searchicon

کپی شد

احمد بن موسى (علیه السلام) و پذیرش امامت حضرت رضا (علیه السلام)

یكى از برادران والا مقام حضرت رضا (علیه السلام)، احمدبن موسى (علیهما السلام)، معروف به «شاه چراغ» است که مرقد شریفش در شهر شیراز است. این شخصیت بزرگوار به جهت شایستگی‌هایش، مورد احترام و توجه مردم بود.

پس از شایع شدن شهادت حضرت موسى بن جعفر (علیهما السلام) در مدینه، مردم مدینه به عنوان پذیرش امامت احمد بن موسى (علیهما السلام)، به در خانه امّ احمد[1] آمدند، و همراه «احمد بن موسى (علیهما السلام)» به مسجد رفتند. از آن جا كه احمد داراى كرامات و مقامات ارجمند در علم و عبادت و فضل بود، مردم تصور مى‌كردند امام بعد از امام كاظم (علیه السلام)، او است؛ لذا با او به عنوان امام بیعت كردند، او از مردم بیعت گرفت، سپس بالاى منبر رفت و خطبه‌اى در نهایت فصاحت و بلاغت خواند، سپس فرمود: «اى مردم! شما همه با من بیعت كردید، ولى بدانید من با برادرم على بن موسى (علیهما السلام) بیعت كرده‌ام، او امام و جانشین پدرم مى‌باشد، او ولىّ خدا است و بر من و شما از جانب خدا و رسولش واجب است كه هر چه او به ما امر مى كند، اطاعت كنیم».

همه حاضران سخن احمد بن موسى (علیهما السلام) را پذیرفتند، و دسته جمعى از مسجد بیرون آمده در حالى كه احمد بن موسى (علیهما السلام) در پیشاپیش آنان بود، با هم به در خانه حضرت رضا (علیه السلام) رفتند و با آن حضرت بیعت كردند، امام رضا (علیه‌السلام) براى احمدبن موسى، دعا كرد و احمد، از آن پس همواره در خدمت برادر بود، تا آن زمان كه حضرت رضا (علیه السلام) به سوى خراسان حركت نمود.[2] به این ترتیب این امام ­زاده وارسته و بزرگ با كمال خلوص، مردم را به پذیرفتن امامت برادرش حضرت رضا (علیه السلام) فراخواند.

 


[1]. مادر احمد بن موسی از زنان بسيار محترم بود و حضرت موسى بن جعفر (علیهما السلام) به او خيلى علاقه داشت. وقتى حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدينه به بغداد رفت، امانت‏‌هاى امامت را به او سپرده فرمود: هر كس در هر موقع آمد و اين امانت‌ها را از تو خواست، بدان من از دنيا رفته‌‏ام و او جانشين من است و امامى است كه اطاعتش بر تو و ساير مردم واجب است.

وقتى هارون الرشید، امام کاظم (علیه السلام) را در بغداد به شهادت رساند، حضرت رضا (عليه السّلام) از ام احمد، امانت‌‏ها را خواست. ام احمد گفت: واى پدرت شهيد شد؟ فرمود: آرى، اكنون از دفن او فارغ شدم، آن امانت‌­هایى كه پدرم موقع رفتن به بغداد در اختيارت گذاشت بياور، من جانشين او و امام به حق بر جن و انس هستم. ام احمد گريبان چاک زده، امانت‌­ها را تحويل داد و با آن جناب به امامت بيعت كرد. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 48، ص 307 و 308.

[2]. برگرفته از: همان، ص 308.