Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

آخرالزمان در دین زرتشت

دين زرتشت، دين اکثر ايرانيان تا ظهور اسلام بوده است، اکنون نيز در ايران و هند پيروانى دارد. در ايران امروز زرتشتيان به عنوان يک اقليت دينى، نماينده‏اى در مجلس شوراى اسلامى دارند.[1] از نظر تاريخى وجود و عدم زرتشت و اين‏ که بر فرض وجود، او يک مرد حکيم يا پيغمبر بوده است، روشن نيست. مورخان سال ولادت او را از 660 تا 1500 قبل از ميلاد ذکر کرده‏اند که در حقيقت هزار، بلکه به عقيده بعضى‏ها هزار و پانصد سال اختلاف دارد! برخى موطن او را آذربايجان و غرب ايران، و عده‏اى شرق ايران و شهر بلخ دانسته‏اند، و مى‏گويند وى دعوت خود را در بلخ آشکار ساخت و همان‏جا نيز کشته شد. زرتشت، خواه حکيم بوده يا پيغمبر، تعاليم اصلى وى قابل ملاحظه و بر پايه خردپسندى استوار بوده، و آن چه او اعتقاد داشته؛ ربطى به عقايد زرتشتيان پس از اسلام ندارد.[2]

ظهور موعود

در منابع اصلى زرتشتى مى‏خوانيم: زرتشت معتقد بوده که پيوسته دو نيروى متضاد خير و شر يا نور و ظلمت- يکى به نام «اهورامزدا» يا «يزدان» منبع روشنائى و دانش وسيع، و ديگرى به نام «اهريمن» منشأ جهل و تاريکى و فساد، دائما در کشمکش و نزاع هستند، تا زمانى که «سوشيانس»؛ يعنى نجات دهنده دنيا ظهور کند و اين درگيرى‏ها سرانجام با شکست کامل اهريمن پايان يابد و ظلم و فساد و شر و بدى به کلى از جهان ريشه‏کن شود.[3]

طبق عقايد اين دين، بعد از زرتشت، سه نجات دهنده به صورت پياپى و هر کدام به فاصله يک هزار سال خواهند آمد. نخستين ايشان به نام «اوشتار» (Aushetar)، درست يک هزار سال بعد از زرتشت پديدار گشت و دومين که اوشتار ماه (Aushetarmah) نام داشت، دو هزار سال بعد از زرتشت به جهان آمد و سرانجام آخرين ايشان که «سوشيان» (Saoshyan) نام دارد، در رأس هزاره سوم که آخرالزمان است مى‏رسد و روزگار با او پايان مى‏پذيرد، و این هر سه، از نسل و نژاد زرتشت هستند.[4]

سوشيانس (نجات دهنده بزرگ)، دين را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستى را ريشه‏کن‏سازد، ايزدان را از دست اهريمن نجات داده، مردم جهان را همفکر و هم گفتار و هم‏کردار گرداند.[5]

کتابهاى اوستا، و زند و پازند، تفسير و شرح اوستا هم از کتب مقدس کنونى زرتشتيان است، و اينان طبق وعده همين کتاب‌ها در انتظار نجات دهنده دنيا هستند که سرانجام خواهد آمد و جهان را از آفت و پليدى و جنگ و خون‏ريزى به‏کلى پيراسته مى‏گرداند. موضوع تقابل نور و ظلمت، روز نخست در تعاليم زرتشت يک اصل منطقى بوده و بعدها موبدان زرتشتى آن را به صورت دوگانه‏پرستى ثنويت و دو خداى خالق خير و شر و نور و ظلمت و احترام به آتش و پرستش درآورده‏اند، با اين ‏که تعاليم اوليه زرتشت با آئين اخلاقى و طريقه يکتاپرستى هماهنگ بوده است.[6]

طرح دين زرتشت درباره آخرالزمان به خوبى گوياى مطالب زيراست:

1- آخر الزمان، مشتمل بر يک دوره هزار ساله شکوهمند است.

2- آخر الزمان، عصر دين و دين‏باورى است، چون سوشيانس دين را در جهان رواج دهد.

3- فرداى جهان، عصر رفاه اقتصادى و ريشه‏کنى فقر و بى‏نوايى است.

