Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

آغاز قیام و جنگ توابین

توابین پس از حضور در کربلا به سوی شام حرکت کردند. در پایان راه عراق به شام، در کنار رود فرات به قرقیسیا رسیدند.حاکم آن‌جا، زُفَر بن حارث، از مخالفان امویان بود. او آذوقه فراوانی در اختیار توّابین گذاشت و برای اتحاد با آنان پیشنهادهای گوناگون داد؛ اما سلیمان نپذیرفت؛ زیرا زفر بن حارث، پیش از مرگ یزید، از کارگزاران او در قنّسرین (فلسطین) بود و پس از مرگ او در جنگ مَرْج راهِط به طرفداری از عبداللّه بن زبیر با مروانیان جنگیده بود.

اطلاعاتی که زفر از منطقه جنگی عین الورده (رأس العین، از شهرهای جزیره در شمال) در اختیار سلیمان قرار داد، در شیوه پیکار با سپاه عبیداللّه بن زیاد بسیار سودمند واقع شد.[1]

توّابین در عین الورده فرود آمدند. سلیمان پیش از شروع نبرد، آداب اخلاقی جنگ را که از امام علی (علیه‌السلام) آموخته بود، یادآور شد و سپس جانشینان خود را در سپاه معرفی کرد.[2] طلایه‌داران لشکر توّابین به فرماندهی مسیّب بن نجبه بر دشمن تاختند و غنایمی به‌چنگ آوردند.[3]

لشکر امویان در این‌زمان مشکل فرماندهی داشت. مروان بن حکم در شام مرده بود و عبدالملک به‌خلافت رسیده بود. عبیداللّه بن زیاد به‌سرعت بر این مشکل غلبه کرد.[4]

دو سپاه در ۲۵ جمادی الاولی سال ۶۵ هجری چهار روز باقی مانده از ماه جمادی الاولی دو لشکر آماده مصاف شدند.[5] و فرماندهان دو سپاه لشگرشان را به اطاعت از خود فرا خواندند. سلیمان از سپاه اموی خواست تا عبدالملک را خلع کنند و عبیداللّه بن زیاد را به توّابین سپارند و آن‌گاه هر دو سپاه، زبیریان را از عراق بیرون رانند و حکومت را به یکی از اهل‌بیت پیامبر(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله)، یعنی امام علی بن حسین (علیه‌السلام)، سپارند.[6]

جنگ سه روز به درازا کشید و توّابین با شمار اندک خود جنگیدند. سلیمان بن صرد از اسب پیاده شده و شروع به جنگ کرد. یزید بن حصین بن نمیر او را تیری زد و کشت و چون سلیمان بن صرد بر زمین افتاد، گفت: سوگند به خدای کعبه رستگار شدم و بیشتر بلکه عموم یارانش کشته شدند و آنان‌که باقی ماندند به کوفه بازگشتند. سر سلیمان بن صرد و مسیب بن نجبه را ادهم بن محرز باهلی پیش مروان بن حکم برد. سلیمان بن صرد هنگامی که کشته شد نود و سه سال داشت.[7]

و عاقبت رفاعة بن شداد با گروهی اندک از توّابین شبانگاه عقب نشستند.[8] توّابین در راه بازگشت با گروهی از شیعیان بصره و مدائن که برای یاری آنان آمده بودند، برخورد کردند و همگی با اندوه فراوان به شهرهای خود بازگشتند.[9]

 

[1]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج ۵، ص ۵۹۳-۵۹۶؛ ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۱۴۵ و ۱۴۹ و ۱۷۹ و ۱۸۰؛ ابن مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، چاپ: امامی، ابوالقاسم، ج ۲، ص ۱۰۶-۱۰۸.

[2]. الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۱۸۰۱۸۱.

[3]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج ۵، ص ۲۱۰.

[4]. ابن اعثم کوفی، احمد بن محمد، الفتوح، ج ۶، ص ۸۱؛ الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۱۸۲؛ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۹۴.

[5]. ابن خلدون، ابوزید عبدالرحمن، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه: آیتی، عبد المحمد، ج ۲، ص ۴۲-۴۳؛ عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۲، ص ۷۶.

[6]. الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۱۸۲.

[7]. کاتب واقدی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ترجمه: مهدوی دامغانی، محمود، ج ۴، ص ۲۶۶-۲۶۵؛ ویکی فقه.

[8]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ: تدمیری، عمر عبدالسلام، ج۱، ص ۴۸۰؛ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة چاپ: احمدابوملحم و دیگران، ج ۴، جزء ۸، ص ۲۵۷.

[9]. تاریخ طبری، ج ۵، ص ۶۰۰-۶۰۱ و ۶۰۴-۶۰۵؛ الفتوح، ج ۶، ص ۸۶؛ اخطب خوارزم، موفق بن احمد، مقتل الحسین، چاپ: سماوی، محمد، ج ۲، ص ۱۹۹.