، ص 593، م 1096، اگر آيه سجده را از كسى كه قصد خواندن قرآن ندارد، بشنود، يا از مثل گرامافون آيه سجده را بشنود لازم نيست سجده نمايد ، ولى اگر از آلتى  كه صداى خود انسان را مى‏رساند بشنود واجب است سجده كند.

[47] . توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج ‏2، ص 623.

[48] . همان، ص 624.

[49] . همان، ص 628.

[50]. توضیح المسائل، ج 1، ص 93، م 139.

[51]. نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 303.

[52]. توضیح المسائل آیت الله بهجت، م 140.

[53]. همان.

[54]. توضیح المسائل آیت الله صافی، م 140.

[55]. توضیح المسائل آیت الله وحید، م 140.

[56]. همان.

[57]. همان.

[58] مقام معظم رهبری ،أجوبة الاستفتاءات فارسی، ص 31، مسأله 165.