Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

آخرالزمان در مسیحیت

دين مسيحیت نگاه خوش‌‏بينانه‌ای به آخرالزمان و آینده جهان دارد. ظهور دوم (Secondcoming)؛ يعنى بازگشت مجدد حضرت عيسى (علیه السلام) براى نجات عالم و ايجاد يک عصر با شکوه، از اعتقادات جدّى مسيحيان است. مسيح (علیه السلام) هنگام ظهور اول؛ يعنى بعثت خود، هم‌چون يک انقلابى بزرگ، مقابل انحرافات رهبران يهودى ايستاد. بر اين اساس، رهبران يهود، تعاليم وى را خطرناک ديده، دشمنى سختى با او داشتند. سرانجام نيز آن حضرت را محکوم به مرگ کرده، ظاهراً به صليب کشيدند، امّا طبق گواهى قرآن کريم: او کشته و به صليب کشيده نشد، بلکه امر بر آنان مشتبه گرديد و خداوند او را به سوى خود بالا برد.[1]

به اعتقاد مسیحیان، عیسای مسیح (علیه السلام) در پايان تاريخ دوباره باز خواهد گشت و منتظران مسيحى مى‌‏بايست اقدامات لازم را براى ظهور دوم مسیح موعود به عمل آورند. در انجيل لوقا مى‏‌خوانيم: «همواره لباس بر تن، برای خدمت آماده باشید».[2] «… بنابراین شما نيز آماده باشيد؛ زيرا من، مسیح موعود، هنگامی باز می‌گردم که کمتر انتظارش را دارید».[3]

بندهاى 35 تا 44 باب دوازدهم انجيل لوقا، به صراحت حاکى است که مسيحيان مى‏‌بايست براى زمينه‏‌سازى آينده خوش، از يک «انتظار مثبت» برخوردار باشند و نه «انتظار منفى»؛ يعنى آنان باید براى ظهور دوم مسيح (علیه السلام) با فعاليت‏‌هاى دين‏‌مدار و روشن نگاه داشتن ارزش‌‏هاى دينى، زمينه آمدن «ارباب خود»[4] را فراهم کنند، نه اين که در راستاى افزايش بى‌عدالتى و فساد گام بردارند.[5]

برخی علائم آخرالزمان از نگاه مسیحیت

ظهور دوم از نگاه مسیحیان، همراه يک سلسله از حوادث طبيعى ارضى، سماوى، سياسى و اجتماعى خواهد بود. به شهادت انجيل لوقا، آخرالزمان، عصر حيرت و مشکلات فراوان است و پسر انسان هنگامى مى‏آيد که بشريت در چنگال مصايب فراوانى اسير است:

«در آخرالزمان زلزله های عظیم، قحطی ها و بیماری های مُسری در بسیاری از نقاط روی خواهد داد و در آسمان نیز چیزهای عجیب و هولناک دیده خواهد شد[6]… اورشلیم نیز به دست بیگانگان افتاده، پایمال خواهد شد تا زمانی که دوره تسلط بیگانگان به پایان رسد. آن گاه در آسمان اتفاقات عجیبی خواهد افتاد و در خورشید و ماه و ستارگان، علائم شومی دیده خواهد شد. بر روی زمین، قوم‌ها از غرش دریاها و خروش امواج آن، آشفته و پریشان خواهند شد. بسیاری، از تصور سرنوشت هولناکی که در انتظار دنیا است، ضعف خواهند کرد؛ زیرا نظم و ثبات آسمان نیز درهم خواهد ریخت. آن‌گاه تمام مردم روی زمین، مرا خواهند دید که سوار بر اَبر با قدرت و شکوهی عظیم می‌آیم. پس وقتی این رویدادها آغاز می‌شوند، بایستید و به بالا نگاه کنید؛ زیرا نجات شما نزدیک است».[7]

نشانه‏‌هاى دیگر عصر ظهور در انجيل، مشابه نشانه‏‌هايى است که در روايات اسلامى به تفصيل اشاره شده است: نزول حضرت عيسى (علیه السلام)، صيحه آسمانى، زنده شدن گروهی از افراد صالح، آمدن عيسى (علیه السلام) بر فراز ابر، ناپدید شدن ياران حضرت مسیح (علیه السلام) از محراب‌ها و رختخواب‌هاى خود و انتقال يافتن آنها بر فراز ابرها، و نظایر آن كه در احاديث اسلامى برای حضرت مهدی (علیه السلام) و یاران آن حضرت[8] ذکر شده‌است.[9]

