Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

اثرات و اقدامات تاریخی شیخ صدوق

انسان‌های فرزانه و بندگان فرهیخته خدا، وظیفه خود می‌دانند در هر زمانی، رسالت خود را برای حفاظت و نگهبانی از اعتقادات دینی ایفا کنند. شیخ صدوق نیز به عنوان یک سرباز هوشیار، با شناخت و درک موقعیت زمان خویش، با سلاح علم و برهان، به جنگ با جهالت فکری و دینی عصر خویش رفت، به گونه‌ای که قدرت علمی ایشان در مناظرات علمی موجب اعتلای تشیع در آن عصر شد.

یکی از اقدامات بسیار مهم و تاریخی شیخ صدوق که در انجام آن زحمات فراوانی را متحمل شد؛ مسافرت‌های سخت و طاقت فرسای او برای کسب علم از علما و دانشمندان شیعه و غیر شیعه و تبلیغ و معرفی مذهب تشیع به تشنگان حقیقت بود. وی در این سفرها علاوه بر کسب توشه سنگینی از علم و تجربه، موجب هدایت ده‌ها انسان به صراط مستقیم بود. در همین مسافرت‌ها بود که برخی از کتب خود به ویژه کتاب ارزشمند «من لا یحضره الفقیه» را نگاشت.[1]

یکی دیگر از اقدامات تأثیرگذار شیخ صدوق؛ تشکیل جلسات مناظره در حضور سلطان رکن الدوله و جمع کثیری از مردم ری (پایتخت آل بویه) بود، البته پس از وی نیز شاگردش شیخ مفید این روش پسندیده را ادامه داد و مخالفینی که تهمت و افترا حربه آنان بود، را با استدلالات عقلی و منطقی و با استناد به آیات و روایات، محکوم و منزوی نمود؛ به عنوان مثال، شیخ صدوق نقل می‌کند: روزی یکی از ملحدان و مخالفان در مجلس امیر سعید رکن الدوله خطاب به من چنین گفت: «امام زمانِ شما می‌بایست هم اکنون ظهور می‌کرد؛ زیرا چیزی نمانده که اهل روم بر مسلمانان غلبه کنند. من به او پاسخ دادم: تعداد کفار در زمان پیامبر (صلّی الله علیه و آله) بیش از امروز بود، ولی پیامبر تا چهل سالگی دعوت خود را آشکار نساخت و به امر خداوند متعال امر خود را کتمان نمود …».[2]

از دیگر اقدامات و اثرات او كه نزديک به عصر امامان (عليهم السلام) مى‌زيست، جمع‌آورى روايات اهل‌بيت (عليهم السلام) و تأليف كتاب‌هاى نفيس و با ارزش، که خود خدمت ارزنده و كم‌نظيرى به اسلام و تشيع است، می‌باشد. تعداد کتاب‌ها و رساله‌هایی که توسط وی نگاشته شده را برخی از بزرگان سیصد اثر ذکر نموده اند.[3]

 


[2]. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 87.

[3]. طوسى‏، محمد بن حسن، الفهرست، ص 443. ‏