searchicon

کپی شد

آیت الله حائری یزدی

باسمه تعالی

فهرست

چکیده مقاله آیت الله ‏حائری یزدی

آیت‌الله حائری از فقیهان و مراجع عالی‌قدر و برجسته شیعه و مؤسس حوزه علمیه قم است که در خانواده‌ای مذهبی در مِهرجِرد میبد در سال ۱۲۷۶ق به دنیا آمد. پدرش، محمدجعفر، را فردی متدین و پرهیزکار توصیف کرده‌اند.

او کمتر از  ۱۰ سال داشت که پدرش را از دست داده‌بود ، اما مادرش پس از مدتی کوله‌بار سفر فرزندش را به‌سوی حوزه علمیه یزد بست و فرزندش را راهی آن سامان ساخت.

ایشان برای تحصیل علوم حوزی دو سفر به کربلا داشت و از اساتید برجسته آن دیار؛ مانند سید محمد فشارکی، میرزا محمد تقی شیرازی، میرزا محمد حسن شیرازی، آخوند خراسانی و سید محمد کاظم طباطبایی بهره‌مند شد.

حائری پس از درگذشت استادش فشارکی به ایران بازگشت و در اراک حوزه درس دایر کرد و به دلایلی دوباره به عراق باز گشت.

در دوره اقامت حائری در کربلا، از او برای بازگشت به اراک درخواست‌های زیادی شد. سرانجام، او در اوایل سال ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش، به اراک رفت و در مدت اقامت هشت ساله‌اش در آن‌جا، علاوه بر اداره حوزه، به تدریس فقه و اصول پرداخت.

در سال ۱۳۴۰ق آیت‌ الله حائری برای زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) و گذراندن تعطیلات ایام نوروز (۱۳۰۱ش) از اراک به قم رفتند که با تقاضای اقامت در قم از طرف علما و مردم مواجه شدند.

حاج شیخ در حال تردید بود و فرمودند: استخاره خواهم کرد. سپس صبحگاهی به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف شدند و با قرآن کریم استخاره کردند، ‌آیه ۹۳ سوره یوسف آمد در نتیجه قبول فرمودند.

 

زندگی‌نامه آیت الله حائری یزدی ‏

زندگی‌نامه آیت الله حائری (رحمه الله)، مربوط به ولادت، وفات، معرفی پدر، مادر، اجداد، همسر، فرزندان، و فرازهای مختلف زندگی ایشان است که در ادامه مقاله به آن‌ها پرداخته می‌شود.

 

ولادت آیت الله حائری یزدی

آیت الله شیخ عبدالکریم حائری در سال ۱۲۷۶ ق (مصادف با ۱۲۳۹ هـ ش) در خانواده‌ای مذهبی در مِهرجِرد میبد[i] واقع در ۶۰ کیلومتری یزد  به دنیا آمد.[ii]

[i]. بامداد، شرح حال رجال ایران…، ج ۲، ص ۲۷۵.

[ii]. کریمی جهرمی، آیة الله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص ۱۳ – ۱۴؛ ویکی شیعه؛ شعبانی، اولیاء؛ معمار فضیلت، ص ۶-۵؛ دانشنامه اسلامی.

 

پدر و مادر آیت الله حائری یزدی

پدر مرحوم حائری هر چند از تحصیل علم بی‌نصیب مانده بود، اما مردی پارسا بوده و از زهد و تقوی بهره داشت.[i]

در سن ده‌سالگی شیخ که پدرش از دنیا رفت، تحت نظر مادر باایمان و شجاعش به تحصیل ادامه داده و به مدارج عالی علمی رسید.

[i]. کریمی جهرمی، علی؛ آیت الله موسس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حایری، ص ۲۳؛ دانشنامه اسلامی.

 

خانواده آیت الله حائری ‏یزدی

مرحوم آیت الله حائری پنج فرزند داشت؛ دو پسر به نام‌های مرتضی و مهدی و سه دختر که با محمد تویسرکانی، احمد همدانی و سید محمد محقق داماد ازدواج کردند، اما از همسر وی اطلاعی در دست نیست.[i]

[i]. فیاضی، زندگینامه و شخصیت اجتماعی سیاسی..، ص ۱۱۴ – ۱۱۵.

 

نام و القاب مشهور آیت الله حائری یزدی‏

نام مشهور وی، شیخ عبدالکریم و حائری یزدی است، وی حدود ۸ سال در کربلا ماند و از آن زمان به حائری ملقب شد.[i]

هم‌چنین به دلیل تأسیس حوزه علمیه قم توسط ایشان به آیت الله مؤسس نیز لقب گرفت.[ii]

[i]. کریمی جهرمی، آیة الله مؤسس…، ص ۵۵ – ۵۶.

[ii]. آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، قسم ۳، ص ۱۱۵۹؛ فیض قمی، ج۱، ص۳۳۱-۳۳۴؛ آیة الله مؤسس…، ص ۵۸-۵۹.

 

فرازهای زندگی آیت الله حائری یزدی‏

حیات پربرکت آیت الله حائری یزدی، فرازها و مراحل متعددی دارد که در ادامه مقاله به آن‌ها اشاره می‌شود.

 

[1]دوران تحصیلات آیت الله حائری یزدی

دوران کودکی شیخ عبدالکریم مانند اکثر کودکان آن زمان در محیطی به دور از آموزش‌های علمی، روزهای کودکی را سپری شد. روزی شوهرخاله عبدالکریم به نام محمدجعفر که روحانی بود، به مهرجرد آمد. وی در همان دیدار نخست آثار استعداد و نبوغ را در سیمای این کودک مشاهده کرد. به همین دلیل عبدالکریم را برای یادگیری دانش، با خود به اردکان برد و به مکتب‌خانه سپرد. عبدالکریم در مکتب‌خانه اردکان، در محضر مجدالعلمای اردکانی (یکی از بزرگان آن دیار) نصاب‌الصبیان، صرف، مقدمات علوم و ادبیات را با عشق و علاقه فراوان آموخت.[1]

او در حالی که هنوز ۱۰ سال از بهار عمرش سپری نگردیده بود، از سایه پرمهر پدر بی‌نصیب شد؛ از این رو راه مهرجرد را در پیش گرفت[2] و خود را در کنار مادر غمدیده تنها و دور از مکتب یافت. چند سال را دور از مکتب و دوستان در روستای مهرجرد گذراند؛ ولی پس از چندی شور و شوق دانش‌آموزی او را بی‌قرار ساخت. به همین دلیل عشق و دلبستگی خویش به علوم دینی را با مادر در میان گذاشت. مادر کوله بار سفر فرزندش را به سوی حوزه علمیه یزد بست و با چشمانی پر از اشک شوق و هجران، فرزند دلبندش را راهی آن سامان ساخت.[3] و با سکونت در مدرسه محمدتقی‌خان، معروف به مدرسه خان، ادبیات عرب را نزد عالمانی چون سیدحسین وامق و سیدیحیی بزرگ، معروف به مجتهد یزدی فراگرفت.[4]