آرماگدون

برخى از مسيحيان معتقدند که پيش از بازگشت مسيح (علیه السلام)، آخرين نبرد تاريخ؛ یعنی جنگ آخرالزمان يا «حارمجدون» (آرماگدون(Arma geddon [10] اتفاق خواهد افتاد. مکان اين جنگ، غرب رودخانه اردن است، در دشت جزرال، ميان جليله و سامريه. گفته مى‏‌شود ناپلئون وقتى به اين جايگاه رسيد گفت: اين، ميدانِ بزرگ‌‏ترين نبرد جهان است.[11]

واژه حارمجدون يا آرماگدون تنها يک بار در انجيل آمده است: «آن‌گاه تمام لشکرهای جهان را در محلی گرد آوردند که به زبان عِبرى آن را «حارمَجدون» (یعنی «کوه مجدو») مى‌‏نامند».[12]

طبق مباحث کتابِ مکاشفه يوحناى رسول، نبرد عصر ظهور، جنگى بسيار وحشتناک است که برخى آن را «نبردى هسته‏‌اى» تفسير مى‏‌کنند.[13] به نوشته کتاب مقدس، خداوند 7 پياله‏ غضب خود را در آن زمان، بر زمين خواهد ريخت که هر کدام، پيامدهاى خاص خود را دارد.[14]

دجال

به نوشته انجيل، هنگامه ظهور مسيح (علیه السلام)، «دجّال» با اقداماتش مردم را خواهد فريفت. در کتاب يوحنا از پیامبر دروغینی سخن گفته مى‌‏شود که با سه روح خبيث از ارواح ديوها، معجزاتى ظاهر نموده، بر تمام حاکمان روى زمين خروج مى‏‌کنند: «در این هنگام دیدم که سه روح ناپاک به شکل قورباغه، از دهان اژدها و آن جاندار خبیث و پیامبر دروغین بیرون آمدند. این روح‌های ناپاک که می‌توانند معجزه نیز بکنند، به سراغ تمام فرمانروایان جهان رفتند تا در آن روز عظیم داوری خدا، آن‌ها را ضد خداوند وارد جنگ کنند».[15]

امّا در نهايت، مسيح (علیه السلام) اين دجال يا ضد مسيح (Anti- christ) را نابود مى‏‌سازد. در رساله دوم پولس رسول به تسالونيکي‌ها مى‏‌خوانيم: «امّا سخنی نیز درباره بازگشت خداوند ما عيسى مسيح و جمع شدن ما به نزد او  بگویم: … بدانید که تا این دو رویداد واقع نشود، آن روز (بازگشت عیسی مسیح) نخواهد آمد: نخست، شورشی بر ضد خدا برپا خواهد شد؛ دوم، آن مرد جهنمی که عامل این شورش است ظهور خواهد کرد. او با هرچه که مربوط به دین و خدا است مخالفت خواهد نمود. حتی وارد خانه خدا خواهد شد و در آن‌جا نشسته، ادعا خواهد کرد که خدا است… اما خداوند ما عیسی به هنگام بازگشت خود، او را با نَفَس دهان‏ خویش هلاک کرده، با حضور خود نابود خواهد ساخت».[16]

«کلمه خدا» براى داورى به عدل، جنگ و حکمرانى در آخر الزمان ظهور مى‏‌کند: «سپس ديدم که آسمان گشوده شد. در آن‌جا اسبى سفيد بود که سوارش «امين و حق» نام داشت؛ زیرا به حق و عدل مبارزه و مجازات می‌کند. چشمان او مانند شعله‌های آتش بود و بر سرش تاج‌هاى فراوانی قرار داشت. بر پیشانی‌اش نیز نامی نوشته بود که فقط خودش معنی آن را مى‏‌دانست. او جامه خون‌آلودی در بر داشت و لقبش «کلمه خدا» بود. لشکرهاي آسمانی که لباس‌های کتان سفيد و پاک بر تن داشتند، سوار بر اسب‌های سفید، به دنبال او مى‌آمدند. از دهان او شمشير تيزی بيرون مى‌‏آمد تا با آن، قوم‌های بی‌ایمان را سرکوب کند. او با عصای آهنین بر آنان حکمرانى خواهدنمود و با پاهای خود، شراب خشم خدای توانا را در چرخش خواهد‌فشرد. بر لباس و ران او نیز این لقب نوشته شده بود: «شاه شاهان و سرور سروران».[17]

