کپی شد
آخرالزمان در اهل سنت
موضوع آخرالزمان در بین اهلسنت را میتوان از چند منظر بررسی نمود که در ادامه به آنها اشاره میشود:
الف) موعود آخرالزمان
1- به تصريح بسيارى از عالمان و محققان اهل سنت، موعود منتظر همان مهدى موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با ويژگیهاى خاصى آمدنش را بشارت داده است و او فرد مشخص و معينى است.[1] ابنماجه در سنن خود از سعید بن مسیب نقل میکند: نزد ام سلمه بودیم و درباره مهدی (علیه السلام) با یکدیگر گفتگو میکردیم. امّ سلمة گفت: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که میفرمود: «المهدىّ من ولد فاطمة»؛ «مهدى از فرزندان فاطمه است».[2]
2- طبق روايات معتبرى که در دست است، مهدى موعود، از فرزندان امام حسين؛ سبط کبير رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.[3] گنجی شافعی روایتی را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب به حضرت فاطمه (علیها السلام) نقل میکند که در بخشی از آن آمده: «…ای فاطمه… مهدی امت از ما است، همو که عیسی (علیه السلام) پشت سر او نماز میخواند. آن گاه بر شانه امام حسین (علیه السلام) زد و فرمود: مهدی امت از این است».[4]
3- تعداد بسيار اندکى از روايات (اهل سنت) که با انديشه صحيح اسلامى درباره مهدويت در تضاد است، فاقد اعتبار و ارزش است؛ مانند احاديثى که مىگويند: نام مهدى، محمد و پدرش عبداللّه است[5] و يا مىگويند از اولاد امام حسن، سبط اکبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است[6] و يا رواياتى که مىگويند: «لا مهدىّ إلّا عيسى بن مريم»؛[7] «مهدی همان عیسی بن مریم است».[8]
ب) موعود منجی هنوز متولد نشده
برخی از عالمان اهل سنت معتقدند که مهدی موعود هنوز به دنیا نیامده است؛ به عنوان نمونه «ابن ابىالحديد» در شرح اين کلام اميرمؤمنان (عليه السلام): «لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِک:[9] وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»؛[10] «دنيا پس از سرکشى، به ما روى مىکند، چونان شتر مادّه بدخو که به بچه خود مهربان گردد. (سپس اين آيه را خواند) «و اراده کرديم که بر مستضعفين زمين منّت گذارده، آنان را امامان و وارثان (حکومتها) گردانيم»، مىگويد:
«اماميه گمان مىکنند اين کلام خداوند وعدهاى است از سوى او، نسبت به امام غايبى که در آخرالزمان مالک زمين مىشود، اما اصحاب ما [اهل سنت] مىگويند: اين کلام وعدهاى است نسبت به امامى که مالک زمين مىشود و بر همه سرزمينها چيره مىشود، اما لازم نيست که اين امام در حال حاضر موجود باشد، بلکه براى درستى اين کلام تنها همين که او در آخرالزمان به دنيا بيايد کفايت مىکند…».[11]
محسن العباد استاد دانشگاه مدينه در اينباره مىنويسد: «احاديث فراوان درباره مهدى … بدون شک بر يک حقيقت ثابت دلالت دارند و آن اينکه مضمون اين احاديث در آخرالزمان تحقق مىيابند و اين فکر، هيچ ارتباطى با عقيده شيعه درباره مهدى منتظر که او را محمد بن الحسن نامیده و از نسل حسین رضی الله عنه میدانند، ندارد. این عقیده شیعه هیچ حقیقت و اصلی ندارد و عقیده موهومی است…».[12] وى در جاى ديگر، با اشاره به اين مطلب مىنويسد: «در ديدگاه اهل سنت، مهدى،… در آخرالزمان به دنيا خواهد آمد و حاکميت مسلمانان را به دست خواهد گرفت».[13]
در مقابل این عده، براساس اظهارات و تصريحات جمع کثيرى از عالمان اهل سنت و بزرگان اهل حديث و تفسير، مهدى موعود، همان محمد بن الحسن العسکرى (عليه السلام) است که متولد گشته و زنده است؛[14] به عنوان نمونه: محمد بن يوسف گنجى شافعى (متوفّاى 658 هـ)، در باب 25 کتاب «البيان في اخبار صاحب الزمان»،[15] و ابن صبّاغ مالکى (متوفّاى 855 هـ)، در کتاب «الفصول المهمّة في معرفة احوال الائمة»[16] به این مطلب تصریح می نمایند.