او در سال ۱۲۹۸ق برای ادامه تحصیل، به همراه مادرش، راهی عراق شد. نخست به کربلا رفت و حدود دو سال زیرنظر فاضل اردکانی به تحصیل پرداخت و درس‌های سطوح میانی فقه و اصول را در آن‌جا آموخت.[5] سپس برای ادامه تحصیل و استفاده از میرزای شیرازی، به سامرا رفت.[6]

دوره تحصیل حائری در سامرا از ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۲ قمری بود که نخست دو تا سه سال درس‌های سطوح عالی فقه و اصول را نزد استادانی چون شیخ فضل الله نوری، میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی و میرزا مهدی شیرازی به اتمام رساند و سپس در درس‌های خارج فقه و اصول سید محمد فشارکی اصفهانی و میرزا محمدتقی شیرازی، و مدتی در مجلس درس میرزا محمد حسن شیرازی شرکت کرد.[7] و از میرزا حسین نوری اجازه روایت دریافت کرد.[8]

سید محمد فشارکی و عبدالکریم حائری چند ماه پس از درگذشت میرزای بزرگ (۱۳۱۲ ق) از سامرا به نجف نقل مکان کردند[9] حائری در نجف در درس فشارکی و آخوند خراسانی[10] شرکت می‌کرد و در ماه‌های آخر عمرِ فشارکی، از او مراقبت هم می‌کرد.[11]

شیخ عبدالکریم پس از درگذشت فشارکی در سال ۱۳۱۶ق به ایران بازگشت و اراک حوزه درس دایر کرد.[12]

مرحوم حائری در سال ۱۳۲۴ق، به علت استقلال نداشتن در اداره کردن حوزه اراک و برهم خوردن آرامش آن‌جا به سبب نهضت مشروطه[13] به نجف بازگشت.[14] دوباره به حلقه درس آخوند خراسانی پیوست و در درس سید محمد کاظم طباطبائی یزدی نیز شرکت کرد؛ ولی به منظور دور ماندن از نزاع میان موافقان و مخالفان مشروطه پس از چند ماه به کربلا رفت.[15]

وی در کربلا به تدریس پرداخت و به منظور حفظ بی‌طرفی خود در صف آرایی‌های مشروطه، کتابی از آخوند خراسانی و کتابی از طباطبائی یزدی را درس می‌داد.[16]

در دوره اقامت حائری در کربلا، از او برای بازگشت به اراک درخواست‌های زیادی شد. سرانجام، در اوایل سال ۱۳۳۳ ق/۱۲۹۳ ش[17]، دوباره به اراک رفت و در مدت اقامت هشت ساله‌اش در آن‌جا، علاوه بر اداره حوزه، به تدریس فقه و اصول پرداخت.

شیخ عبدالکریم حائری در پاسخ به نامه میرزامحمدتقی شیرازی، پس از فوت سیدمحمدکاظم یزدی (۱۳۳۷ ق/ ۱۲۹۸ ش) که از او خواسته بود به عتبات برگردد و خود را برای مرجعیت شیعه مهیا سازد، اقامت در ایران را وظیفه خود خواند و از قرارگرفتن ایران و ایرانیان در مسیر تباهی و انحطاط فکری اظهار نگرانی کرد.[18]

 

[1]. کریمی جهرمی، علی؛ آیت الله مؤسس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حایری، ص ۲۳.

[2]. همان، ص ۲۰-۲۱.

[3]. شعبانی، اولیاء، معمار فضیلت، ص ۹.

[4]. مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج ۳، ص ۵۹.

[5].  آیة الله موسس…، ص ۲۳ – ۲۴.

[6]. حائری یزدی، مرتضی، سرّ دلبران، ص۸۰-۸۲.

[7]. سرّ دلبران، ص ۸۷-۸۸ و ۹۳-۹۴.

[8]. حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ج ۶، ص ۲۱۱۸.

[9]. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص۲۸۳-۲۸۴.

[10]. استادی، یادنامه حضرت آیةاللّه العظمی اراکی، ص۵۱.

[11]. سرّ دلبران، ص ۳۹ و ۸۷-۸۸.

[12]. یادنامه حضرت آیةاللّه العظمی اراکی، ص ۴۴-۵۱.

[13]. ، مصاحبه با حجةالاسلام و المسلمین دکتر سیدمصطفی محقق داماد، حوزه، ص۴۳-۴۴، سال ۲۱، ش ۵؛ صدرایی خویی، آیت الله اراکی: یک قرن وارستگی ص ۱۷؛ نیکوبرش، بررسی عملکرد سیاسی آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی از سال ۱۳۰۱ تا سال ۱۳۱۵هـ ش، ص ۴۶-۴۷.

[14]. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج ۲، ص ۲۷۵.

[15]. آیة الله موسس…، ص ۵۵.

[16]. همان، ص ۵۵-۵۶.

[17]. صفوت تبریزی، زندگی نامه آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری، به کوشش علی صدرایی خویی، ص۷۳، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.

[18]. آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، قسم ۳، ص ۱۱۶۴؛ آیة الله موسس…، ص ۵۶؛ صدرایی خویی، آیت الله اراکی: یک قرن وارستگی، ص۱۷-۱۸؛ ویکی شیعه.

 

استادان آیت الله حائری یزدی

شیخ عبدالکریم پس از تحصیل مبادی فقه و اصول، ماندن در یزد را نپسندید و تصمیم به مهاجرت به کربلا نمود. حدود سال ۱۲۹۸ قمری. در مدرسه علمیه حسن‌خان سکونت و به محضر استاد بزرگ فاضل اردکانی راه یافت. شرح لمعه و قوانین را در محضر ایشان خواند. با رحلت میرزای بزرگ (مؤسس حوزه‌ی علمیه سامرا) و بیم از رونق افتادن حوزه علمیه این شهر، آیت‌ الله فاضل اردکانی، شیخ عبدالکریم را برای ادامه تحصیل از کربلا به سامرا فرستاد.

حضرت ‌آیت‌ الله حائری سطوح عالیه‌ را در حوزه سامرا در محضر شهید آیت‌ الله شیخ فضل‌ الله نوری و میرزا محمدتقی شیرازی و میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی فراگرفت. در درس خارج نیز بیشتر از محضر آیت‌الله سید محمد فشارکی استفاده می‌کرد.

