searchicon

کپی شد

آخر الزمان در یهودیت

در دین یهود درباره آخر الزمان و حوادث آن عقایدی وجود دارد که در ادامه به بخشی از آنها اشاره می‌شود:

  1. اعتقاد به بعثت پیامبر آخرالزمان

در بعضی از تفاسیر قرآن کریم، ذیل آیه شریفه «وَ لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ یسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذینَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرینَ»[1] آمده: یهودیان در نیایش‏ها و در گفتگوهای سیاسی اجتماعی، همواره بر مشركان حجاز، طلب فتح و پیروزی و رهایی كرده، در برابر تجاوز بت‏پرستان به خود می‏گفتند: در آینده (آخرالزمان)، پیامبری مبعوث خواهد شد كه وحی و رسالت حضرت موسی (علیه‌السلام) را تصدیق می‏كند و ما در سایه ایمان به او بر شما شوریده و پیروز خواهیم شد و شما را از این دیار بیرون خواهیم كرد. در بعضی از نقل‏ها آمده كه یهودان به خدا عرض می‏كردند: «اللّهمّ انصرنا بالنبی المبعوث فی آخر الزمان الذی نجد نعته فی التوراة»؛[2] «خدایا ما را به وسیله پیامبری که در آخرالزمان مبعوث می‌شود و ما ویژگی او را در تورات یافتیم، یاری بفرما»، و می‏گفتند: «اللهم انا نسألك بحق محمد النبی الأمی الذی وعدتنا ان تخرجه لنا فی آخر الزمان الا نصرتنا علیهم»؛[3] «خدایا از تو می‌خواهیم به حق محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ پیامبر درس نخوانده ای که به ما وعده ظهور و خروج او را در آخرالزمان داده ای، که ما را بر علیه کافران یاری نمایی».

آنان بر اساس تبشیر آشكار تورات، از طلوع صاحب نامی كه با كتاب و دین خاص مبعوث می‏شود، آگاه بودند و همین خبر مسرّت‏بخش را زمینه ظفرمندی خود بر مشركان تلقی كرده، خود را نسبت به كافران بت‏پرست حجاز كه از آموزه های وحی الهی محروم و از كتاب خدا به دور بودند، برتر می‏دانستند، لیكن هم اینان كه در انتظار نزول قرآن و بعثت رسول اكرم (‏صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و بدان استفتاح و استنصار می‏كردند، پس از بعثت، با این ‏كه پیامبر و قرآن را می‏شناختند، عالمانه و عامدانه به آن كفر ورزیدند و با كافران و مشركان هم‏پیمان شدند و احیاناً آنان را بر مسلمانان مقدم می‏داشتند.[4]

  1. علائم آخرالزمان

همچنان كه در روایات اسلامى، از جنگ‏ها و ظلم ها در عصر پیش از ظهور سخن گفته‏ شده است، تصویرى كه تورات از دوره قبل از حاكمیت خداوند، ارائه كرده، نیز چنین است:

«روز خداوند نزدیک است. در آن روز، خداوند قوم ها را جمع می‌کند تا با اورشلیم بجنگند. آنها شهر را می‌گیرند و خانه ها را غارت نموده به زنان تجاوز می‌کنند و غنیمت را بین خود تقسیم می‌نمایند. نصف جمعیت را به اسارت می‌برند و نصف دیگر در میان خرابه های شهر باقی می‌مانند. آن گاه خداوند به جنگ آن قوم ها می‌رود».[5]

طبق پیش‏گویى تورات در نتیجه این جنگ وحشتناک، دو سوم انسان‏هاى كره زمین از بین خواهند رفت و یک سوم باقی‌مانده شرایط بسیار سختى را تجربه خواهند كرد:

«و خداوند مى‏گوید: … من قوم خود را خواهم زد و دو سوم آنها از بین خواهند رفت. یک سوم باقی مانده را از میان آتش می‌گذرانم و آنها را پاک می‌کنم، درست مثل طلا و نقره که به وسیله آتش، خالص می‌شوند. ایشان نام مرا خواهند خواند و من آنها را اجابت خواهم نمود. من خواهم گفت «اینها قوم من هستند» و ایشان خواهند گفت: «خداوند، خداى ما است».[6]

