Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

آگاهی ابوطالب از ولادت امام علی (علیه السلام)

دلایل و شواهدی وجود دارد که حضرت ابوطالب (عليه السلام)، پدر امیرالمؤمنین (عليه السلام)، از سال‌ها پیش، از جریان ولادت فرزند عزیزش با خبر بوده و بشارت آن را به همسرش داده است، از جمله: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «فاطمه بنت اسد نزد ابوطالب (عليه السلام) آمد تا مژده ولادت پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به او بدهد، ابو طالب (عليه السّلام) گفت: به اندازه یک «سَبت» صبر كن، من تو را به مانند او جز مقام نبوت مژده مى‏دهم، بعد فرمود: سَبت، سى سال است و ميان ولادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و ولادت امير المؤمنين (عليه السّلام) سى سال فاصله بود».[1]

در روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: در هنگام ولادت حضرت رسول (صلّى اللّه عليه و آله) فاطمه بنت اسد نزد آمنه حاضر بود، پس يكى از ايشان به ديگرى گفت: آيا مى‏بينى آن چه من مى‏بينم؟ ديگرى گفت: چه مى‏بينى؟ گفت: اين نور درخشنده كه بين مشرق و مغرب را فرا گرفته است؟، پس در اين سخن بودند كه ابو طالب (عليه السلام) وارد شد و به‏ ايشان گفت: از چه چیز تعجّب نموده‌ايد؟ فاطمه خبر آن نور را ذكر كرد، ابو طالب (عليه السلام) به او فرمود: مى‏خواهى به تو بشارتى بدهم؟ گفت: آری. ابو طالب (عليه السّلام) گفت: از تو فرزندى به هم خواهد رسيد كه وصىّ اين فرزند خواهد بود.[2]

از این روایات، استفاده می شود که حضرت ابوطالب (عليه السلام) از ولادت فرزند دلبندش با خبر بوده و به همین جهت از نحوه ولادت آن حضرت و غیبت سه روزه همسر خود نگرانی نداشته است. اگر در بعضی از نقل‌های تاریخی، آمده است که ایشان نگرانی و غم و اندوهی داشته، از دردی بوده که بر فاطمه بنت اسد، هنگام نزدیک شدن وضع حمل، عارض شده، و این نگرانی‌ها از سوی مردان نسبت به زنان خود، امری عادی است، که البته با راهنمایی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برطرف شده است.[3] [4]



[1]. كلينى، محمد بن یعقوب، كافی، ج ‏1، ص 452 و 453.

[2]. همان، ج ‏8، ص 302.

[3]. ابن المغازلي‏، على بن محمد، مناقب الإمام على بن أبى طالب عليهما السلام، ص 58 و 59.‏