با هجرت آیت‌ الله فشارکی به نجف اشرف،‌ شیخ عبدالکریم حائری نیز پس از حدود ۱۳ سال سکونت در سامرا به نجف هجرت می‌نمایند و علاوه بر درس استادش آقای فشارکی، در درس آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و سید محمدکاظم یزدی نیز شرکت می‌نمود.[1]

خلاصه این‌که شیخ عبدالکریم حائری در طول زندگی خود از محضر اساتید نامداری استفاده کرد. برخی از اساتید وی عبارتند از:

میرزا حسین نوری

شیخ فضل الله نوری

سید محمد فشارکی

میرزا محمد تقی شیرازی

میرزا محمد حسن شیرازی

آخوند خراسانی

میرزا مهدی شیرازی

فاضل اردکانی

سید محمد کاظم طباطبایی.[2]

 

[1]. شمس، سید محمدکاظم و دیگران، ‌مؤسس حوزه، ص ۴۰–۳۴؛ دانشنامه اسلامی.

[2]. حائری یزدی، مرتضی، سرّ دلبران، ص ۳۹-۸۰-۸۲-۸۷؛ ویکی شیعه.

 

مهاجرت آیت الله حائری یزدی به قم

آیت‌ الله حائری شیرازی در سال ۱۳۴۰ قمری برای زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) و گذراندن تعطیلات ایام نوروز (۱۳۰۱ش) از اراک به قم حرکت کردند[1]. در آن‌هنگام بسیاری از مردم ایران که از تهران، اصفهان، کاشان و اراک و نقاط دیگر برای شروع سال نو به قم آمده‌بودند و جمعی از علما و خطبا هم که به همین عنوان مشرف بودند، برای زیارت و دست‌بوسی ایشان آمده‌، ضمنا تقاضای اقامت در قم را از حاج شیخ کردند تا این شهر مذهبی را مرکز و محل توقف خود قرار داده و تشکیل حوزه دهند.

علاقه‌ای که عموم مردم قم و زوار آن سال ابراز داشتند، حاج شیخ را به حال تردید درآورده و فرمودند: استخاره خواهم کرد.[2] سپس صبحگاهی به حرم حضرت معصومه مشرف شدند و با قرآن کریم استخاره کردند، ‌آیه‌ی ۹۳ سوره یوسف آمد: «اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ» و اولین جمله‌ای که در اول صفحه‌ی قرآن بود، آیه ذیل: «وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ» بود. پس با عزمی راسخ و قلبی مطمئن بنا را بر توقف گذارده و به منزل حاج سید علی مصطفوی تاجر قمی، که علما و طبقات تجار و اصناف دیگر، جمع شده و انتظار نتیجه و تصمیم نهایی جناب را داشتند،‌ آمده و رضایتشان را اعلام فرمودند، مردم بی‌اندازه شاد و خوشحال شدند.[3]

 

[1]. شکوری، ‌ابوالفضل؛ مرجع دوراندیش و صبور آیت الله حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، فصلنامه یاد، ص ۱۰۶ و ۱۴۲، شماره ۱۷.

[2]. محمدی، ذکرالله؛ حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری…، ص ۴۸.

[3]. شریف رازی، ‌محمد؛ گنجینه دانشمندان، ص ۲۸۸.

 

تأسیس حوزه علمیه قم توسط آیت الله حائری یزدی

در سال‌های پیش از ورود شیخ عبدالکریم حائری، قم آن رونق درخشان اولیه را در مرکزیت علوم دینی از دست داده‌بود و آن‌که همت دوباره و مردانه‌ای در این راه گمارد و حوزه‌ای هم‌طراز با حوزه نجف اشرف و عتبات عالیات تأسیس نمود، جناب آیت‌الله مؤسس (حائری) بود. در سال ۱۳۴۰‌قمری، مدتی بعد از ورود آیت‌الله حائری به قم، حوزه علمیه این شهر به طور رسمی تأسیس شد.[1]

مرحوم حائری در سال ۱۳۳۷ قمری به قصد زیارت حرم امام رضا (علیه السلام) عازم مشهد شد و در مسیر خود چند روز در قم ماند و با اوضاع این شهر و حوزه علمیه آن آشنا شد.[2]

در رجب سال ۱۳۴۰ قمری بار دیگر، در پی دعوت تنی چند از عالمان قم از او و نیز برای زیارت حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)، به قم رفت و با استقبال علما و مردم قم و درخواست آنان برای اقامت در این شهر مواجه شد. نخست تردید داشت، ولی پس از پافشاری شماری از عالمان، به ویژه محمد تقی بافقی، وی استخاره کرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند؛ تصمیمی که در پی آن حوزه‌ای بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حائری، آیت الله مؤسس لقب گرفت.[3]

علاوه بر سید محمد تقی خوانساری که همراه آقای حائری به قم رفته بود، بسیاری از شاگردان او، از جمله سید احمد خوانساری، سید روح الله خمینی، سید محمد رضا گلپایگانی و محمدعلی اراکی، [4] به قم منتقل شدند.

ناگفته نماند سید ابوالحسن اصفهانی و محمدحسین نائینی ،که پس از تبعید شدن از عراق در سال ۱۳۰۲شمسی، هشت ماه را در قم گذراندند، نیز در تثبیت این حوزه نقش مهمی داشتند.[5]

با پرآوازه شدن حوزه علمیه قم و ورود شماری از عالمان و مدرسان و بسیاری از محصلان سایر حوزه‌ها و محصلان جدید، تعداد طلاب از هزار تن گذشت.[6]

حائری با توجه به آشنایی با حوزه‌های بزرگ شیعی سامرا، نجف و کربلا، و اطلاع از شیوه مدیریت، ضعف‌ها و قوّت‌های پیشینیان خود و نیز تجارب خویش در حوزه اراک، بیش از هر چیز به برنامه‌ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه می‌اندیشید. تحول در روش‌های آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش‌پژوهان حوزه، حتی آموزش زبان‌های خارجی، و به‌طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامه‌های او بود.[7]

قم از روزهای اول تولد تشیع در ایران، به مرکزیت شیعه شهرت داشته و با ورود حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و بعدها به سبب وجود بارگاه آن حضرت به عظمتش افزوده شد و مورد توجه مشتاقان علم و ایمان قرار گرفت. این شهر مقدس تاریخ درخشانی در خصوص برپایی حوزه علمیه و پایگاه دینی مردم دارد. اولین کسانی که در این شهر برای تأسیس حوزه علمیه قیام کردند، محدثان و راویان قبیله اشعری بودند، سپس ظهور شخصیت‌های بزرگی مثل شیخ کلینی و شیخ صدوق و پس از آن روی آوردن شیعیان به این حوزه بر رونق قم افزود.[8]

 

[1]. محمدی، ذکرالله؛ حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری … ، ص ۴۹؛ دانشنامه اسلامی.

