Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

ابن عربی

بدون تردید، ابن عربی، یکی از بزرگ ترین عارفان تاریخ است. او با آثار گران بهای خود، بر عرفان نظری تأثیر فراوان نهاد و بسیاری از عارفان بعدی، از آثار او بهره بردند.

نام و نسب وی محمدبن علی بن محمد بن احمد بن  بن عبداللّه بن بن حاتم طایی، معروف به محی الدین، بوده در شب دوشنبه هفدهم ماه رمضان سال 560 ه . ق در شهر مرسیه، یکی از شهرهای اندلس (اسپانیای امروز) در خانواده مذهبی به دنیا آمد. خاندان او در اصالت، نجابت، ثروت، دانش و زهد شهره بود. جد اعلای وی، حاتم طایی، مرد بخشنده و سرشناس عرب، پدرش، علی بن محمد، از بزرگان فقه و حدیث و از مردان برجسته و سرشناس مرسیه و مادرش، زنی پرهیزکار به نام نور بودند. او در هشت سالگی به همراه خانواده اش به شهر اشبیلیه، پایتخت اندلس رفت و دروس مقدماتی را در آن شهر فرا گرفت. ابن عربی، قرآن را با قرائت های هفت گانه آموخت و سپس در محضر استادان ماهر، به فراگیری علوم زمانش همت گماشت.

ابن عربی بر اثر عبادت و تزکیه روح، به زودی عارفی بلندآوازه گشت؛ آن گونه که عارفان و بزرگان زمان، از جمله فیلسوف بزرگ، ابن رشد قرطبی، خواستار ملاقات با او بودند. ابن عربی مسافرت ها و ملاقات های زیادی داشت. او به هر جا می رفت، مورد توجه دانشمندان، مردم و حاکمان قرار می گرفت. محی الدین تا پایان عمر با وجود ضعف قوای جسمانی، همچنان به کار نوشتن و عبادت و ریاضت پرداخت و سرانجام در 78 سالگی، در شب جمعه 28 ربیع الثانی سال 638 ه . ق در شهر دمشق، میان خویشان و پیروانش از دنیا رفت. آرام گاه ابن عربی ابن عربی از گذشته تا کنون، زیارت گاه عارفان و ارادتمندان اوست.

زندگی و منش محی الدین ابن عربی ، از شگفتی های روزگار است. برخی معتقدند در تاریخ عرفانی اسلامی، کسی در گستردگی اطلاعات، فراوانی استادان و بسیاریِ تعداد نوشته به پایه وی نمی رسد. وی بر اثر تلاش و تکاپوی فراوان، توانست از محضر استادان سرشناس زمان خود بهره برد و از آنان اجازه نقل حدیث بگیرد که شمارشان به هفتاد کس می رسد. او توانست نظام فکری جداگانه و ویژه ایجاد کند که هنوز هم محور بینش های عرفانی در جهان اسلام است. برخی، تعداد نوشته های وی را 848 کتاب و رساله دانسته اند.

ابن عربی در موارد بسیاری، از حضرت علی(ع) با عظمت یاد می کند و ایشان را می ستاید. برای نمونه، در جایی نوشته است: «این علی ابن ابی طالب است؛ همان کسی که دروازه شهر علم نبوی و صاحب اسرار و امام آن شهر است.» محی الدین محی الدین پس از بیان روایاتی در مورد زهد و پارسایی امیرمؤمنان امام علی (ع)در رسالة القدس، درباره آن امام پرهیزکار می نویسد: «کیست مثل علی در این مقام والا و کیست معادل او که در مقام و کلام با او برابری کند؟» همچنین ابن عربی در اشاره به مقام ولایت و وصایت آن حضرت، به نقل از رسول گرامی اسلام می نویسد: «جوان مردی مانند علی وجود ندارد؛ زیرا جانشین من و ولی و سرپرست شماست.» وی همچنین معقتد است نزدیک ترین افراد به پیامبر، علی بن ابن ابی طالب (ع) است که امام عالم و سرّ تمام انبیاست.

ابن عربی در موارد بسیاری از آثار خود، به ذکر فضیلت های اهل بیت(ع) پرداخته و درباره طهارت ولایت و محبت اهل بیت به تصریح و اشاره سخن گفته و دشمنی با آنان را زیان آور دانسته است. از آن جمله می نویسد: «فرض است همان طور که رسول اللّه صلی الله علیه و آله را دوست داریم، اهل بیتش را نیز باید دوست بداریم و از عداوت و کراهت به ایشان احتراز و اجتناب کنیم.» وی افزون بر نقل روایات ائمه اطهار (ع) ، در موارد بسیاری به ولایت ایشان اعتراف کرده و مقامی برابر با مقام انبیا برایشان قائل شده است. ابن عربی در کتاب های خود، به احادیثی از معصومان نیز اشاره کرده است، مانند اینکه: «علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: منشأ غیب گویی های من، فهم از قرآن است که خداوند به عده ای ازبندگانش  عنایت می کند».

ابن عربی، از حضرت مهدی علیه السلام با عنوان «قطب زمان» یاد می کند. وی رساله عرفانی الدعاء المختوم علی السر المکتوم و رساله رمزگونه شق الجیب را درباره امام زمان و نحوه ظهور آن حضرت نوشته است. او در کتاب فتوحات مکیه نیز مطالب بسیاری درباره شمایل، فضایل، وقایع ظهور و یاران آن حضرت بیان می کند. از جمله در باب هفتاد و سوم این کتاب چنین آورده است: «اما ختم ولایت محمدی، آن برای مردی از عرب است که به لحاظ اصل و نسبت و به دست گرفتن این ولایت، اکرم قوم است و امروز در زمان ما موجود است. در سال 595 ه . ق وی را شناختم و نشانه (ختم ولایت مطلقه) او را که حق از دیدگان بندگانش نهان نموده، در شهر فاس مشاهده کردم»[1].


[1] چکیده کتاب «شهره عارفان» ، محمد بدیعی، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چاپ اول، 1383.