بر این اساس، آینده جهان از نظر دین یهود متعلق به دین و دینداران است. انسان پایان تاریخ نیز نه كمونیست یا لیبرال دموكرات، اومانیست یا سكولار، بلكه انسان مؤمن به یهوه (خداوند) است. پس از جنگ یاد شده، جنگى دیگر تجربه نمى‏شود. در آن عصر همه امت‏ها روبه سوى خانه خدا [مسجد الاقصى و یا كعبه‏] خواهند داشت:[7] «در روزهای آخر کوهی كه خانه خداوند بر آن قرار دارد، بلندترین قله دنیا محسوب خواهد شد و مردم از سرزمین های مختلف به آن جا روانه خواهند گردید. آنان خواهند گفت: بیایید به کوه خداوند که خانه خدای اسرائیل بر آن قرار دارد برویم تا او قوانین خود را به ما یاد دهد و ما آنها را اطاعت کنیم؛ زیرا خداوند دستورات خود را در اورشلیم صادر می‌کند».[8]

  1. ظهور منجی

یهودیان نیز مانند اغلب اقوام و مذاهب، به طور قطع، به آمدن یک منجی در آخر الزمان اعتقاد دارند. در کتاب تورات کنونی بشارات زیادی از آمدن و ظهور مصلحی جهانی، آمده است. كتاب مقدس حضرت موسى (علیه السلام)، دنیایى نو با حاكمیت صالحان در آخر الزمان پیش‏بینى مى‏كند كه عصر ظلم و جور در آن به پایان مى‏آید. در چنین دنیایى مسكینان به عدالت داورى خواهند شد، جهان از معرفت خداوند پر خواهد گشت و مسیح فرزند منتخب داوود (علیهما السلام)، حكومت نمونه‏اى برپا خواهد نمود. مستر «هاکس»[9] در رابطه با این موضوع می‌نویسد: «یهود… با خود همی اندیشیدند که «مسیح» سلطان زمان خواهد شد و ایشان را از دست جورپیشگان و ظالمان رهایی خواهد داد و به اعلا درجۀ مجد و جلال ترقی خواهد داد».[10]

در تورات چنین مى‏خوانیم:

«درخت خاندان داوود بریده شده است، اما یک روز کنده[11] آن جوانه خواهد زد. بلی، از ریشه آن شاخه ای تازه خواهد رویید. روح خداوند بر آن شاخه قرار خواهد گرفت؛ یعنى روح حكمت و فهم، روح مشورت و قوّت، و روح شناخت و ترس از خداوند. تمام خوشى او در اطاعت از خداوند خواهد بود. او بر اساس آن چه دیده یا شنیده می‌شود داوری نخواهد کرد، بلکه از حق فقرا و مظلومان دفاع خواهد کرد و از بدکارانی که بر ایشان ظلم می‌کنند انتقام خواهد گرفت. او با عدالت و صداقت حکومت خواهد کرد. در آن زمان گرگ و بره در کنار هم به سر خواهند برد، پلنگ و بزغاله با هم خواهند خوابید، گوساله با شیر راه خواهد رفت و یک کودک، آنها را به هر جا که بخواهد، خواهد راند. گاو در کنار خرس خواهد چرید، بچه‏ خرس و گوساله در کنار هم خواهند خوابید و شیر مانند گاو، علف خواهد خورد. بچه شیرخوار در میان مارها، بدون خطر بازى خواهد كرد و طفلی که از شیر گرفته شده باشد، دست خود را داخل لانه افعى خواهد کرد، بی آن که آسیب ببیند. هیچ بدی و گزندی در کوه مقدس خدا وجود نخواهد داشت؛ زیرا همان گونه که دریا از آب پر است، همچنان جهان از شناخت خداوند پر خواهد شد. در آن روز، آن پادشاه نوظهور خاندان داوود، پرچم نجاتی برای تمام قوم ها خواهد بود و مردم به سوی او خواهند آمد و سرزمین او از شکوه و جلال پر خواهد شد».[12]

كتاب اشعیاء نبى به خوبى اشعار مى‏دارد كه آینده جهان متعلق به روح‌الله است. دو ویژگى بنیادین این رهبر جهانى، عدالت و معرفت است. او بساط ظلم و شرارت را برخواهد چید و چنان امنیتى در جهان برپا خواهد نمود كه گرگ با بره و به تعبیر دیگر دشمنان ذاتى، با آرامش در كنار هم زندگى خواهند كرد.

