Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

احکام طهارت مسجد

در این مقال کوتاه اشاره مختصری به برخی از احکام فقهی پیرامون «حرمت تنجیس مسجد» و همچنین «وجوب ازاله نجاست از آن» می شود:

1. «ازاله نجاست از مساجد واجب است و در این حکم فرقی میان قسمت داخل، سقف، پشت بام و طرف داخل دیوار مسجد نیست. بلکه بنابر احتیاط، طرف خارج هم، همین حکم را دارد. مگر این­که واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد و نیز اگر واقف، نقطه خاصّی را مسجد قرار نداده باشد، ازاله نجاست از آن، واجب نیست. وجوب ازاله نجاست از مسجد یک واجب فوری است؛ بنابراین تأخیر انداختن آن به میزانی که با فوریّت عرفی منافات داشته باشد، جایز نیست.

نجس کردن مسجد، حرام است، همچنین داخل کردن «عین نجاست» به مسجد هر چند که موجب نجاست مسجد نباشد، در صورتی که باعث هتک حرمت مسجد شود، جایز نیست؛ بلکه بنابر احتیاط در صورتی که مستلزم هتک حرمت مسجد هم نباشد، جایز نیست. وارد کردن اشیای متنجّس به مسجد نیز در صورتی که موجب هتک مسجد باشد، جایز نیست».[1]

آیة الله خویی (ره) در این زمینه می نویسند: «در این­که بر طرف کردن نجاست از مساجد، واجب و نجس نمودن آن حرام است هیچ شبهه ای وجود ندارد؛ بدین دلیل که این دو حکم جزء ارتکازات متشرّعه می باشد. (هر انسان دینداری آن را بدیهی و روشن می داند.) چرا که مساجد خانه­های خداوند هستند که برای عبادت او ساخته شده اند و مسجد به خاطر اهمّیت و عظمتش با نجاست قابل جمع نیست و ثانیاً در این مسئله إجماع قطعی میان فقها وجود دارد.»[2]

2. «اگر کسی در وقت نماز، نجاستی را در مسجد مشاهده کند، در صورتی که وقت نماز وسیع باشد، واجب است که اقدام به «ازاله نجاست» را بر «نماز» مقدّم نماید، امّا در صورت تنگی وقت، نماز را مقدّم بدارد.

در صورت وسعت وقت چنانچه ازاله نجاست را ترک کند و به نماز بپردازد هر چند به خاطر ترک ازاله نجاست، گناه نموده است، ولی در بطلان نماز او اشکال است و اقوی آن است که نماز او صحیح است…».[3]

3. «اگر کسی مشاهده کند دیگری اقدام به برطرف کردن نجاست از مسجد نموده است در صورتی که آن شخص به گونه­ای قادر بر ازاله باشد که به فوریّت عرفی خدشه وارد نشود، اشکالی ندارد که او مشغول به نماز شود. ولی چنانچه قدرت و توانایی شخص اقدام کننده به گونه­ای باشد که به فوریّت عرفی خدشه وارد شود، بایستی قبل از اشتغال به نماز، به کمک او بشتابد».[4]

4. «اگر کسی پس از پایان نماز متوّجه شود که مسجد نجس بوده است، نماز او صحیح است. همچنین است اگر قبلاً به نجاست مسجد علم داشته و سپس از آن غافل شده و با حال غفلت از نجاست، نماز را بجا آورده باشد. ولی اگر در میان نماز به نجاست مسجد، علم و آگاهی پیدا کند، (در صورتی که وقت نماز وسیع باشد) اقوی آن است که نماز را قطع کند و به برطرف کردن نجاست مبادرت کند؛[5] مگر این­که اتمام نماز، خدشه ای به فوریّت عرفی وارد نکند».[6]

5. «اگر تطهیر مسجد متوقف به کندن زمین مسجد باشد، جایز، بلکه واجب است. همچنین اگر تطهیر مسجد منوط به خراب کردن مقدار کمی از آن باشد، تخریب، جایز بلکه واجب است. در این صورت پُر کردن گودال و تعمیر نمودن قسمت خراب شده بر کسی که مسجد را تطهیر کرده، واجب نیست؛ مگر این­که خود او باعث تنجیس مسجد شده باشد».[7]

6. «بنابر احتیاط، حصیر و فرش مسجد مانند خود مسجد است. بنابراین آلوده نمودن آن به نجاست، حرام و برطرف کردن نجاست از آن واجب است، هر چند که به وسیله پاره کردن جای نجس باشد».[8]

7. «اگر تطهیر مسجد متوقف به خراب کردن تمام یا قسمت مهمّی از آن مانند طاق مسجد باشد، مثل این­که گچی که مسجد را با آن تعمیر کرده ­اند، نجس باشد یا دستیار بنّا کافر باشد (و به واسطه این­که کافر نجس است کلیّه دیوارهای مسجد نیز نجس شود). چنانچه کسی پیدا شود که پس از تخریب، مسجد را مجّاناً بازسازی مجدّد نماید، خراب کردن آن واجب وگرنه مسئله محلّ اشکال است».[9]

8. «نجس کردن مسجد خراب جایز نیست، هر چند که هیچ کس در آن نماز نخواند و تطهیر آن نیز در صورت نجس شدن واجب است».[10]

