کپی شد
آگاهی از احوال اموات در عالم برزخ
در نظام هستى عوالم گوناگونى هست كه هر كدام داراى احكامى مىباشند.
Trett, falmet https://norgerx.com/super-hard-on-norge.html disseksjon av disse strukturelle nodal metastaser er viktig for å sikre optimal definisjon av pN omkrets.
اين احكام به لحاظ تفاوت عوالم، با يكديگر فرق دارند، مثلاً عالم ناسوت يا طبيعت، احكام مخصوص به خود دارد و عالم برزخ احكام مختص به خود. آدمى براى ورود و درك شهودى آن عوالم، بايد به صورتى تبدل يابد كه بتواند چنين ظرفيتى را پيدا كند. به همين جهت است كه انسان با مرگ به تحولى دست مىيابد تا بتواند به عالم برزخ وارد گردد؛ و تا چنین تحولی در او ایجاد نشود نمی تواند به طور کامل با برزخ و اهالی آن ارتباط برقرار کرده و از احوال آنها آگاه شود و بر مبنای همین تفاوت درجه عوالم است که برخى از انسان ها بر اثر انجام يك سلسله اعمال و آداب و قدم گذاشتن در وادى سير و سلوك، ظرفيت فهم و ادراك عوالم بالاتر را در همين دنيا و قبل از مرگ و قيام قيامت احراز كرده، بسيارى از حقايق بر آنها منكشف مىگردد. البته علم به كنه و ماهيت آن حقايق بسيار محدود است؛ مگر براى عده كمى كه با سلوك عملى در همين دنيا به آن عالم راه يافته باشند و علم اجمالى آنها به علم تفصيلى تبديل شده باشد و از اين رو، سنخيّت و چگونگى بدن هاى برزخى و… و نعمت و عذاب هاى آن براى ما به صورت كامل و دقيق روشن نيست؛ در عين حال از مجموعهى آيات و روايات و تحليل هاى عقلى مىتوان دورنما و كلياتي از نعمت ها و عذاب هاى برزخى و قيامت ارايه نمود.[1]
بنابر آنچه بیان شد یک راه آگاه شدن از احوال برزخیان تهذیب نفس و بریدن از دنیای فانی است.
راه دیگری که ارتباط با اموات را در عالم برزخ را ممکن می کند احضار ارواح است. احضار روح و ارتباط با ارواح امري ممكن است، يعني از نظر عقل محال نيست و ميشود كساني پيدا شوند كه بتوانند با روح فردي ارتباط برقرار كنند.
براي وضوح بيشتر سخن به چند مسئله اشاره ميكنيم:
1. انسان از دو بُعد جسم و روح تشكيل شده است، جسم بعد از مرگ، جزئي از خاك شده اما روح سر از افلاك درميآورد و براي هميشه باقي ميماند و تا قيامت در عالم برزح به سر ميبرد.
2. طبق آیات و احاديث[2] فراوان اين حقيقت به اثبات رسیده است كه ميتوان با ارواح ارتباط برقرار نمود و ارواح نيز ميتوانند با افراد صحبت كنند، همان طور كه رسول خدا(ص) با كشته شدگان قريش (كه آنها را در چاه بدر انداختند) صحبت كرد و به آنها فرمود: “شما چه بد همسايگاني براي رسول خدا بوديد…”.و در پاسخ به اعتراض عمر كه اين كار را بي فايده انگاشت فرمود: “ساكت شو اي پسر خطاب، سوگند به خدا كه تو از آنها شنواتر نيستي!”.[3]
3. این نکته قابل انکار نیست که در برخي مواقع اجنه يا شياطين خود را، به جاي روح شخص معيني جا زده، و ما را فريب دهند (همان طور كه از برخي جلسات ارتباط با ارواح نقل شده است) پس هميشه ارتباط با ارواح درست نبوده و برخي مواقع دروغ ميباشد، علاوه این احتمال وجود دارد که برخي از افراد شياد نيز از طريق ارتباط با جن و تسخير جن، و حتی با استفاده از قوه تخيل و تردستي بعضي كارها را انجام دهند و چنين وانمود كنند كه روح را احضار نمودهاند كه انسان هوشيار و آگاه، بايد توجه داشته باشد و فریب آنان را نخورد.
4. هرچند احضار روح، حقيقت دارد، اما در صورتی می توان به یافته ها و آگاهی ها و… اطمینان داشت که این احضار توسط انسان هایی انجام پذیرد که در این راه با مبارزه ی نفس و تهذیب آن، به این مقام نائل گشته اند نه این که با تحمل ریاضت های بسیار مشکل غیر شرعی به چنین قدرتی دست یافته باشند که در این صورت این راه ها از اعتبار برخوردار نیستند و اعتمادی هم به آن ها نیست.[4]
[1] محمد رضا كاشفى، خدا شناسى و فرجام شناسى، ص 100، اقتباس از سوال 939.
[2] مثلا؛ صالح با ارواح قوم خویش سخن گفت، اعراف آیه 77 – 79، یا شعیب با ارواح گذشتگان سخن می گوید، اعراف آیه 85 – 93، همچنین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با ارواح انبیا سخن گفته است، زخرف آیه 45 .
یا در بقیع با ارواح مردگان به سخن پرداخت. نک: طبقات ابن سعد ج 2 – ص 204 – سیره ابن هشام ج 1 ص 453.
امیرالمومنین زمانی که از صفین برمی گشت در کنار قبرستان کوفه ایستاد و فرمود ای ساکنان خانه های وحشت زا و نقاط فقر و گورهای تاریک ای هم آغوشان با خاک و دور ماندگان از وطن ای مظاهر وحشت و ترس شما بر ما سبقت گرفتید و ما به شما می پیوندیم من شما را آگاه می سازم خانه های شما تصاحب شد همسرانتان ازدواج کردند ثروتهایتان تقسیم شد، چه خبری پیش شماست و آنگاه رو کرد به یاران و فرمود اگر به آنان اجازه داده می شد که سخن بگویند جواب می دادند که بهترین توشه تقوا است. نهج البلاغه خطبه 179
نک: سبحانی، جعفر، اصالت روح.
[3] بحارالانوار، ج 6، ص 254، چ آخوندي.
[4] نمایه ی: ارتباط با موجودات عوالم ديگر، سوال 293. اقتباس از سوال 1121.