[2]. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص ۲۸۶؛ مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج ۳، ص ۵۹-۶۰.

[3]. آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ص ۱۱۵۹؛ فیض قمی، کتاب گنجینه آثار قم ج ۱، ص ۳۳۱-۳۳۴؛ کریمی جهرمی، آیة الله مؤسس … ، ص ۵۸-۵۹.

[4]. استادی، یادنامه حضرت آیةاللّه العظمی اراکی، ص ۵۴-۶۴.

[5].طبقات اعلام الشیعة، ص ۱۱۶۰-۱۱۶۱؛ صفوت تبریزی، «زندگی‌نامه آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری»، ص ۷۷.

[6]. یادنامه حضرت آیة الله العظمی اراکی، ص ۷۷-۷۸.

[7]. زنجانی، الکلام یجرّ الکلام، ج۱، ص ۱۲۴؛ آیة الله مؤسس…، ص ۴۷؛ «مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین دکتر سید مصطفی محقق داماد»، ص۶۷-۶۸، ۸۷-۸۸، ۹۲؛ ویکی شیعه.

[8]. حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری…، ص ۴۹.

 

وقوع رویدادهای مهم مقارن با تاسیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم

مقارن با تأسیس حوزه علمیه قم، رویدادهای مهمی در ایران و جهان به وقوع پیوست که آیت‌الله حائری با کیاست و دوراندیشی ویژه‌ای از این رویدادها کمال بهره‌برداری را به نفع تأسیس حوزه نمودند. اهم این وقایع عبارت بودند از:

۱. کودتای ۱۲۹۹ شمسی و سردار سپه رضاخان:

رضاخان برای رسیدن به قدرت به پشتیبانی علما نیاز داشت…؛ از این رو تلاش می‌کرد با نزدیک شدن به علما به این مهم دست یابد.[1] در این میان جناب آیت‌الله حائری با استفاده از فرصت پیش آمده، حوزه علمیه را بدون هیچ بازدارنده‌ سیاسی تأسیس نمودند.

۲. آغاز جنگ جهانی اول:

با آغاز جنگ جهانی اول، نجف و کربلا برای طلاب و علما ناامن گردیده بود و آمد و شد طلاب در آن شهرها به سختی صورت می‌گرفت. این ناامنی سبب شد که بسیاری از علما، این شهرها را به مقصد قم که تنها بدیل این کانون‌های علمی و جای امن برای کارهای علمی بود، ترک نموده و جذب حوزه قم گردند؛ چرا که آیت‌ الله حائری با تدبیر، دوراندیشی‌ و شناخت دقیق از فرصت‌های پیش آمده، حوزه امن و آرامی را برای تحصیل علم آماده کرده بود.

۳. تبعید مراجع نجف به ایران:

مرجعیت شیعه در زمان تأسیس حوزه علمیه قم با سید ابوالحسن اصفهانی و نائینی بود. مراجع نجف به خاطر رویارویی با دولت استعمارگر انگلیس که می‌خواست امتیاز دو رود بزرگ دجله و فرات را ویژه خود گرداند، به ایران تبعید شدند. تبعید این بزرگان به ایران، قم را به عنوان یک مرکز مهم تعلیم و تربیت دینی و بدیل عتبات رسمیت بخشید.[2] شیخ عبدالکریم حائری با تلاش و همتی مثال‌زدنی از مجموعه رویدادهای فوق در جهت تشکیل، توسعه و رسمیت بخشیدن به حوزه علمیه قم استفاده نمود.[3]

 

[1]. محمدی، ذکرالله؛ حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری… ، ص ۴۹.

[2]. عیسی نژاد، سید محمد؛ شیخ عبدالکریم حائری، حوزه علمیه قم و تولید علم، مجله حوزه ۱۲۶، ص ۹۸.

[3]. دانشنامه اسلامی

 

دوران مرجعیت آیت الله حائری یزدی

هر چند مرحوم حائری هیچ‌گاه خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداد و حتی با ترک حوزه علمیه عراق، از آن فاصله گرفته‌بود، پس از درگذشت سیدمحمدکاظم یزدی و شیخ الشریعه اصفهانی و میرزا محمد تقی شیرازی، در فاصله سال‌های ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹ که حائری هنوز در اراک به سر می‌برد، شماری از کسانی که در تکاپوی انتخاب مرجع تقلید بودند، به او رجوع کردند.

پس از هجرت او به قم و افزایش شهرتش، رفته رفته بر مقلدان او افزوده شد تا این‌که بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها، از جمله عراق و لبنان، از مقلدان او شدند.[1]

[1]. مستوفی، شرح زندگانی من، ج ۳، ص ۶۰۱؛ حائری یزدی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، ص ۱۸ و ۷۶.

 

وفات آیت الله حائری یزدی

مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری در شب ۱۰ بهمن سال ۱۳۱۵ شمسی (مطابق با ۱۷ ذی‌ القعده ۱۳۵۵ قمری)، پس از حدود ۱۵ سال اقامت در قم  و ۷۹ سال زندگی بابرکت، بر اثر حمله‌ی قلبی درگذشت.[i]

پیکر پاک و مطهر این مرد نستوه با وجود محدودیت‌های حکومتی، تشییع باشکوهی شد و آیت الله سید صادق قمی بر ایشان نماز گزارد، و در قم در حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد، در حالی که شعله‌ فروزان حوزه علمیه قم که وی بنیانگذار آن بود، هم‌چنان می‌درخشد و منشأ برکات زیادی برای اسلام و ایران می‌باشد.[ii]

[i]. شعبانی، اولیاء، معمار فضیلت، ص ۷۰؛ حائری، علی، روزشمار قمری، ص ۳۱۷.

[ii]. زنجانی، الکلام یجرّ الکلام، ج ۱، ص ۱۰۷؛ امینی، مروری…، ص۲۰، ۳۶-۳۷؛ ویکی شیعه؛ دانشنامه اسلامی.

 

ویژگی‌های شخصیتی آیت الله حائری یزدی

آیت الله حائری، به سبب توفیق الهی، همت بلند و تلاش فراوان در تحصیل علم و اجتهاد، اخلاص در عمل، شاگردی اساتید متعدد و مبرز در ایران و عراق، و هم‌چنین مجاهدت در امر تعلیم و تربیت طلاب علوم دینی و ترویج دین، تأسیس حوزه علمیه قم و اداره آن و نوآوری و دید باز در مسائل جهان اسلام و اقدامات در زمینه‌های مختلف، دارای شخصیتی جامع و ممتاز شده‌بود که در ادامه مقاله به برخی از ابعاد شخصیت والای ایشان اشاره می‌شود.

