searchicon

کپی شد

آغاز بت پرستی در مکه

(قبیلۀ) جرهم در حرم (مکه) سر به سركشى برداشت و اين امر مصادف با پراكنده شدن سبا و فرود آمدن بنى حارثة بن ثعلبة بن عمرو بن عامر در سرزمين مكه بود. آنان مى‏خواستند با جرهم در يك جاى زندگى كنند، ولى جرهم مانع شد و ميانشان نبرد درگرفت و بنى حارثه (نانكه مى‏گويند خزاعه بودند) بر آنان غلبه يافتند و خانه را در تصرف آوردند. و رئيسشان در اين ايام عمرو بن لحى بود. او بقاياى جرهم را از آنجا براند. در حديث آمده است كه پيامبر (ص) فرمود: “رايت عمرو بن لحى يجر قصبه (يعنى أحشاءه) فى النار”. زيرا او بود كه “بحيره” و “سائبه” و “حامى”[1] را بدعت نهاد و دين اسماعيل را دگرگون كرد و بت‏پرستى را رواج داد.[2]

برخى از مورخين نقل کرده اند: زمانى عمرو بن لحى براى انجام كارى از مكه به شام رفت و چون به سرزمين بلقاء و شهر «مآب» رسيد، مردم آنجا را كه از عمالقه و اولاد عملاق- يا عمليق- بن لاوذ بن سام بن نوح بودند ديد كه بتهائى را مى‏پرستند، پرسيد: اينها چيست كه شما آنها را مى‏پرستيد؟ گفتند: اينها بتهائى است كه ما هر گاه باران بخواهيم از آنها در خواست می كنيم و اينها براى ما باران مى‏فرستند، و هر گاه كمك بخواهيم آنها را بمدد مى‏طلبيم و ياري مان می كنند! عمرو بن لحى گفت: اگر ممكن است يكى از آنها را به من بدهيد تا به سرزمين عرب ببرم و آنان نيز مانند شما آن را پرستش كنند. عمالقه بت هبل را به او دادند، و عمرو آن را به مكه آورده مردم را بپرستش و تعظيم آن وادار كرد.[3]

مسعودى چنین نقل می کند: و چون عمرو بن عامر و فرزندانش از مارب بیرون شدند بنى ربيعه جدا شدند و در تهامه فرود آمدند آنها را به جهت جدا شدنشان خزاعه گفتند كه خزع جدا شدن است … و خزاعه توليت خانه را به عهده گرفت و اولين كس از آنها كه توليت خانه داشت عمرو بن لحى بود و نام لحى حارثه بن عامر بود. عمرو، دين ابراهيم را تغيير داد و دگرگونه كرد و مردم را به پرستش مجسمه‏ها برانگيخت. طبق خبرى، وى به شام رفت و گروهى را ديد كه پرستش بتان می كردند و بتى به او دادند كه روى كعبه نصب كرد. قوم خزاعه نيرو گرفت و ظلم عمرو بن لحى به همه مردم رسيد و يكى از جرهميان كه پيرو دين حنيف  بوده در اين باب به عمرو گفت: اى عمرو در مكه ستم مكن كه اينجا شهر حرام است بپرس كه عاديان چه شدند و بنى عماليق كه در آنجا شتر داشتند كجا رفتند؟

…. عمرو بن لحى بتان بسيار در اطراف كعبه نصب كرد و بت‏پرستى در عرب رواج گرفت و دين حنیف (جز به ندرت) منسوخ شد. شحنة بن خلف جرهمى در اين باب گفت: اى عمرو در مكه و اطراف خانه، خدايان متعدد نهاده‏اى اينجا هميشه خداى يگانه داشته ولى تو براى خانه ميان مردم خدايان بسيار قرار داده‏اى بايد بدانى كه خداوند در آينده براى خانه پرده‏دارانى جز شما بر مي گزيند. گفته شده است: عمرو بن لحى سيصد و چهل و پنج سال عمر كرد. و توليت خانه با (قبیله)خزاعه بود.[4]

 


[1]. مائده، 103؛ خداوند هيچ گونه”بحيره” و”سائبه” و”وصيله” و”حام” قرار نداده است‏[اشاره به چهار نوع از حيوانات اهلى است كه در زمان جاهليت، استفاده از آنها را به عللى حرام مى‏دانستند؛ و اين بدعت، در اسلام ممنوع شد.] ولى كسانى كه كافر شدند، بر خدا دروغ مى‏بندند؛ و بيشتر آنها نمى‏فهمند!

[2]. العبر تاريخ ابن خلدون، آيتى، عبد المحمد، ج ‏1، ص 379، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، چ اول،1363ش.

[3] . ابن هشام (م 218)، زندگانى محمد(ص) پيامبر اسلام، رسولى، ج ‏1، ص 52، سيد هاشم، تهران، انتشارات كتابچى، چ پنجم ، 1375ش،

[4]. مسعودي، أبو الحسن على بن الحسين (م 346)، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ‏1، ص 418 و 419، پاينده، ابو القاسم، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چ پنجم، 1374ش.