بشارت های دیگری نیز از ظهور منجی در تورات ذکر شده است؛ به عنوان نمونه:

در زبور داوود تحت عنوان «مزامیر» در لابلای کتب «عهد عتیق» آمده است: «… نسل شروران ریشه کن خواهد شد، اما نیکان، دنیا را به ارث خواهند برد و تا ابد در آن سکونت خواهند نمود. به خداوند، وارث زمین خواهند شد».[13]

این فراز تورات، مؤید همان عبارت والاى قرآن است كه مى‏فرماید: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ»؛[14] «در «زبور» بعد از ذكر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته‏ام وارث (حكومت) زمین خواهند شد!».

در کتاب «حجیّ نبی» چنین آمده است: «خداوند قادر متعال می‌فرماید: به زودی آسمان ها و زمین، دریاها و خشکی را به لرزه در می‌آورم. تمام قوم ها را سرنگون می‌کنم و ثروت آنها به این خانه سرازیر می‌شود و من این محل را با جلال خود پر می‌سازم».[15]

  1. مدعیان دروغین

عقیدۀ ظهور منجی آن قدر در میان یهودیان قوی بوده است که تاریخ یهودیت از کسانی یاد می‌کند که به دروغ ادعای نجات بخشی یهود را داشتند. از جملۀ آنان «شَبتای صِبی»؛ مؤسس فرقۀ «دونمه» که در سال 1626 در ترکیه به دنیا آمد، مدعی نجات بخشی یهود بود. یهودیان که پیش از قیام وی مصیبت های فراوانی دیده بودند، دعوتش را پذیرفته و گرد او جمع شدند.[16]

جمعی از مریدان عارف یهودی؛ «مناخم مندل اشنیرسون» نیز معتقد شدند که وی مسیحای موعود است و روزی قیام می‌کند. مرگ این مسیحا در نود سالگی (1992)، خاطر آن مریدان را سخت پریشان کرد.[17]

اما جالب است که بعد از ظهور حضرت عیسی (علیه السلام) که دارای شخصیت والا و الاهی بود، بیشتر یهودیان او را نپذیرفتند.

  1. شخصیت مورد انتظار یهودیان

شخصیت مورد انتظار یهود، ماشیح (مسح شده) خوانده می‌شد. ماشیح لقب پادشاهان بنی اسرائیل بود؛ زیرا بر اساس یک سنت، پیامبران در حضور جمع، اندکی روغن بر سر آنان می‌مالیدند و بدین عمل نوعی قداست برای ایشان پدید می‌آمد. این لقب در زمان‌های بعد به پادشاه آرمانی یهود اطلاق شد… واژه فارسی مسیحا از روی کلمه عبری ماشیح با توجه به تلفظ لاتینی آن (Messiah) ساخته شده است.[18] تعبیر «ماشیح» در تلمود[19] به تکرار آمده است.[20]

برخی ماشیح را همان داوود می‌دانند.[21] برخی دیگر او را از خاندان و نسل داوود می‌شمارند.[22] گروهی نیز می‌گویند که خداوند در پایان جهان، کوروش را برای نجات مردم می‌فرستد.[23] در این زمینه اندیشمندان آرای متفاوتی اظهار کرده اند که گاه، یکدیگر را نقض می‌کنند، اما آن چه روشن است این که مسیح از خاندان داوود است که در پایان جهان برای نو ساختن جهان و نجات بشر ظهور خواهد کرد.[24]