آن‌چه در اين باب ذکر شده، با روايات اسلامى هماهنگى دارد. به نظر روایات اسلامی، سوار امين و حق، همان مهدى (علیه السلام) است که براى انتقام خون امام حسين (علیه السلام)، جامه خون آلود آن حضرت را به همراه دارد و هموست که جهان را به عدل داورى خواهد کرد.[18]

رجعت

نکته جالب ديگر درباره وقايع آخرالزمان از ديدگاه مسيحيت، مسأله «رجعت» است که هماهنگى زيادى با اعتقاد شيعه دارد. در انجيل يوحنّا مى‏‌خوانيم: «آن‌گاه تخت‏‌هایی ديدم و کسانی بر آن‌ها نشستند و به ايشان اختیار و قدرت دادرسی دادند. سپس جان‌های کسانی را دیدم که به‏ سبب اِعلام پیغام عيسى و کلام خدا سربريده شدند. هم‌چنین جان‌های آنانى را دیدم که جان‌دار خبیث و مجسمه‌اش را نپرستیده بودند و علامتش را بر پيشانى و دست‌های خود نداشتند. اینان همگی زندگی را از نو آغاز کردند و با مسيح، هزار سال سلطنت نمودند. این «قیامت اول» است. قیامت بعدی در پایان آن هزار سال رخ خواهد داد. در آن زمان بقیه مردگان زنده خواهند شد. خوشبخت و مقدس‌اند آنانی که در این قیامت اول سهمی دارند. اینان از مرگ دوم هیچ هراسی ندارند، بلکه کاهنان خدا و مسیح بوده، با او هزار سال سلطنت خواهند کرد».[19]

ظهور منجی

ظهور منجى از سوى مذاهب مختلف مسيحيت، تفسيرهاى متعددى برداشته است. آيت اللَّه امامى کاشانى که در سفرهاى متعددى، با انديشمندان و روحانيان مسيحى گفت‌وگو داشته‌است، مى‏‌گويد: «همه فرقه‏‌هاى مسيحى اعم از کاتوليک‏‌ها، ارتدوکس‌‏ها و پروتستان‌‏ها معتقدند که مسيح (علیه السلام) خواهد آمد، البته ارتدوکس‌‏ها و پروتستان‌‏ها، مثل کاتوليک‌‏ها قرص و محکم نيستند. آنان «دولت جهانى» را قبول دارند. مسيحيت را از نظر ايدئولوژى مى‏‌توانم به سه بخش تقسيم کنم: يک بخش آن کسانى هستند که مسأله ظهور مسيح (علیه السلام) را مربوط به قيامت مى‌‏دانند؛ يعنى حکومت جهانى را نمى‌‏پذيرند. آنان مى‌‏گويند: عالم آخرت که عدل خداوند ظهور نام دارد، حضرت مسيح (علیه السلام) مجراى عدل خدا است و آن جا است که همه به‏ کيفر و پاداششان مى‏‌رسند. يک بخش هم مى‏‌گويند: در دنيا حکومت عدل برپا خواهد شد و يک بخش آنان مى‏‌گويند: عدالت برپا خواهد شد، نه حکومت».[20]

مسیحیان معتقدند که موعود آخر الزمان از ذریۀ اسحاق، از فرزندان یعقوب و از نوادگان داوود است. مسیحیان می‌گویند: این رهبر (موعود) اسرائیلی، «مسیح بن مریم» است که به دست یهود کشته شد، خدای متعال وی را زنده کرد و از میان مردگان برانگیزاند و به آسمانش برد و در آخر دنیا وی را می‌فرستد تا توسط وی، وعده‌اش را تحقق بخشد.[21]