يکى از نويسندگان معاصر درباره به دنيا آمدن فرزند امام عسکرى (عليه السّلام)، از 66 نفر از عالمان اهل سنت ياد کرده،[17] يکى ديگر از 68 نفر[18] و ديگرى اين رقم را به 128 رسانده[19] و بالأخره، برخى ديگر از 135 نفر[20] نام بردهاند.[21]
ج) حضرت عیسی (علیه السلام) در آخرالزمان
باور به نزول عیسی (علیه السلام) در آخرالزمان به ادعای بسیاری از محدّثان مسلمان، باوری غیر اختلافی میان فرقههای مسلمان و مبتنی بر احادیث و روایات متواتر است. جلال الدین سیوطی از قول محمد سجزی مینویسد: «اخبار از جانب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مربوط به آمدن مهدی … و این که او با عیسی خروج میکند و … به تواتر رسیده است».[22]
نکتهای که میتوان از میان احادیث مربوط به نزول عیسی (علیه السلام) در برخی منابع اهل سنت دریافت، این است که در بعضی روایات آنان، مهدی، همان عیسی (علیه السلام) معرفی شده و در بعضی دیگر کارکردهای منجی آخرالزمانی تماماً یا عمدتاً به او نسبت داده شده است؛ به عنوان نمونه:
ابن حماد نقل نموده: «حدثنا الفضيل بن عياض عن هشام عن الحسن قال: المهدى عيسى بن مريم (عليهم السلام)»؛ «مهدی همان عیسی فرزند مریم است».[23]
ابو داوود در سنن خود حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل میکند که فرمود: «بین من و او- یعنی عیسی (علیه السلام) پیامبر دیگری نیست و او نزول میکند. هرگاه او را دیدید بشناسیدش … او با مردم به جهت اسلام میجنگد، صلیب را میشکند و خوک را میکشد و جزیه را بر میدارد و خداوند در زمان او همه امتها را به جز اسلام هلاک میکند، و مسیح، دجّال را میکشد، پس از آن چهل سال در روی زمین میماند و سپس وفات میکند و مسلمانان بر او نماز خواهند خواند».[24]
البته در مقابل، بیشتر اهل سنت، همانند باور شیعه، مهدی (علیه السلام) را غیر از عیسی (علیه السلام) میدانند و معتقدند که در آخرالزمان، هر چند عیسی (علیه السلام) نیز در کشتن دجّال و برتری بخشیدن دین اسلام و در ایجاد جامعۀ آرمانیِ آخرالزمانی، نقش ایفا میکند، اما برتری شخصیتی از آنِ امام مهدی (علیه السلام) است، و عیسی پیرو و اقتداکننده به آن حضرت است؛ به عنوان نمونه:
«ابن تیمیه» که در مقابله با شیعه، شهره است مینویسد: حدیث «لا مهدی الا عیسی بن مریم»، ضعیف است، و هر چند ابو محمد بن الولید بغدادی و غیر او به آن اعتماد کرده اند، ولی از احادیثی نیست که قابل اعتماد باشد.[25]
احمد بن حجر هيثمى شافعى، متوفاى 974 قمری، در کتاب خود به نام «الصواعق المحرقة» از ابو الحسن آبرى، چنين نقل مىکند: اخبار متواتر و فراوان از پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) نقل شده که مهدى (علیه السلام) ظهور مىکند و او از اهل بيت پيامبر (صلوات الله علیهم) است و زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد. او با عیسی (علیه السلام) ظهور نموده و عیسی (علیه السلام)، ایشان را در قتل دجال در کنار درِ «لد» در سرزمین فلسطین، یاری میکند. مهدی (علیه السلام) امامت این امت را به عهده گرفته و عیسی (علیه السلام) پشت سر آن حضرت نماز میخواند.[26]
[1]. اسفنديارى، مصطفى، حجت موجه، ص 296.
[2]. ابن ماجة القزويني، أبو عبدالله محمد بن يزيد ، سنن ابن ماجه، تحقيق: عبدالباقي، محمد فؤاد، ج 2، ص 1368، ح 4086.
[3]. حجت موجه، ص 296.
[4]. گنجى، محمد بن يوسف، البيان في أخبار صاحب الزمان (عليه السلام)، ص 502 و 503.
[5]. أبو داوود، سليمان بن الأشعث، سنن أبي داوود، محقق: عبدالحميد، محمد محيي الدين، ج 4، ص 106، ح 4282.
[6]. همان، ص 108، ح 4290.
[7]. العباد البدر، عبدالمحسن، عقيدة أهل السنة و الأثر في المهدي المنتظر، ج 1، ص 158 و 159.
[8]. حجت موجه، ص 296.
[9]. سید رضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق/ مصحح: صالح، صبحی، ص 506، حکمت 209.
[10]. قصص، 5.
[11]. ابن ابىالحديد، شرح نهجالبلاغه، ج 19، ص 29.
[12]. عقيدة أهل السنة والأثر في المهدي المنتظر، ج 1، ص 160.
[13]. العباد البدر، عبدالمحسن، الرد على من كذب باحاديث الصحيحة الواردة فى المهدى، ج 45، ص 301.
[14]. حجت موجه، ص 296.
[15]. البيان في أخبار صاحب الزمان (عليه السلام)، ص 521.
[16]. ابن صباغ مالکی، على بن محمد، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة (علیهم السلام)، ج 2، ص 1102 – 1104.
[17]. شريف عسگرى، نجمالدين جعفر، المهدي الموعود المنتظر (عليه السلام) عند علماء أهل السنة و الإمامة، ج 1، ص 182- 226.
[18]. صافى، لطف الله، منتخب الأثر في الإمام الثاني عشر (عليه السلام)، ج 2، ص 369 – 393.
[19]. عميدى، ثامر هاشم حبیب، دفاع عن الكافى، ج 2، ص 569- 592.
[20]. عميدى، ثامر هاشم حبيب، در انتظار ققنوس كاوشى در قلمرو موعودشناسى و مهدى باورى، مترجم: عليزاده، مهدى، ص 189- 199.
[21]. اكبرنژاد، مهدى، بررسي تطبيقى مهدويت در روايات شيعه و اهل سنت، ص 205.
[22]. سیوطی، عبدالرحمن بن ابىبكر، العرف الوردی فی اخبار المهدی (علیه السلام)، محقق: موسوى، محمد كاظم، ص 176.
[23]. نعيم بن حماد، الفتن ابن حماد، مصحح: شورى، مجدى بن منصور، ص 265.
[24]. سنن أبي داوود، ج 4، باب خروج الدجال، ص 117، ح 4324.
[25]. ابن تیمیه حرانی، تقی الدین، منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة القدرية، محقق: محمد رشاد سالم، ج 8، ص 256.
[26]. ابن حجر الهیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، محقق: عبدالرحمن بن عبدالله التركي، كامل محمد الخراط، ج 2، ص 480.