همچنین دانشمندان یهود، جملگی درباره یک نکته متفق الرأی بوده اند و آن این که «ماشیح» یک انسان عادی خواهد بود و هیچ جنبه خدایی ندارد. تورات و تلمود در هیچ جا به این اعتقاد که «ماشیح» ممکن است یک ناجی و موجود فوق انسانی باشد، اشاره نمی کند، بر خلاف مسیحیان که عیسی (علیه السلام) را «پسر خدا» معرفی کرده و حتی جنبه خدایی می‌دهند.[25] علاوه بر این، عهد عتیق از «دوباره آمدن ماشیح» چیزی ذکر نکرده است، در حالی که عیسی مسیح (علیه السلام) به عقیده مسیحیان دوباره می‌آید و جهان را نجات می‌دهد.[26]

یهودیان و مسیحیان هر دو معتقدند که موعود آخر الزمان از ذریه اسحاق، از فرزندان یعقوب و از نوادگان داوود است، لکن مسیحیان می‌گویند: این رهبر (موعود) اسرائیلی، «مسیح بن مریم» است که به دست یهود کشته شد، خدای متعال وی را زنده کرد و از میان مردگان برانگیزاند و به آسمانش برد و در آخر دنیا وی را می‌فرستد تا توسط وی وعده اش را تحقق بخشد،[27] اما یهودیان می‌گویند: وعده الهی درباره موعود یهود در آینده محقق خواهد شد. در سِفر تکوین (پیدایش) به وعده خدای متعال به ابراهیم (علیه السلام) درباره اسماعیل (علیه السلام) اشاره دارد: «اما در مورد اسماعیل نیز تقاضای تو را اجابت نمودم و او را برکت خواهم داد و نسل او را چنان زیاد خواهم کرد که قوم بزرگی از او به وجود آید. دوازده امیر از میان فرزندان او برخواهند خاست».[28]

«حنان ایل» مفسر یهودی در حاشیه بر این آیه می‌نویسد: «از پیش گویی این آیه 2337 سال گذشت تا عرب (سلاله اسماعیل)، ]با ظهور اسلام در سال 624م[ امتی عظیم گردند. در این مدت، اسماعیل مشتاقانه منتظر بود وعده الهی محقق شود و عرب بر عالَم چیره گردند، ولی ما که ذریه اسحاق هستیم، تحقق وعده الاهی که به ما داده شده بود به سبب گناهانمان به تأخیر افتاد، اما حتماً وعده الاهی، در آینده محقق خواهد شد، پس نباید نومید شویم».[29]

  1. رجعت

در موضوع «رجعت» بعضی عبارات تورات به خوبى گویاى مطلب است. در کتاب «دانیال نبی» آمده است:

«آن فرستاده آسمانی که لباس کتان بر تن داشت، در ادامه سخنانش گفت: در آن زمان (زمان آخر)، فرشته اعظم، میکائیل، به حمایت از قوم تو برخواهد خاست. سپس چنان دوران سختی پیش خواهد آمد که در تاریخ بشر بی سابقه بوده است،… اما ای دانیال، تو راه خود را ادامه بده تا پایان زندگی ات فرا رسد و بیارامی، اما بدان که در زمان آخر زنده خواهی شد تا پاداش خود را بگیری».[30]

از نظر دین یهود، فرجام تاریخ، عصر حكیمان و انسان‏هاى عادل و عصر علم و ارتباطات سریع است: «حكیمان همچون آفتاب خواهند درخشید و کسانى كه بسیارى را به راه راست هدایت کرده اند، چون ستارگان تا ابد درخشان خواهند بود. سپس به من گفت: اما تو اى دانیال، این پیشگویی را مثل یک راز نگهدار، آن را مُهر كن تا وقتی که زمان آخر فرا رسد. بسیارى به سرعت حرکت خواهند کرد و علم افزوده خواهد گردید».[31]

آرى آینده متعلق به صالحان است، و امام صالحان از منظر دین اسلام، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است كه به گفته امام صادق (علیه السلام) هنگامه ظهور بر خانه كعبه تكیه داده، مى‏فرماید: من همان موسى و یوشع (علیهما السلام) هستم و با قرائت كتب آسمانى و از جمله تورات و زبور، یهودیان پاک‏طینت را مطیع خود مى‏كند.[32]

[1]. بقره، 89.

[2]. طبرسى، فضل بن حسن، تفسير جوامع الجامع، ج 1، ص 62.

[3]. سیوطى، جلال الدین، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، ج 1، ص 88.