4- پايان تاريخ، دوره نابودى اهريمن، يعنى روح بزرگ شرّ در جهان است.

5- آخرالزمان، دوره وحدت فرهنگى، وحدت پندار، گفتار و کردار است.

نکات مذکور مشخص مى‏کند که آينده جهان از ديدگاه دين زرتشت متعلق به يک دين است و سوشيان يا منجى بزرگ با رواج دين، الحاد و سکولاريزم را نابود خواهد کرد. علاوه بر اين، انسان پايان تاريخ، جهان ميهنى و متدين است، البته در ديد مسلمانان، دين واحدِ مذکور، «اسلام»، سوشيان يا منجى بزرگ، «مهدى (علیه السلام)»، و فرهنگ حاکم بر آخر الزمان همان فرهنگ اسلام است.[7]

تلقی دیگر از آخرالزمان در دین زرتشت

دين زرتشت، تلقى ديگرى نيز در مورد آخر الزمان دارد، و آن، تفسيرى آن جهانى (اخروى)- همانند تفسير مسيحيت از ظهور مسيح- است. بر اين اساس «چون سوشيان (آخرين نجات بخش) یا «مسیح موعود» ظهور کند، آخرالزمان آغاز می‌شود و آن روز نشور است و مردگان برمی‌خيزند و زمين و آسمان از باشندگان خود (موجودات ساکن در خود) تهى گردند. پس انجمنى عظيم براى داورى و حساب کردار بندگان فراهم می‌آيد و درباره هر يک از ارواح گذشته، فرمان يزدانى صادر خواهد شد. در آن روز فرقه نيکان از زمره بدان جدا می‌شوند و سیلی از فلز مذاب بر فراز زمین فرو بارد و آن سیل دمان و خروشان به سوی دوزخ روان می‌گردد و سراسر زمین را که در بستر او قرار دارد طعمه آتش سوزان خود می‌سازد، بدی ها و پلیدی ها را نابود می‌کند. تمام آدمی‌زادگان در این سیلاب آتشین غوطه ور می‌گردند، لیکن برای نیکوکاران و راستان، گواراتر از شیر گرم خواهد بود؛ زیرا در نهاد ایشان اثری از پلیدی و زشتی باقی نیست، لیکن بدکرداران و دروغ گویان، طعمه آن سیل آتشین می‌شوند و آن چه که از عنصر بدی دروغ در نهاد ایشان مخمر است می‌سوزاند، و اگر در آن عنصر خیری باشد باقی می‌ماند».[8]

نبرد نهايى اهورامزدا و اهريمن يا جنگ آخرالزمان نيز در دين زرتشت آمده است. پس از اين نبرد سهمگين، زندگى در جهان ابدى و سرمدى شروع خواهد شد: «پيکار آخرين که بين اهورامزدا و سپاهش با اهریمن و لشکريانش درمى‏گيرد، اهريمن و اتباع او هزيمت نهايى يافته به آتش فرو مى‏افتند و براى هميشه نابود مى‏گردند. پس آن کسان که از اين آزمايش و ابتلاء به سلامت و درستى بيرون آيند، در زمين و آسمان نوين، مردان همه به سن چهل و کودکان به سن پانزده، با دوستان و خويشاوندان در کمال خوشى و خرّمى زندگانى جاويد خواهند کرد و اين جهان ابدى و سرمدى، ابدالآباد به جاى خواهد ماند».[9]

[1]. قنبرى، آيت‏، آينده جهان در نگاه اديان، ص 33.

[2]. دوانى، على، موعودى كه جهان در انتظار اوست، ص 34؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ‏14، ص 185 و 186؛ زرتشت، اوستا، گزارش و پژوهش: دوستخواه، جلیل، پیشگفتار ص 11 – 13.

[3]. موعودى كه جهان در انتظار اوست، ص 34.

[4]. ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه: حکمت، علی اصغر، ص 319.

[5]. سليمان، كامل‏، روزگار رهايى‏، مترجم: مهدى‏پور، على اكبر، ج 1، ص 13، به نقل از جاماسب نامه، ص 121.

[6]. تاريخ جامع اديان، ص 315.

[7]. آينده جهان در نگاه اديان، ص 33 و 34.

[8]. تاریخ جامع ادیان، ص 319.

[9]. همان، ص 319 و 320.