Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

ابتلائات و امتحانات حضرت داوود (علیه السّلام)‏

ابتلاء و امتحان انسان یک سنت ثابت الهی است و خداوند همه انسانها را در همه زمانها می آزماید. انسان مؤمن در این دنیا، همواره در حال آزمون است؛ زیرا امتحان خداوند، مشروط به زمان و حالت خاصی نیست.

حضرت داوود (علیه السلام) نیز از زمره این شخصیت‌ها است که مورد امتحان الهی واقع شده است. در این مقال مختصر به یکی از امتحانات آن حضرت که خداوند سبحان در قرآن کریم آن را بیان فرموده است، اشاره می شود.

قرآن کریم می فرماید: «و آیا خبر شاکیان که از دیوار محراب (او) بالا رفتند، به تو رسید؟ وقتى (به طور ناگهانى) بر داوود وارد شدند؟ پس او از آنها به هراس افتاد. گفتند: نترس (ما) دو نفر شاکى هستیم که یکى از ما بر دیگرى تجاوز کرده، پس میان ما به حق داورى کن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدایت کن. (یکی از آنها گفت) این برادر من است، او  نود و نه میش و من یک میش دارم، پس او مى گوید: آن را هم به من واگذار و در سخن بر من چیره شده است. (داوود) گفت: قطعا او در مطالبه میش تو که بر میش هاى خود بیفزاید بر تو ستم کرده و در حقیقت بسیارى از شریکان به یکدیگر ستم روا مى دارند، مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند و اینها هم اندک هستند. و داوود فهمید که او را (با این ماجرا) آزموده ایم. پس او از پروردگارش آمرزش خواست و خاکسارانه به رو در افتاد و توبه کرد».[1]

آن‌چه از قرآن مجید استفاده مى شود بیش از این نیست که افرادى به عنوان دادخواهى از محراب داوود بالا رفتند و نزد او حاضر شدند. او نخست وحشت کرد، سپس به شکایت شاکى گوش فرا داد که یکى از آن دو 99 گوسفند ماده داشته و دیگرى فقط یک گوسفند، در حالى که صاحب نود و نه گوسفند از برادرش تقاضا داشته که آن یکى را هم به او واگذار کند. داوود (علیه السلام) حق را به شاکى داد و این تقاضا را ظلم و تعدى خواند. سپس از کار خود پشیمان گشت و از خداوند تقاضاى عفو کرد و خدا او را بخشید.

 در اینجا دو تعبیر قابل دقت است: یکى مسئله آزمایش و دیگرى مسئله استغفار و توبه. قرآن در این دو قسمت روى نقطه مشخصى انگشت نگذاشته، اما با توجه به قرائن موجود در این آیات و نیز روایات اسلامى که در تفسیر این آیات آمده، آن حضرت اطلاعات و مهارت فراوانى در امر قضا داشت، و خدا مى خواست او را آزمایش کند؛ لذا چنین شرائط غیر عادى (وارد شدن بر داوود از طریق غیر معمول از بالاى محراب) براى او پیش آورد و او گرفتار دستپاچگى و عجله شد و هر چند داورى عادلانه نمود، ولی پیش از آن‌که از طرف مقابل توضیحى بخواهد، داورى کرد،. گرچه او به زودى متوجه لغزش خود شد و پیش از گذشتن وقت جبران نمود، ولى هر چه بود کارى از او سرزد که شایسته مقام والاى نبوت نبود؛ لذا از این ترک اولى استغفار کرد، خداوند هم او را مشمول عفو و بخشش قرار داد.

گواه بر این تفسیر، علاوه بر آن‌چه گذشت، آیه‌اى است که بلافاصله بعد از این آیات مى آید و به داوود خطاب مى کند که ما تو را جانشین خود در روى زمین قرار دادیم؛ لذا از روى حق و عدالت در میان مردم داورى کن و از هوا و هوس پیروى منما.[2] این تعبیر نشان مى دهد که لغزش داوود در طرز قضاوت و داورى بوده است.

دلیل بر این حقیقت که آن حضرت دچار گناه یا خطا و نسیان نشده این است که قرآن کریم او را پس از چنین قضاوتی به داشتن مقام والا و سرانجام نیکو یاد کرد، و سپس فرمان می دهد که به عنوان خلیفه خدا در زمین، میان مردم داوری کند؛ «ما این عمل را بر او بخشیدیم و او نزد ما دارای مقام والا و آینده نیک است».[3]

پس خداوند متعال، حضرت داوود (علیه السلام) را نیز همانند سایر انسان‌ها و پیامبران مورد آزمایش و امتحان قرار داد.

علامه طباطبایی می گوید: داوود (علیه السلام) دانست که واقعه مراجعه قوم متخاصم نزد او و حکم او، امتحانى بوده که خداوند وى را با آن بیازماید و همچنین فهمید که در طریقه قضاوت خطا رفته: «داوود فهمید که ما با این صحنه او را بیازمودیم، پس طلب آمرزش کرد و به رکوع درآمد و توبه کرد[4]».[5]

[1]. ص، 21 – 24.

[2]. همان، 26.

[3]. همان، 25.

[4]. همان، 24.

[5]. طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، ج 17، ص 193.