searchicon

کپی شد

آخرالزمان در مسیحیت صهیونیست

مسيحيت به سه مذهب مختلف؛ يعنى کاتوليک روم، ارتدوکس و پروتستان تقسيم شده‌است.[1] مذهب پروتستان در درون خود فرقه‌‏هاى فراوانى دارد که يکى از آن‌ها که در طول يک قرن اخير ظهور يافته و به شدت فعال شده، «مسيحيت صهيونيستى» است. مسيحيت صهيونيستى، تلفيقی از تعاليم مسيحيت و يهوديت است. از جهتى چشم به منابع و الهيات انجيلى دارد و از سوى ديگر آموزه‏‌هاى تورات را به شدت دنبال مى‏‌کند. اين جريان با تأکيد بر عهد عتيق (تورات) و مکاشفات يوحنا در عهد جديد (انجيل)، معتقد است که ظهور حضرت مسيح (علیه السلام) نزديک است و براى اين واقعه مهم بايد بستر لازم را فراهم ساخت و موانع را از سر راه برداشت.[2]

پيروان اين جريان، خود را مسيحيان دوباره تولد يافته مى‏‌دانند و از ويژگى‌‏هاى بارز آنان، تعصب شديد نسبت به صهيونيسم[3] و اسرائيل غاصب است. آنان حتى متعصب‌‏تر از يهودى‌‏هاى صهيونيست مقيم اسرائيل و آمريکا هستند.[4] از نظر اين گروه، خداوند فلسطين را به عنوان ارض موعود به يهوديان بخشيده و ساکنان اصلى آن؛ يعنى فلسطينيان در آن حقى ندارند. مسيحيان صهيونيست به مقابله با افکار ضد يهود مى‌‏پردازند، در آموزش مسيحيت بر ريشه‏‌هاى يهودى دين مسيح تأکيد کرده و مسيحى واقعى را دوست جدى اسرائيل غاصب مى‌‏دانند و براى مهاجرت يهوديان به فلسطين بسيار مى‏‌کوشند.[5]

اعتقادات آخرالزمانی مسيحيت صهيونيستى

اعتقادات آخرالزمانی مسيحيان صهيونيست را می توان این‌گونه بيان کرد:

  1. استقرار مجدد: الهيات مسيحيت صهيونيستى، بر اساس بازگشت دوباره يهود به سرزمين موعود (فلسطين) بنا شده‌است. آنان معتقدند که خداوند اين وعده را به ابراهيم، اسحاق، يعقوب و يوسف داده‌است و کليسا بايد در استقرار مجدد کمک کند: «در آن زمان، خداوند بار دیگر دست خود را دراز خواهد کرد و بازماندگان قوم خود را از آشور، مصر، سودان، حبشه، عیلام، بابل، حمات، و از تمام جزایر و بنادر دوردست به اسرائیل باز خواهد آورد. او در میان قوم‌ها پرچمی برخواهد افراشت و مردم اسرائیل و یهودا را که پراکنده شده‌اند، از گوشه و کنار دنیا جمع خواهد کرد».[6] به همین جهت مسيحيان صهيونيست، تشکيل اسرائيل غاصب (در 1948م) را تحقق پيش‌گويى‌‏هاى کتاب مقدس مى‌‏دانند.[7]
  2. بخش‌گرايى: مسيحيان صهيونيست، به بخش‌گرايى و وضع احکام دينى در هر دوره و عصر معتقدند. بر پايه اين عقيده، خداوند جهان را از آغاز تا پايان بر اساس جدولى تدبير کرده که به هر دوره از آن يک بخش گفته مى‌‏شود و اسرائيل نقش مهمى در آخرين دوره بازى مى‏‌کند، يعنى زمانى که دوباره به کشورى مستقل تبديل مى‌‏شود.[8]
  3. پيمان عيسى مسيح (علیه السلام) براى بازگشت به جهان: عيسى مسيح (علیه السلام) پيمان بسته که به اورشليم، اسرائيل و جهان بازگردد. اورشليم شهر مقدس معتقدان به کتاب مقدس است. در زمان مقرّر، عيسى مسيح (علیه السلام) باز خواهد گشت تا با نشستن بر تخت داوود در اورشليم با عدالت و صلح بر جهان حکمرانى کند.[9]
  4. حمايت مسيحيان از يهوديان: مسيحيان بايد در مقابل اشکال مختلف تبعيض و غرض‌ورزى بر ضد يهوديان و کشور آنها بايستند و فعالانه راحتى و دوستى آن‌ها را طلب کنند.[10] مسيحيان مؤمن توسط کتاب مقدس دستور داده شده‌‏اند که ريشه‏‌هاى عبرى ايمان خود را تصديق کرده و به نحو فعال به کمک و شرکت در برنامه خداوند براى تجمع دوباره يهوديان و استوارى مجدد اسرائيل در زمان کنونى بپردازند.[11]
  5. اهل نجات بودن يهوديان مهاجر: طبق نظر مسيحيان صهيونيست، يهوديان بايد از سراسر جهان به فلسطين مهاجرت کنند و کشور اسرائيل در قلمرو رودخانه نيل تا فرات به وجود آيد و يهوديانى که به اسرائيل مهاجرت مى‌‏کنند، اهل نجات‏ هستند.[12]
  6. تخریب مسجد الاقصی و مسجد صخره: مسيحيان صهيونيست براى اجرايى کردن عقيده خود درباره بازگشت عيسى مسيح (علیه السلام) و حاکميت بر جهان آينده، معتقدند که دو مسجد مسلمانان؛ يعنى الاقصى و صخره در بيت‌‏المقدس بايد به دست پيروان کتاب مقدس ويران شود و به جاى آن معبد يا هيکل‏ سليمان را بنا کنند و روزى که يهوديان اين دو مسجد را منهدم کنند، جنگ نهايى و مقدس آخرالزمان يا آرماگدون به رهبرى آمريکا و انگليس آغاز مى‌‏شود.[13]
  7. چون اين جنگ وحشتناک آغاز مى‏‌شود، همه مسيحيان دوباره تولد يافته، توسط يک سفينه عظيم از دنيا به بهشت منتقل مى‏‌شوند و همراه مسيح (علیه السلام)، شاهد نابودى جهان و عذاب سخت خواهند بود. در جنگ آرماگدون، زمانى که ضد مسيح يا دجال در حال پيروزى است، مسيح همراه مسيحيانِ دوباره تولد يافته به جهان باز مى‏‌گردد و با شکست دجال، حکومت جهانى خود را بر پا مى‏‌سازد.[14]

