searchicon

کپی شد

آرای کلامی و فقهی حنفیه

ابوحنیفه و پیروانش در مباحث کلامی و فقهی دیدگاه‌های خاصی دارند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

الف) دیدگاه حنفیه در برخی از مباحث کلامی

  1. حنفیه مى‏گویند: خداوند متعال در دنيا يا در آخرت با چشم سر ديده مى‏شود.[1]
  2. ابوحنيفه بر اين باور است كه امامت غير قرشى روا نيست؛ زیرا پيامبر (صلى الله عليه وسلم) فرموده ‌است: «امامت در قريش است»، و هم گفتار او (عليه السلام) كه فرمود: «قريش را مقدم داريد و بر آن مقدم نشويد».[2]
  3. ابو حنيفه می‌گوید: هرکس امامت ابوبکر را منکر شود کافر است و کسی که لعنش کند، اولی به تکفیر است.[3]
  4. وی می‌گوید: ما صحابه را جز به نيكويى به نحو ديگرى ياد نمى‏كنيم.[4]
  5. او در مورد جنگ داخلى صحابه از اظهار نظر دريغ نورزيده و به روشنى مى‏گويد: كه حق با على است، جز اين‌كه از طعن جانب ديگر كاملا اجتناب مى‏كند.[5]
  6. ابوحنيفه می‌گوید: «ما هيچ مسلمانى را براى هيچ گناهى و لو هرقدر گناه بزرگ باشد، تكفير نمى‏كنيم، مادامى‏كه او بر حلال بودن آن گناه قائل نباشد. ما نام ايمان را از وى سلب نمى‏كنيم، بلكه او را حقيقتا مؤمن مى‏شماريم. جايز است كه شخصى مؤمن فاسق باشد، اما كافر نباشد».[6]
  7. او می‌گوید: «ما نمى‏گوييم كه گناه براى مؤمن زيان‌بار نيست، و نمى‏گوييم كه مؤمن به دوزخ نخواهد رفت و نمى‏گوييم كه او تا ابد در جهنم به‌سر خواهد برد و اگر چه فاسق باشد و ما همانند مرجئه نمى‏گوييم كه نيكويى‏هاى ما حتما مقبول، و بدی‌هاى ما حتما بخشيده خواهد شد».[7]

ب) دیدگاه ابوحنیفه و پیروان او در برخی از مباحث فقهی

  1. فقيهان اهل سنت، به پيروى از آيه مباركه 101 سوره نساء[8] كه در مورد نماز مسافر وارد شده، اتفاق نظر دارند كه شكسته خواندن نماز چهارركعتى، مشروع و قانونى است، هرچند همراه با خوف و ترس نباشد،[9] ولى سخن در اين‌جا است كه آيا شكسته‌خواندن واجب است يا سنّت مؤكد، يا نوعى ترخيص و تسهيل در امر مسافر است؟

«فقيهان مذهب حنفيه معتقدند كه شكسته خواندن واجب و لازم است،… در حالى كه فقيهان مالكى آن را بنا بر مشهور راجح، سنّت مؤکد مى‌دانند؛ زيرا هيچ‌گاه ديده نشد كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) نماز خود را در سفر تمام بخواند… شافعيه و حنبليه، شکسته خواندن نماز مسافر را نوعی رخصت به نحو تخییر می‌دانند؛ به همین جهت به مخیر بودن مسافر بين نماز قصر و اتمام، حكم كرده‌اند؛ گرچه حنابله قصر را مطلقا افضل دانسته‌‌اند و دلیل خود را مداومت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و خلفای راشدین بعد از آن حضرت می‌دانند. شافعیه نیز بنا بر مشهور، قصر را افضل از اتمام می‌دانند…».[10]

  1. در متوقف‌بودن نماز به صلوات بر محمد (صلی الله علیه و آله) اختلاف شده ‌است. ابو حنيفه می‌گوید: مستحب است.[11] و برخی گفته‌اند: ابو حنيفه و پیروانش قائل به وجوب صلوات در نماز هستند، البته بعد از باور به ایمان. گفته‌اند: این وجوب، متعيّن در نماز و وقت خاصی نیست و اگر در عمرش، یک بار هم بگوید وجوبش ساقط می‌شود و استحبابش باقی است که هر مقدار می‌تواند می‌گوید.[12]
  2. ابو حنيفه معتقد است: وضو با خنده قهقهه نقض می‌شود.[13]
  3. وی در باب نکاح با محارم مى‏گويد: اگر شخصى مادرش را نكاح كند و عمدا بعد از آن وطى كند، حد از وى ساقط مى‏شود و فرزند به وى ملحق مى‏شود، و هم‌چنين در خواهر و دختر و جميع محرمات و گمان مى‏كند كه اين نكاح شبهه است كه سقوط حد را از او واجب ساخته است. او مى‏گويد: اگر مردى، زنى از صاحبان صناعات؛ مانند غسّال يا خيّاط يا خبّاز را اجاره کند، بعد از آن با او، وطى كند و وی حامله شود، حدّ از آن مرد ساقط مى‏شود و فرزند به وی ملحق مى‏شود. او معتقد است: هرگاه مرد به ذَكَرش، پارچه حريرى بپيچد و در فرج زنى كه حلال نباشد، فرو كند تا اين‌كه منى بيايد زنا نكرده است و بر او حد واجب نيست.[14]

و مى‏گويد: هرگاه مرد با پسرى لواط كند و ذَكَرش را در دُبُر او فرو كند، بر وى حدّ واجب نيست، ولی به كلام غليظ و ادب و يک كفش زدن و هرچه شبيه اين‌ها باشد، منع مى‏شود.[15]

 

[1]. رضوانی، علی اصغر، شيعه شناسى و پاسخ به شبهات، ج ‏1، ص 210.

[2]. مسعودی، أبو الحسن على بن الحسين، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه: پاینده، ابو القاسم، ج 2، ص 227.

[3]. مقريزى، تقى الدين أحمد بن على، إمتاع الأسماع بما للنبى من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقيق: نميسى، محمد عبد الحميد، ج ‏9، ص 218.

[4]. حلبی، علی اصغر، تاريخ علم كلام در ايران و جهان، ص 185.

[5]. همان.

[6]. همان، ص 186.

[7]. همان، ص 183 – 188.

[8]. «وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ».

[9]. الزحیلی، وهبة بن مصطفی، الفقه الإسلامی و ادلّته، ج 2، ص 1337.

[10]. همان، ص 1339 و 1340؛ سبحانی، جعفر، راهنماى حقيقت، ص 546.

[11]. إمتاع الأسماع بما للنبى من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج ‏11، ص 114.

[12]. همان، ج ‏11، ص 5.

[13]. مقدسى، محمد بن أحمد، أحسن التقاسيم فى معرفة الأقاليم، ترجمه: منزوى، علينقى، ج ‏1، ص 57.

[14]. مفيد، محمّد بن محمّد، مجالس در مناظرات، ترجمه: خوانسارى، آقا جمال، ص 314.

[15]. همان‏.