کپی شد
آفات مهدویت
هر پدیده ای در عالم آفتى دارد كه مايۀ فساد آن مىشود.[1] پس برای حفظ هر پدیده ای از آفت و در نهایت از تباه و نابودی، نخست لازم است آن آفات شناخته شده، سپس جهت رفع و از بین بردن آن همّت گماشت. اموری که به عنوان تهدید مهدویت شمرده می شوند همان آفاتی هستند که می توانند موجب آسیب هر پدیده ای باشند، و این موارد بسیارند که ما تنها به طور مختصر به سه مورد مهمّ آن اشاره می کنیم.
1. مدعیان دروغین مهدویت: در روایتی امام علی (ع) می فرماید: براى هر چيز آفتي است و آفت خير، همنشين بد است.[2]
اگر بهترین قانون به دست مجریان ناشایست قرار بگیرد، اگر گران بهاترین اشیا به دست نااهلان گرفتار شود، نه از قانون خبری خواهد بود و نه از آن چیز باارزش. مهدویت نیز از این قاعده و قانون مستثنا نخواهد بود، مدعیان دروغین همان افراد فاسد، شیاد و نااهلی هستند که با تمسک به گوهر گران بهای مهدویت، آن را با آفت ادعایی سخیف خود مورد آسیب و تهدید قرار داده و دست آویزی برای دشمنان شیعه و وهابیت قرار می دهند. البته خود این ادعاها دلیل بر واقعیت این باور و عقیده است؛ چرا که همیشه جعل به دنبال واقعیت است و الّا همان طور که مثلاً اسکناس 7000 تومانی هیچ وقت جعل نشد، همین طور نباید ادعای مهدویت می شد.
2. جهل: یکی از اموری که همیشه حقیقت ها را تهدید می کند جهل و ناآگاهی دوستان است که موجب آسیب خواهد شد.
امام علی (ع) می فرماید: “دو كس پشت مرا شكستند: عالم بىبند و بار، و جاهل عبادت پيشه؛ آن با پرده درى به عقائد مردم آسيب مىرساند، و اين با عبادت ابلهانه مردم را مىفريبد”.[3]
امروزه به وضوح خطر دوستان ناآگاه و جاهل را مشاهده می کنیم که به اسم انتظار چه آسیب هایی بر تفکر مهدویت وارد نمودند. آنهایی که به اسم انتظار در مقابل ظلم و ستم سکوت نمودند و آب به آسیاب دشمنان ریختند. و یا هر چند وقت با دیدن چند علامت به ظاهر نشانۀ ظهور، منتظران را با تعیین تاریخ به ظهور قریب الوقوع آن حضرت نوید می دهند که این گونه تعیین وقت ها علاوه بر این که در روایات ما مورد نکوهش قرار گرفته، بلکه موجب دلسردی و ناامیدی منتظران واقعی ایشان (عج) خواهد شد.
فضيل بن يسار می گوید به امام باقر (ع) عرض كردم براى اين كار (ظهور امام زمان) وقتى هست؟ فرمود: وقت تعيينكنندگان دروغ مي گويند- تكرار مي كنم- وقت تعيينكنندگان دروغ مي گويند، همانا موسى (ع) هنگامى كه بنا به دعوت پروردگارش بيرون رفت به آنان سى روز وعده داد و چون خداوند بر آن سى روز ده روز افزود قومش گفتند: وعدهاى كه موسى به ما داده بود بر خلاف شد و كردند آنچه كردند.[4]
ج. دنیا پرستی: بدون تردید آن که عاشق واقعی است، نه تنها از معشوقش بی گانه نیست که صد البته خودش را با معشوقش تطبیق داده و به رنگ او در می آید.[5] از این رو است که گفته اند منتظر مصلح خودش باید صالح باشد.
“انتظار” معمولا به حالت كسى گفته مىشود كه از وضع موجود ناراحت است و براى ايجاد وضع بهترى تلاش مىكند؛ مثلاً، بيمارى كه انتظار بهبودى مىكشد، يا پدرى كه در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بيمارى و فراق فرزند ناراحتند و براى وضع بهترى مىكوشند.
همچنين تاجرى كه از بازار آشفته ناراحت است و در انتظار فرو نشستن بحران اقتصادى مىباشد اين دو حالت را دارد “بي گانگى با وضع موجود” و “تلاش براى وضع بهتر”. بنابر اين مسئله انتظار حكومت حق و عدالت “مهدى” و قيام مصلح جهانى در واقع مركب از دو عنصر است، عنصر “نفى” و عنصر”اثبات” عنصر نفى همان بي گانگى با وضع موجود و عنصر اثبات خواهان وضع بهترى بودن است. و اگر اين دو جنبه در روح انسان به صورت ريشهدار حلول كند سرچشمه دو رشته اعمال دامنهدار خواهد شد. اين دو رشته اعمال عبارت اند از ترك هر گونه همكارى و هماهنگى با عوامل ظلم و فساد و حتى مبارزه و درگيرى با آنها از يك سو، و خود سازى و خود يارى و جلب آمادگي هاى جسمى و روحى و مادى و معنوى براى شكل گرفتن آن حكومت واحد جهانى و مردمى از سوى ديگر. و خوب كه دقت كنيم مىبينيم هر دو قسمت آن سازنده و عامل تحرك و آگاهى و بيدارى است.[6]
برای آگاهی بشتر نمایه های زیر را مطالعه کنید:
علامت های ظهور، 1392 (سایت اسلام کوئست: 1414).
علائم ظهور امام زمان، 219 (سایت اسلام کوئست: 2032).
تعیین زمان ظهور امام زمان، 8529 (سایت اسلام کوئست: 8908).
[1] . پاينده، ابو القاسم، نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول ص، 632، ح 2255، دنياى دانش، تهران، چاپ چهارم، 1382 ش.
[2] . تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحكم و درر الکلم، ص 431، 9843، انتشارات دفتر تبلیغات، قم، 1366 هـ ش.
[3] . کراجکی، ابو الفتح، معدنالجواهر، ص 26، کتابخانه مرتضویه، تهران، 1394 هـ ق.
[4] . فهرى زنجانى، سيد احمد، غيبت نعمانى، فهرى، ص 346 و 347، دار الكتب الاسلاميه، تهران، چاپ چهارم، 1362 ش.
[5] . در شعری منسوب به امام صادق (ع) می خوانیم که می فرماید: لو کان حبّک صادقاً لأطعته لأنّ المحبّ لمن یحبّ مطیع.
[6] . مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 7، ص 381 و 382، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374 ش.