9. «اگر تطهیر مسجد متوقف بر این باشد که برخی از جاهای طاهر مسجد، نجس شود، مثل این­که بخواهند مسجد را با آب تطهیر کنند و آب نجس به نقاط طاهر سرایت کند، در صورتی که پس از ازاله نجاست، تطهیر آن نقاط ممکن باشد، مانعی ندارد».[11]

10. «اگر تطهیر مسجد، متوقّف بر خرج کردن مالی باشد، صرف مال واجب است. در این مورد کسی که سبب نجاست مسجد بوده، ضامن است؛ بدین معنا که می توان او را مُلزم به (صرف مال جهت) تطهیر و ازاله نجاست نمود، اما اگر شخص دیگری مجّاناً و بدون قصد عوض، اقدام به خرج کردن نماید، نمی تواند به کسی که باعث نجاست مسجد بوده است رجوع کند و چنانچه قصد مجّانی بودن نکرده باشد، جواز رجوع او به شخصی که عامل تنجیس مسجد بوده، محلّ اشکال است».[12]

11. «اگر عنوان «مسجد» تغییر کند، مثل این­که مسجد غصب شود و به عنوان خانه درآید یا خراب شود به گونه ای که نتوان درآن نماز خواند و تعمیر آن نیز ممکن نباشد، هر چند قائل باشیم که می توان از چنین مکانی برای محلّ زراعت استفاده نمود، بنابر احتیاط بایستی از تنجیس آن خودداری کرد و در صورت نجس شدن نیز آن را تطهیر نمایند».[13]

12. «دراین­که آیا جایز است معابد یهود و نصاری را نجس نمود، مسئله محلّ اشکال است. ولی در مورد مساجد مسلمانان، فرقی میان مساجد فرقه­های مختلف اسلامی نیست».[14]

13. «اگر معلوم باشد که واقف، صحن یا سقف یا دیوارها را جزء مسجد قرار نداده است، حکم وجوب تطهیر و حرمت تنجیس شامل آنها نمی شود. بلکه در صورت شکّ هم چنانچه اماره و نشانه ای بر این­که نقطه ای جزء مسجد است نباشد، حکم شامل آن نقطه نمی شود، هر چند که احوط آن است که حکم (وجوب تطهیر و حرمت تنجیس) را شامل این گونه نقاط نیز باید دانست».[15]

14. «اگر کسی به علم اجمالی بداند که یکی از دو مسجد یا یکی از دو نقطه یک مسجد، نجس شده، واجب است هر دو را تطهیر نماید».[16]

15. «اگر کسی قادر به ازاله نجاست از مسجد نباشد و وجود آن نجاست در مسجد هتک حرمت محسوب شود، بنابر احتیاط واجب بایستی به کسی که می تواند تطهیر کند اطّلاع دهد، امّا در صورت عدم هتک حرمت، ظاهراً اعلام کردن به دیگران واجب نیست. اگر چه موافق با احتیاط است».[17]

16. «مشاهد مشرّفه (قبور معصومان (ع)) در حرمت تنجیس و وجوب ازاله نجاست از آنها، حکم مسجد را دارند[18] و از این نظر فرقی میان ضریح مقدّس و پارچه ای که معمولاً بر روی آن انداخته می شود با جاهای دیگر آن نیست و اختلاف تنها در تأکید حکم است».[19]

 



[1]. طباطبایى یزدی، سيد محمد كاظم‌، العروة الوثقى مع تعاليق الإمام الخميني، ص 46، م 2، امام خمینی در حاشیه بر این مسئله، وارد کردن عین نجاست به مسجد را تنها در صورتی که مستلزم هتک مسجد باشد، جایز ندانسته است.

[2]. موسوی خويى، سيد ابو القاسم‌، التنقیح فی شرح عروة الوثقی، مقرّر: غروى، ميرزا على، ج 2، ص271 و 272.

[3]. همان، م 4.

[4]. همان، م 4.

[5]. برخی از فقها مانند مولّف عروة الوثقی (ره) دلیل فوری بودن «ازاله نجاست» را از شمول نسبت به این گونه موارد، قاصر دانسته و در نتیجه قطع کردن نماز را در فرضی که وقت نماز وسعت داشته باشد، در صورتی جایز دانسته اند که چنانچه مکلّف پیش از نماز اقدام به بر طرف کردن نجاست از مسجد ننماید، پس از نماز قدرت بر انجام آن را نداشته باشد. (رک: عروة الوثقی، همان، ص 46، م 5).

[6]. عروة الوثقی، همان، ص 46، م 5.

[7]. همان، ص 46، م 7.

[8]. موسوى خمينى، سيد روح اللّٰه، تحرير الوسيلة‌، ج 1، ص 120، م 2.‌

[9]. عروة الوثقی، همان، ص 47، م 9.

[10]. همان، ص 47، م 10.

[11]. همان، م 11.

[12]. همان، م 12.

[13]. همان، م 13.

[14]. همان، م 15.

[15]. همان، م 16.

[16]. همان، م 17.

[17]. همان، م 19.

[18]. موسوى خمينى، سيد روح اللّٰه، تحریر الوسیلة، ص 119، م 1.

[19]. عروة الوثقی، همان، ص 47، م 20.