 

ویژگی‌‌های اخلاقی آیت الله حائری یزدی

بخش مهمی از شخصیت آیت الله حائری را اخلاق و صفات والای ایشان تشکیل می‌دهد که بعضی از آن‌ها عبارتند از: زهد و ساده‌زیستی، توکل، ارتباط با اهل‌بیت (علیهم السلام)، ادب، توجه به محرومان، و تقوا در مصرف وجوهات شرعی.

 

زهد و ساده‌زیستی آیت الله حائری یزدی

شیخ عبدالکریم حائری فردی خوش اخلاق، شوخ طبع، معتدل و دور از ظاهرسازی و ریاکاری بود. در مصرف وجوهات شرعی، بسیار احتیاط می‌کرد و بر زندگی‌اش زهد و ساده‌زیستی حاکم بود.[i]

[i]. کریمی جهرمی، آیت الله مؤسس، ص 52 – 54؛ «مصاحبه» با حضرت آیت الله حاج سید علی آقا محقق داماد، ص 47 و 48؛ ویکی شیعه.

 

توجه به محرومان در سیره آیت الله حائری یزدی

مرحوم حائری توجهی ویژه به وضع زندگی طلبه‌ها و برطرف کردن مشکلاتشان داشت، گاهی شخصاً به حجره‌های آنان می‌رفت و از میزان توجه آنان به درس و مطالعه آگاه می‌شد و افراد پرکار و کوشا را تشویق می‌کرد.[i]

هم‌چنین ایشان به آسایش و رفاه مردم و کاستن از مشکلات آنان توجه بسیار داشت؛ از جمله کارهای عام المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی در قم بود.[ii] شيخ‌ عبدالکريم‌ از رجال‌ علم‌ و تقوی و از نقطه نظر صداقت‌ و امانت‌، و اعراض‌ از دنيا، و اهتمام‌ به‌ تربيت‌ طلاّب‌، و تشکيل‌ حوزۀ علميّه‌ و…از مفاخر شیعه است.[iii]

[i]. مصاحبه با حضرت آیت الله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص ۴۱-۴۲.

[ii]. روزنامه اطلاعات، ۳۰ و ۳۱ فروردین ۱۳۱۰.

[iii] . طهرانی، سید محمدحسین، معاد شناسی، ج ۸، ص ۲۰۱؛ ویکی شیعه.

 

آثار و اقدامات آیت الله حائری یزدی

مهم‌ترین اثر کتبی مرحوم حائری، دُرَرُ الفوائد است که دُرَرُ الاصول هم نامیده شده‌است. این اثر از یک سو، ریشه در مبانی اصولی سید محمد فشارکی دارد. از سوی دیگر، از آرای مهم آخوند خراسانی در قلمرو اصول فقه برآمده است.

حائری، بنابر اظهار خود، در تألیف جلد اول کتاب از فشارکی و در جلد دوم آن از آخوند خراسانی استفاده کرده‌است.[i]

برخی از شاگردان حائری از جمله میرزا محمود آشتیانی، میرزا محمد ثقفی، محمدعلی اراکی و سیدمحمدرضا گلپایگانی، بر دررالفوائد حاشیه نوشته‌اند که برخی از آن‌ها به چاپ رسیده‌است.[ii]

وی به سبب اشتغالات فراوان در دوره اقامتش در قم، کمتر به تألیف پرداخت. با این حال، آثار ارزشمندی از او برجای مانده‌است.

جناب ایشان آثار پربرکتی در زمینه‌های مختلف از جمله در زمینه دانش و علم داشت که عبارتند از:

کتاب الصلاة در باب مسائل مختلف نماز

دررالفوائد: در زمینه اصول فقه

تقریرات استاد: یک دوره گزارش دروس استادش سید محمد فشارکی در علم اصول فقه

کتاب النکاح: فقه استدلالی و اجتهادی

کتاب المواریث: فقه استدلالی و اجتهادی

مجمع الاحکام: رساله عملیه حاج شیخ به زبان فارسی

کتاب الرضاع: احکام شیردادن به کودک

حاشیه ای بر عروةالوثقی

حاشیه‌ای بر انیس‌التجار نراقی.[iii]

که می‌توان آن‌ها را چهار نوع دانست:

  1. آثار تألیفی: از وی ۵ اثر تألیفی باقی مانده‌است که عبارتند از: دُرَرُالفوائد، کتاب النکاح، کتاب الرضاع، کتاب المواریث و کتاب الصلوة.[iv]
  2. حواشی بر کتاب‌های فقهی: مانند حاشیه بر عروة الوثقی اثر سیدمحمدکاظم یزدی و حاشیه بر اَنیسُ التجّار اثر ملامهدی نراقی.[v]
  3. نگاشتن تقریرات درس استادانش: از این نمونه فقط از تقریرات درس اصول فقه سید محمد فشارکی یاد شده‌است.[vi]
  4. تقریرات درس‌هایش: این تقریرات را شاگردانش تدوین کرده‌اند؛ مانند رساله الاجتهاد و التقلید، کتاب البیع و کتاب التجارة، هر سه به قلم محمدعلی اراکی و تقریرات درس‌های او، به قلم سید محمد رضا گلپایگانی و میرزامحمود آشتیانی است.[vii]

*رساله‌های عملیه و فتاوا: مانند ذخیرةالمعاد، مَجمع الاحکام، مَجمع المسائل، مُنتخب الرسائل، وسیلةالنجاة و مناسک حج که به صورت مستقل می‌باشند.[viii]

[i]. طبسی، مصاحبه با آیت اللّه حاج شیخ محمدرضا طبسی، شماره ۴، ص ۶۳.

[ii]. کریمی جهرمی، آیة الله مؤسس… ، ص ۱۰۳-۱۰۵.

[iii]. شکوری، ‌ابوالفضل؛ مرجع دوراندیش و صبور آیت الله حائری، موسس حوزه علمیه قم، فصلنامه یاد، شماره ۱۷، ص ۱۰۶ و ۱۴۲؛ دانشنامه اسلامی.

[iv]. همان، ص ۹۹-۱۰۱.

[v]. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج ۲، ص ۴۵۳ و ج ۲۰، ص ۱۵ و ج ۲۲، ص ۴۰۵-۴۰۶ و ج ۲۵، ص ۸۷.

[vi]. همان، ج ۴، ص ۳۷۸.

[vii]. آیة الله مؤسس… ، ص ۱۰۵.

[viii]. الذریعه، ج ۲، ص ۴۵۳ و ج۲۰، ص ۱۵ و ج ۲۲، ص ۴۰۵-۴۰۶ و ج ۲۵، ص ۸۷؛ ویکی شیعه.

