کپی شد
آرای فقیهان درباره صابئین
فقیهان نامدار اسلامى درباره اهل کتاب بودن صابئین دیدگاههاى متفاوتى دارند. برخى از ایشان صابئین را اهل کتاب دانسته و گروهى نیز با این رأى مخالفت ورزیدند. از جمله کسانى که باورمندانه صابئین را اهل کتاب مىدانند، مىتوان بهابن اسحاق، سدى و شافعى در یکى از دو دیدگاهش اشاره نمود. ایشان همگى بر این باورند که صابئین اهل کتاب هستند. ابنجنید نیز صابئین را اهل کتاب دانسته و به جواز گرفتن جزیه از آنها فتوى دادهاست؛ بنابر اعتقاد وى، باید از صابئین جزیه گرفته شود و ایشان مىتوانند بر دین خود باقى بمانند.[1]
از فقهاى معاصر رهبر انقلاب اسلامی ایران نیز بر این دیدگاه تأکید داشته و مىگوید: «مقصود از اهل کتاب هرکسى است که اعتقاد بهیکى از ادیان الهى داشته و خود را از پیروان پیامبرى از پیامبران الهى بداند و یکى از کتابهاى الهى را که بر انبیاء نازل شده، قبول داشته باشد؛ مانند: یهود و نصارى و زرتشتىها و همچنین صابئین که بر اساس تحقیقات ما، اهل کتاب هستند و حکم آنها را دارند. معاشرت با پیروان این ادیان با رعایت ضوابط و اخلاق اسلامى اشکال ندارد».[2] اما از فقیهانى که درباره صابئین با تأمل سخن گفته یا مخالفت ورزیدهاند، مىتوان از شیخ مفید یاد کرد. وى با تمسک بهسنت رسولاللَّه (صلى الله علیه وآله) که فقط از سه گروه یهود، نصارى و مجوس جزیه گرفتهاند، مىگوید: «بهدلیل توقیفى بودن این احکام که از پیامبر (صلى الله علیه وآله) رسیده، وجوب جزیه منحصر بههمین سه گروه مىباشد. این در حالى است که وى درباره اینکه صابئین مشرک هستند یا نه، با شک و تردید سخن مىگوید».[3]
شیخ طوسى نیز در «نهایه» مىگوید: جز یهود و نصارى و مجوس از هیچکس جز اسلام آوردن یا کشته شدن یا اسارت، پذیرفته نیست.[4] وی در مبسوط مىگوید: «جز یهود و نصارى و مجوس از سایر ادیان؛ مانند بتپرستها، ستارهپرستها، صابئین و غیر آنها جزیه گرفته نمىشود.[5] ابن ادریس و محقق حلى نیز نامى از صابئین نبرده، اما معتقدند تنها از پیروان سه دین یهود، نصارى و مجوس جزیه گرفته مىشود. ابن راوندى هم بر همین دیدگاه تأکید دارد. وی مىگوید: «و اما از عباد اصنام و اوثان و صابئه جز اسلام یا قتل یا اسارت پذیرفته نیست».[6] ابن زهره مىگوید: از بتپرستان و صابئین جزیه قبول نیست، وى در این باره ادعاى اجماع مىکند.[7] صاحب جواهر نیز در این باره مىگوید: «در زمان ما در دارالاسلام با صابئین معامله اهل کتاب مىشود، ولى این کار مربوط به حکام جور است و نمىتوان در کشف حکم شرعى بهعمل اینها اعتماد کرد».[8] وى بعد از بیان این سخن، مىگوید: جز یهود و نصارى و مجوس اهل کتابى وجود ندارد. علامه حلى در این باره نوشته است: «اگر سامره و صابئه تنها در فروع دین با یهود و نصارى مخالف باشند، جزء این دو مذهب بهحساب مىآیند، ولی اگر در اصول با آن دو مخالف باشند، جزء ملحدان بهشمار مىآیند و حکم کافر حربى را دارند».[9] شایان ذکر است که بسیارى از فقیهان بر این نکته تصریح کردهاند که عنوان اهل کتاب تنها شامل معتقدان به دو کتاب آسمانى تورات و انجیل است و گروههاى مجوس و صابئین را نیز در حکم اهل کتاب دانستهاند، ولى معتقدان بهکتابهاى آسمانى دیگر؛ مانند زبور داود و صحف ابراهیم را جزء اهل کتاب نیاورده و از نظر حکم بهمشرکان و ملحدان ملحق نمودهاند.[10]
[1]. نجفى، محمدحسن، جواهر الکلام، ج 21، ص 230.
[2] . خامنهاى، سید على، اجوبة الاستفتائات، ترجمه: حسینى، احمدرضا، ص 63.
[3]. مفید، محمدبن نعمان، المقنعة، ص 270.
[4]. طوسى، محدبن حسن، النهایة فى مجرد الفقه و الفتاوى، ص 292.
[5]. طوسى، محمدبن حسن، المبسوط فى فقه الامامیة، ج 2، ص 36.
[6]. مروارید، علىاصغر، سلسلة الینابیع الفقهیّة، ج 1، ص 12.
[7]. ابن زهره، ابوالمکارم، الجوامع الفقهیة، ص 548.
[8]. جواهر الکلام، ج 1، ص 231.
[9]. سلسلة الینابیع الفقهیّة، ج 19، ص 609.
[10]. همان؛ برگرفته از حاجی اسماعیلی، محمدرضا، پژوهشهای قرآنی، شماره 48، ویژه نامه قرآن و خانواده؛ سایت جامع علوم انسانی.