[4]. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، محقق: قدسی، احمد، ج 5، ص 483 و 484.

[5]. کتاب مقدس، عهد قدیم، كتاب زكرياى نبى، باب 14، بند 1 و 2.

[6]. همان، باب 13، بندهاى 8 و 9.

[7]. قنبرى، آيت‏، آينده جهان در نگاه اديان، ص 41.

[8]. كتاب اشعياء نبى، باب 2، بند 1 – 3.

[9]. جیمز هاکس، میسیونر (به انگلیسی: James Hawkes (missionary)) متولد ۱۸۵۳، میسیونر مسیحی در ایران بین سال‌های ۱۸۸۰ تا ۱۹۳۲ بود. یکی از کارهای او تألیف قاموس کتاب مقدس است. وی همچنین همکار در بازبینی‌های ترجمه کتاب مقدس به فارسی و پدیدآور مدرسه آمریکایی‌ها در همدان بوده ‌است.

[10]. مستر هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ص 806،

[11]. بخشی از تنه درخت است که پس از بریده شدن اصل تنه درخت بر روی زمین باقی می‌ماند و ریشه‌ها به آن وصل است.

[12]. صحيفه اشعياء نبى، باب 11، بند 1 – 10.

[13]. کتاب مزامیر، مزمور 37، بند 28 و 29.

[14]. انبياء، 105.

[15]. کتاب حجی نبی، باب 2، بند 6 و 7.

[16]. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 119.

[17]. همان، ص 125.

[18]. آشنایی با ادیان بزرگ، ص 121.

[19]. تلمود، دومین کتاب مهم دینی و مقدّس یهودیان پس از عهد قدیم می‌باشد. این اثرِ مفصّل چند جلدی که طی چندین سده و به دست نسل‌هایی متعدد از عالمان و محققان دینی یهود (ربّن ‌ها و ربّی ‌ها و احبار) گردآوری و تدوین شده است، دایرة المعارف گونه‌ای است دارای اطلاعاتی بسیار متنوع و گسترده درباره زندگانی، آداب و رسوم، اعتقادات دینی و نیز عقاید عامیانه یهود و غیر یهود. تلمود منبعی برای آگاهی از تاریخ، جغرافیا، پزشکی، نجوم، کشاورزی و انواع علوم سرّی و سحرآمیز به شمار می رود. در اصطلاح یهود، از قرن دوم تا اوایل قرن ششم میلادی که کار گردآوری و نگارش تلمود به پایان رسیده، «دوره تلمودی» خوانده می شود. ر.ک: ویکی فقه.

[20]. محمدی، سید محمد صادق، عدل موعود از منظر آیین یهود و مسیحیت، فصلنامه انتظار موعود، سال 5، شمارۀ 15، ص 143 – 146.

[21]. کتاب یوشع، باب 3، بند 5؛ مزامیر، باب 18، بند 50، و باب 89، بند 19 – 37.

[22]. مزامیر، باب 18، بند 50؛ صحيفه اشعياء نبى، باب 11، بند 1 و 10؛ ارمیا، باب 30، بند 9.

[23]. صحيفه اشعياء نبى، باب 45، بند 1 – 19.

[24]. حسینی آصف، سید حسن، باور شناخت موعود در ادیان و مکاتب مختلف، فصلنامه انتظار موعود، دوره 5، شماره 15، ص 154 و 155.

[25]. کتاب یوحنا، فصل 1.

[26]. رحیم اف، افضل الدین، موعود در ادیان و مذاهب، فصلنامه انتظار موعود، سال 6، شماره 22، ص 73.

[27]. بدری، سامی، مهدی منتظر و سیر تاریخی و نشانه های ظهور، ترجمه: امینی، عبدالله، فصلنامه انتظار موعود، دوره 1، شماره 1، ص 173.

[28]. کتاب تکوین، باب 17، بند 20.

[29]. مهدی منتظر و سیر تاریخی و نشانه های ظهور، ص 174.

[30]. كتاب دانیال نبى، باب 12، بند 1 و 13.

[31]. همان، بند 3 و 4.

[32]. آينده جهان در نگاه اديان، ص 42 و 43.