 

روش تدریس آیت الله حائری یزدی

شیخ عبدالکریم حائری به روش مکتب سامرا و با الهام از میرزای شیرازی درس می‌داد. در این شیوه، پس از طرح مسئله، بدون هیچ اظهار نظری، نخست دیدگاه‌های گوناگون و دلایل هریک بیان می‌شد، سپس استاد ضمن نظرخواهی از شاگردان و تبادل نظر با آنها به جمع‌بندی آرا می‌پرداخت، آن‌گاه نظر خود را می‌گفت و در پایان اجازه می‌داد شاگردانش با او درباره این نظر بحث کنند و به نقد آن بپردازند.

هم‌چنین حائری هر روز موضوع درس بعدی را مشخص می‌کرد تا شاگردانش پیشاپیش آن‌را مطالعه کنند. او بر آن بود که مباحث اصول فقه باید مختصر و کاربردی مطرح شود؛ ازاین رو، در تألیف دُرَرُ الاصول به این نظر عمل کرد و نیز دوره کامل درس اصول فقه را در مدت تقریبآ چهار سال تدریس کرد.[i]

[i]. کریمی جهرمی، آیة الله مؤسس… ، ص ۷۴-۷۵؛ «مصاحبه با حضرت آیت الله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص ۵۰ – ۵۵.

 

شاگردان آیت الله حائری یزدی

شیخ عبدالکریم حائری در سال ۱۳۳۲ یا ۱۳۳۳، به خواهش فرزند حاج آقا محسن اراکی به اراک مهاجرت می‌کند و بیش از ۸ سال در آن شهر عهده‌دار اداره حوزه علمیه‌ و تربیت طلاب می‌شود تا جایی که تعداد طلاب در حوزه اراک از ۳۰۰ نفر می‌گذرد و اراک یک مرکز عظیم علمی و تحقیقی می‌گردد.[i]

روشن فکری و اندیشه باز و نوآوری شیخ عبدالکریم حائری در حوزه علمیه و اجرای برنامه‌هایی نظیر تنظیم برنامه امتحانی حوزه و اجرای آن، تخصص در فقه، تشویق طلبه‌ها به یادگیری زبان‌های خارجی و اهتمام در پرورش و شکوفایی استعدادهای طلبه‌های مستعد، باعث شد که شاگردان برجسته و عالمان ربانی زیادی از کلاس‌های درس ایشان فارغ التحصیل شوند؛ که برخی در عصر خود به مقام مرجعیت رسیدند. نظیر:

سید محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت کوه کمری، شیخ محمدعلی اراکی، سید روح الله خمینی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، شیخ مرتضی حائری، میرزا هاشم آملی، محمدتقی بافقی،[ii] سید صدرالدین صدر،‌ سید رضا بهاءالدینی، سیداحمد حسینی زنجانی، سید احمد خوانساری، سیدمحمد داماد، سیدکاظم شریعتمداری،[iii] سید رضا موسوی زنجانی[iv]

[i]. کریمی جهرمی، علی؛ آیت الله مؤسس، ص ۵۶-۵۵.

[ii]. شمس، سید محمدکاظم و دیگران؛ مؤسس حوزه، ص ۵۰–۴۹؛ برگرفته ازدانشنامه اسلامی.

[iii]. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص ۵۹، ۸۷ـ ۸۸.

[iv]. سعیدی، جعفر (پژوم)، ص ۵۰.

 

اقدامات سیاسی و اجتماعی آیت الله حائری یزدی

رفتار سیاسی رهبران شیعی را اگر نخواهیم به دوران حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بسط دهیم، باید از اولین روز بعد از رحلت رسول‌ اکرم (صلی الله علیه و آله) بررسی نمود. از همان هنگامی‌که امیرالمؤمنین (علیه السلام) تجهیز و تدفین پیکر مطهر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را به حضور در سقیفه و تعیین سرنوشت خلافت، و پس از آن سکوت در برابر فتنه را به جهت مصلحت‌اندیشی برای اسلام و مسلمانان، بر قیام ترجیح داد. به همین‌گونه رهبران سیاسی شیعه در طول تاریخ پرفراز و نشیبی که طی کرده‌اند، همواره مصلحت جامعه مسلمین را در نظر گرفته و آن عملی را انجام داده‌اند که بیشترین منفعت و مصلحت اسلام و مسلمانان را تضمین می‌نموده‌‌است.

در ایران به خصوص بعد از تأسیس سلسله صفویه و اعلام مذهب تشیع به عنوان دین رسمی ایرانیان، علمای شیعه مهم‌ترین طبقه تأثیرگذار در اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران بوده‌اند و نقطه عطف این تاثیرگذاری را باید نهضت تنباکو دانست که بعد از آن قدرت و نفوذ علمای شیعه به عنوان رهبران مذهبی ایران بر همگان روشن گردید.

آیت‌الله حائری، در اغلب حوادث و وقایع سیاسی که در زمان ایشان رخ داده‌است، سیاست سکوت و مدارا را در پیش گرفته است؛ چرا که تأسیس و حفظ حوزه علمیه قم را از اهم واجبات می‌دانسته‌اند و با کیاست و دوراندیشی و تدبیر خود سعی می‌کردند که بهانه‌ای به دست دشمنان نداده و از نهال نوپای حوزه علمیه به شدت حفاظت نمایند تا به باروری و باردهی رسد؛ به نحوی که در ماجراهایی نظیر آیت‌الله بافقی،[1] ‌آیت‌الله حائری که با هوشیاری مخصوص خود دریافته بود که رضاخان فقط به دنبال بهانه مختصری است که حوزه علمیه را از ریشه برکند، سکوت را پیشه ساختند. رضاخان خود گفته بود: «اگر حاج شیخ عبدالکریم نفس می‌کشید، یک کلمه‌ای می‌گفت، فوری ماشین در خانه‌اش حاضر می‌کردم و می‌فرستادمش آن‌جا که عرب نینداخت».[2]

ایشان سبب رفتار خود را این گونه شرح می‌دهند: «من در مسائلی که از کُنه آن آگاهی ندارم، به هیچ‌وجه دخالت نمی‌کنم و از آن‌جایی که ایران کشور ضعیفی است و پیوسته تحت فشار و استعمار کشورهای قدرتمندی چون روس و انگلیس می‌باشد، امکان دارد سیاست‌ها و خطوط سیاسی که در ایران وجود دارد، از سوی این قدرت‌های استعماری ترسیم شده‌باشد و کسانی که در سیاست دخالت می‌کنند، امکان دارد ملعبه دست این قدرت‌ها بوده و ناآگاهانه آب به آسیاب دشمن بریزند. من اگر در کشور فرانسه، انگلیس و روس بودم، مسلماً در سیاست دخالت می‌کردم، چون خطوط سیاسی در آنجا روشن بوده و از جایی دیگر این جریانات تحمیل نمی‌شود؛ بنابراین دخالت خود را در سیاست مقدور نمی‌بینم. گذشته از این، دخالت من در سیاست مستلزم درگیری و خونریزی است و من حاضر نیستم که باعث شوم خون بی‌گناهان ریخته شود[3]