سخن پایانی

سخن پايانی آن است که اسلام بر ظهور دوم مسيح (علیه السلام)، صحه مى‏‌گذارد؛ يعنى جامعه بشرى در انتظار دو نفر براى نجات و رستگارى است، اولى مهدى (علیه السلام) و دومى مسيح (علیه السلام) که البته مسیح، وزير[22] امام مهدی؛ حجة بن الحسن العسکرى (علیهما السلام) است و در نماز به آن حضرت اقتدا مى‏‌کند.[23] بنا بر روایات اسلامی نزول عيسى (علیه السلام)، در بامداد روز جمعه،[24] و به هنگام منظّم شدن صف‌هاى مردم براى اقامه نماز صبح خواهد بود.[25] چنان‌که نزول ایشان بعد از آن است كه حضرت بقيّة اللّه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وارد قدس شده، سپس از قدس برای نابودی سپاه سفيانى خارج می‌شود، و آن‌گاه با تمام ياران به سرزمين قدس باز می‌گردد.[26]

نزول حضرت عيسى (علیه السلام) با خصوصيّاتی كه در احاديث اسلامی و در متن اناجيل آمده‌است، براى داورى به حقّ، و الزام خصم و اتمام حجّت بر پيروان همه اديان و به ويژه يهود عنود و لجوج است، و روز نزول او همراه با شكوه و عظمتى خواهدبود كه ديگر كسى را ياراى تكذيب و انكار نخواهد بود.[27]

 

[1]. نساء، 157 و 158.

[2]. کتاب مقدس، عهد جدید، انجيل لوقا، باب دوازدهم، بند 35.

[3]. همان، بند 40.

[4]. همان، بند 36.

[5]. قنبرى، آيت‏، آينده جهان در نگاه اديان، ص 45 و 46. با اندکی تصرف.

[6]. انجیل لوقا، باب 21، بند 11.

[7]. همان، بند 24 – 28.

[8]. بحرانى، هاشم بن سليمان، حلية الأبرار في أحوال محمّد و آله الأطهار (صلوات الله عليهم)، محقق: مولانا بروجردى، غلام رضا، ج ‏5، ص 312 و 313.

[9]. سليمان، كامل‏، روزگار رهايى‏، مترجم: مهدى‏پور، على اكبر، ج 1، ص 564.

[10]. آرماگدون يا نبرد نهايى خير و شر طبق ادبيات مسيحى، در دوران جنگ سرد بين آمريکا و شوروى به ‏نبرد نهايى بين سرمايه‏‌دارى و کمونيزم تفسير مى‌‏شد. پس از فروپاشى شوروى، برخى مى‌‏خواهند آن را به نبرد بين دنياى غرب با دنياى اسلام و وقوع جنگ‏هاى صليبى دوم تفسير کنند.

[11]. آينده جهان در نگاه اديان، ص 46، به نقل از گريس هال سل، تدارک جنگ بزرگ بر اساس پيش‏گويى‏‌هاى انبياى بنى‏‌اسرائيل، ترجمه خسرو اسدى، ص 50.

[12]. مکاشفه يوحناى رسول، باب شانزدهم، بند 17.

[13]. آينده جهان در نگاه اديان، ص 46، به نقل از تدارک جنگ بزرگ، ص 37- 49.

[14]. مکاشفه يوحناى رسول، باب شانزدهم.

[15]. همان، بند 13 و 14.

[16]. رساله دوم پولس رسول به تسالونيکي ها، باب دوم، بند 1 و 3- 5 و 8.

[17]. مکاشفه يوحناى رسول، باب نوزدهم، بند 11 – 16.

[18]. آينده جهان در نگاه اديان، ص 47 و 48.

[19]. مکاشفه يوحناى رسول، باب بیستم، بند 4 – 6.

[20]. امامى كاشانى، محمد، مصاحبه با آیت الله امامی کاشانی، فصلنامه انتظار موعود، سال 2، شماره 5، ص 37- 56.

[21]. محمدی، سید محمد صادق، عدل موعود از منظر آیین یهود و مسیحیت، فصلنامه انتظار موعود، سال 5، شمارۀ 15، ص 146.

[22]. حلية الأبرار في أحوال محمّد و آله الأطهار (صلوات الله عليهم)، ج ‏5، ص 307.

[23]. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، محقق/مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 251.

[24]. يزدى حائرى، على بن زين العابدين، إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب (عليه السلام)، محقق: عاشور، على، ج ‏2، ص 171.

[25]. سید بن طاووس، على بن موسى، ‏الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر (علیه السلام)، ص 152.

[26]. صافى، لطف الله، منتخب الأثر في الإمام الثاني عشر (عليه السلام)، ج ‏2، ص 106، 357،

[27]. روزگار رهايى‏، ج 1، ص 557.