ديدگاه مسيحيان صهيونيست درباره آينده جهان را به طور خلاصه مى‏‌توان به صورت زير ترسيم کرد:

مهاجرت يهود به  اسرائيل          تأسيس دولت اسرائيل‏           تخريب دو مجسد الاقصى‏ و مسجد صخره‏

جنگ آرماگدون‏          ظهور مسيح و حاکميت بر جهان‏.[15]

[1]. كشورهاى آمريكا و شمال اروپا عمدتاً پروتستان، و كشورهاى جنوب اروپا و آمريكاى لاتين عمدتاً كاتوليک هستند و پيروان مذهب ارتدوكس در اروپاى شرقى حضور دارند.

[2]. قنبرى، آيت‏، آينده جهان در نگاه اديان، ص 51، به نقل از سروستانى، اسماعيل، «رسانه، مهدويت و مسيحيت صهيونيستى»، فصلنامه دانشجويى گل نرگس، تابستان و پاييز 1383، ص 53.

[3]. صهيونيسم به جنبش سياسى- مذهبى يهوديان براى حضور در فلسطين و حق حاكميت يهود بر كل اين ‏سرزمين اطلاق مى‏‌شود، لذا مسيحيانى كه به طور جدى از بازگشت يهوديان به فلسطين به عنوان ارض موعود حمايت مى‏‌كنند، «مسيحى صهيونيست» شناخته مى‏‌شوند.

[4]. آينده جهان در نگاه اديان، ص 51، به نقل از حيدر رضا ضابط، «صهيونيسم مسيحى»، مجله معارف، ش 20، آبان 1383، ص 7.

[5]. همان، ص 51 و 52.

[6]. کتاب مقدس، کتاب اشعياء نبى، باب 11، بند 11 و 12.

[7].اواد، پيشارا، (کالج مطالعات کتاب مقدس، بيت لحم)، «مسيحيت صهيونيستى»، ترجمه: شفيعى سروستانى، فاطمه، مجله موعود، ش 40، ص 35 و 36؛ و نيز نک: بيانيه سومين کنگره بين‏المللى مسيحيت صهيونيستى، ترجمه واحد پژوهش و تحقيقات موعود، مجله موعود، شماره 40، ص 40 – 42.

[8]. مسیحیت صهیونیستی، ص 35 و 36.

[9]. بيانيه سومين کنگره بين‌‏المللى مسيحيت صهيونيستى، بند 3 و 10.

[10]. همان، بند 11.

[11]. همان، بند 7.

[12]. آينده جهان در نگاه اديان، ص 55.

[13]. همان، ص 55 و 56.

[14]. همان، ص 56، به نقل از صهيونيسم مسيحى، مجله معارف، ش 20، ص 7.

[15]. آينده جهان در نگاه اديان، ص 56.