نویسنده کتاب معمار فضیلت در رابطه با خط مشی سیاسی آیت‌الله حائری این‌گونه اظهارنظر می‌کند: رشد سیاسی مردم در آن زمان چندان بالا نبود که بتوان مبارزه را سامان‌دهی کرد. حتی وضع فرهنگی و معیشتی مردم قم به گونه‌ای بود که گویا برخی مردم نمی‌توانستند وضع جدید را بپذیرند و وجود طلبه‌ها را تحمل کنند. به همین دلیل آیت‌ الله حائری به طلبه‌ها سفارش کرده‌بود که در برابر هرگونه بدرفتاری دیگران گذشت کنند تا حادثه‌ای پیش نیاید. برای نمونه در قضیه مرحوم بافقی که معاون برجسته‌ی آیت الله حائری در اداره حوزه بود، نیز واکنشی نشان دادند که دیگر گونه بود. آیت‌ الله حائری بین دو موضوع اهم و مهم درگیر بود. موضوع اول این بود که با رضاخان درافتد. در این صورت قتل عامی نظیر مسجد گوهرشاد رخ می‌داد. در نتیجه باقی مانده مردم، صحنه را رها می‌کردند، روحانیت شیعه شکست می‌خورد و سازمان حوزه علمیه قم برچیده می‌شد. موضوع دوم این بود که «کج‌دار و مریز» با رضاخان رفتار شود تا با ادامه کار حوزه علمیه قم، مردان دانشمند و کارایی برای آینده ایران و دنیای اسلام پرورش یابند.[4]

 

[1]. در نوروز سال ۱۳۰۶، همسر و خانواده رضاخان بدون حجاب و چادر در غرفه بالای ایوان آینه در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) حاضر شدند که این امر موجب اعتراض آیت الله بافقی گردید و پس از آن‌که خانواده رضاخان به پیغام ایشان وقعی ننهادند، آیت الله بافقی شخصا در حرم حاضر شده و به آنان اعتراض می‌کند. این امر سبب گردید که رضاخان شخصا به قم آمده و آیت الله بافقی را در حرم شلاق بزند و… سرانجام ایشان را از قم تبعید نماید.

[2] . شکوری، ‌ابوالفضل؛ مرجع دوراندیش و صبور آیت الله حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، فصلنامه یاد، شماره ۱۷، ص ۱۴۶.

[3]. فیاضی، عمادالدین؛ حاج شیخ عبدالکریم حائری، ص ۷۹–۷۸.

[4] .  شعبانی، اولیاء؛ معمار فضیلت، ص ۲۶-۲۷؛ برگرفته از: دانشنامه اسلامی.

 

برخورد آیت الله حائری یزدی با حکومت رضاخان

شواهد زیادی وجود دارد که به استناد آن‌ها می‌توان شخصیت حائری را اساسا غیرسیاسی قلمداد کرد. به نظر می‌رسد که کناره‌گیری شدید او از دخالت در مسائل سیاسی، به حدی که حیرت و بلکه اعتراض برخی را برانگیخت،[1] شاید بیش از آن‌که بنا به مصلحت‌جویی بوده‌باشد از روحیه او ناشی می‌شده‌است.

رویه مرحوم حائری پیش از ورود به قم، درباره مسائل سیاسی نامرتبط با حکومت ایران، نیز همین‌گونه بود؛ مثلا در میان عالمانی که در محرّم سال ۱۳۳۰ قمری، هم‌زمان با حضور حائری در کربلا، در اعتراض به نیروهای اشغالگر خارجی از نجف و کربلا به کاظمین رفتند و حدود سه ماه در آن‌جا ماندند، نام کسانی چون میرزا محمد تقی شیرازی، شیخ الشریعه اصفهانی، نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقاضیاء عراقی در منابع تاریخی ثبت شده است،[2] ولی نشانی از حائری نیست؛ بنابراین می‌توان حائری را، هم‌چون استادش سید محمد فشارکی، از عالمانی دانست که نه تنها هیچ‌گاه در مسائل سیاسی فعال نبوده، بلکه از حوادث سیاسی و جنجالی گریزان بوده‌اند.[3]

به خاطر جایگاه اجتماعی حائری، وی در اواخر عمرش، ناچار به حضور در امور سیاسی شد؛ مهم‌ترین چالش حائری در این سال‌ها نحوه تعامل و مناسباتش با رضاشاه بود. در دورانی که رضاخان سردار سپه بود روابط نسبتا خوبی با یکدیگر داشتند.[4] از زمان تثبیت سلطنت رضاشاه تا پیش از طرح مسئله کشف حجاب، مناسبات میان آن‌ها نه حسنه نه تیره بود.[5] حائری در ماجرای اجباری شدن سربازی در ایران که مورد مخالفت برخی از علمای شیعه قرار گرفته بود با آن طرح موافقت کرد،[6] اما از واقعه کشف حجاب (۱۳۱۴ش) تا درگذشت حائری (۱۳۱۵ش)، مناسبات میان آن دو تیره بود، در پی این ماجرا، حائری در ۱۱ تیر ۱۳۱۴ در تلگرامی به رضاشاه، اوضاع را برخلاف قوانین شرع اعلام کرد و جلوگیری از آن را خواستار شد.[7] از آن پس، مناسبات آنها به کلی قطع شد و حتی آمد و شدهای نزد حائری به شدت تحت نظر بود.[8]

البته برخی اهتمام او را به حفظ حوزه علمیه قم مهم‌ترین دلیل اجتنابش از ورود در بسیاری از رویدادهای سیاسی و رویارویی با حکومت دانسته‌اند. به نظر اینان، حائری آگاهانه و هوشمندانه به مسائل مرتبط با حکومت وارد نمی‌شد؛ زیرا بر این باور بود که موضع‌گیری در برابر رضاشاه در آن اوضاع و احوال، نتیجه‌ای جز برچیده شدن حوزه نخواهد داشت؛ بنابراین، با دوراندیشی، درایت و بردباری، حیات حوزه و بلکه حیات دین و مذهب را در ایران استمرار بخشید.[9]

 

[1]. کریمی جهرمی، آیة الله مؤسس… ، ص ۶۱-۶۲؛ حائری، عبدالحسین، مصاحبه با استاد عبدالحسین حائری، حوزه، ص۱۶۱-۱۶۲ شماره ۵.

[2]. نظام الدین زاده، هجوم روس و اقدامات رؤسای دین برای حفظ ایران، به کوشش نصراللّه صالحی، ص ۱۵۴-۱۵۵.

[3]. شکوری، مرجع دوراندیش و صبور: آیت اللّه حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، ص۱۱۶، یاد، ش ۱۷ به بعد؛ امینی، اهتمام آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری در تأسیس و حراست از حوزه علمیه قم، به کوشش محمدکاظم شمس، عبدالهادی اشرفی، و جواد آهنگر، ص۱۹۱.

[4]. دولت آبادی، حیات یحیی، ج ۴، ص ۲۸۹.

[5]. حائری یزدی، مهدی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، به کوشش حبیب لاجوردی، ص ۶۴.

[6]. شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج ۴، ص ۴۹۷-۴۹۸.

[7]. خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، ص ۸۳.

[8]. همان، ص ۶۵.

[9]. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص ۲۹ و ۳۰، ۵۳ و ۵۴؛ اهتمام آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری در تأسیس و حراست از حوزه علمیه قم، ص ۱۹۸؛ برگرفته از ویکی شیعه.

 

خدمات اجتماعی و عمرانی آیت الله حائری

شیخ عبدالکریم حائری در کنار خدمات علمی و فرهنگی، در امور اجتماعی نیز منشأ آثار بودند که از جمله آن عبارت است از:

تاسیس بیمارستان سهامی قم

تاسیس بیمارستان فاطمی قم

تعمیر و بازسازی مدرسه دارالشفاء

تعمیر مدرسه فیضیه

تأسیس کتابخانه فیضیه

ایجاد قبرستان و غسال‌خانه در قم

ایجاد دارالاطعام در قم

بنای سیل‌بند و سد در رودخانه قم

احداث واحدهای مسکونی برای سیل زدگان شهر قم.[1]

 

[1]. دانشنامه اسلامی؛ محمدی، ذکرالله، حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری… ، ص ۶۴.

 

موافقان و مخالفان آیت الله حائری یزدی

آیت الله حائری در طول حیات بابرکت خویش، همانند بیشتر عالمان و دانشمندان و مردان خدا، نسبت به سیره علمی و عملی خود موافقان و مخالفانی داشت. تمام افرادی که دلبستگی به حوزه علمیه داشتند و علاقمند حفظ حوزه بودند ایشان را تقویت نموده و از موافقان ایشان محسوب می‌شدند؛ از این رو نوع طلبه‌ها و مردم با ایمان و متدین و مقلدان ایشان؛ موافق ایشان بودند. در بین مخالفان نیز، می‌توان از رژیم پهلوی (رضاشاه) و بهائیان نام برد که حضرت آیت الله را به نحوی مانع از رسیدن به اهداف شومشان می‌دانستند و آقا با آن‌ها و نقشه‌های شومشان در دین‌زدایی مقابله کرده‌بود.

 

کتاب‌نامه مقاله آیت الله حائری یزدی

  1. قرآن کریم.
  2. استادی، یادنامه حضرت آیةاللّه العظمی اراکی، اراک، ۱۳۷۵ش.
  3. امینی، اهتمام آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری در تأسیس و حراست از حوزه علمیه قم،
  4. آقابزرگ طهرانی، الذریعه.
  5. آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق.
  6. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، زوار، تهران، ۱۳۴۷ش.
  7. حائری یزدی، مرتضی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ ش.
  8. حائری یزدی، مهدی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، به کوشش حبیب لاجوردی، تهران، ۱۳۸۱ش.
  9. حائری، عبدالحسین، مصاحبه با استاد عبدالحسین حائری، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.
  10. حائری، علی، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش.
  11. حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴ ش.
  12. دانشنامه اسلامی
  13. دولت آبادی، حیات یحیی، تهران، ۱۳۶۲ش.
  14. روزنامه اطلاعات، ۳۰ و ۳۱ فروردین ۱۳۱۰.
  15. زنجانی، الکلام یجرّ الکلام، ۱۳۶۸ش.
  16. سعیدی، جعفر (پژوم)، ۱۳۸۶.
  17. شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، مؤسسه کتاب‌شناسی شیعه، قم، ۱۳۹۹ش.
  18. شریف رازی، ‌محمد؛ گنجینه دانشمندان، اسلامیه، چاپ اول، تهران، ۱۳۵۲.
  19. شعبانی، اولیاء؛ معمار فضیلت، مرکز پژوهش‌های صدا و سیما، چاپ اول، قم، ۱۳۸۰.
  20. شکوری، ‌ابوالفضل؛ مرجع دوراندیش و صبور آیت الله حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، فصلنامه یاد، شماره ۱۷، سال ۵، زمستان ۱۳۸۶.
  21. شمس، سید محمدکاظم و دیگران؛ مؤسس حوزه، بوستان کتاب، چاپ اول، قم، ۱۳۸۳.
  22. صدرایی خویی، آیت الله اراکی: یک قرن وارستگی، ۱۳۸۲ش.
  23. صفوت تبریزی، زندگی نامه آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری، به کوشش علی صدرایی خویی، حوزه، سال ۲۱، شماره ۵.
  24. طبسی، مصاحبه با آیت اللّه حاج شیخ محمدرضا طبسی، حوزه، سال ۶، شماره ۴.
  25. طهرانی، سید محمدحسین، معاد شناسی.
  26. عیسی نژاد، سید محمد؛ شیخ عبدالکریم حائری، حوزه علمیه قم و تولید علم، مجله حوزه ۱۲۶، شماره ۶، سال۲۱، بهمن و اسفند ۱۳۸۳ ش.
  27. فیاضی، زندگینامه و شخصیت اجتماعی سیاسی..، ۱۳۷۸ش.
  28. فیض قمی، کتاب گنجینه آثار قم، قم، ۱۳۴۹ـ۱۳۵۰ش.
  29. کریمی جهرمی، علی؛ آیت الله مؤسس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حایری، انتشارات دارالحکمه، قم، ۱۳۷۲هـ.
  30. محمدکاظم شمس، عبدالهادی اشرفی، و جواد آهنگر، بوستان کتاب قم، قم، ۱۳۸۳ش.
  31. محمدی، ذکرالله؛ حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری…، ‌نشر زائر، چاپ اول، قم، ۱۳۸۳ ش.
  32. مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ۱۳۷۳ش.
  33. مستوفی، شرح زندگانی من، بی‌جا، ۱۳۶۰ش.
  34. مصاحبه با حجةالاسلام و المسلمین دکتر سیدمصطفی محقق داماد، حوزه، سال ۲۱، شماره ۵.
  35. نظام الدین زاده، هجوم روس و اقدامات رؤسای دین برای حفظ ایران، به کوشش نصراللّه صالحی، تهران، ۱۳۷۷ش.
  36. نیکوبرش، بررسی عملکرد سیاسی آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی از سال ۱۳۰۱ تا سال ۱۳۱۵هـ ش، تهران، ۱۳۸۱ش.
  37. ویکی شیعه.