کپی شد
آثار و تألیفات جهانگیرخان قشقایی
مرحوم جهانگیرخان قشقایی آثاری به جای گذاشتند که عبارتند از:
۱. شرح نهج البلاغه.
جابری انصاری که از شاگردان جهانگیرخان بوده، مینویسد: «در مدرسه صدر خدمت آن بزرگوار نهج البلاغه میخواندم و شرحی بر آن کتاب مستطاب مینوشت».[1]
در برخی منابع شرحی فارسی از نهجالبلاغه به او نسبت دادهاند.[2]
مؤلف کتاب «زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی» آورده است: «در کتب متعددی از شرح نهج البلاغه منسوب به حکیم قشقایی سخن رفته است، لکن به نظر میرسد که منبع و مأخذ اصلی، همان کتاب «تاریخ نجف و حیره»[3] باشد که آقا بزرگ تهرانی در کتاب نقباء البشر[4] و الذریعه[5] و عمررضا کحّاله هم در کتاب معجم المؤلفین[6] و سید مصلحالدین مهدوی در کتاب رجال اصفهان[7] و اخیراً آقای رضا استادی در کتابنامه نهج البلاغه[8] از آن نام بردهاند»،[9] ولی تاکنون شرح نهج البلاغه منسوب به حکیم به دست نیامده است».[10]
۲. دیوان شعر.[11]
پس از وفات جهانگیرخان، حکیم خراسانی به جمعآوری اشعار او همت گمارد.[12] ولی این دیوان اکنون در دست نیست.[13] و فقط غزلیاتی از آن به جای مانده است.[14]
در کتاب «طبقات المؤلفین» و کتاب «رجال اصفهان» نامی از «دیوان شعر» منسوب به حکیم قشقایی نیامدهاست، بلکه در کتاب طبقات این عبارت است: (وَلَهُ شعرٌ فارسیٌّ) او دارای شعر فارسی است. داشتن شعر به معنای داشتن دیوان شعر نمیباشد.[15]
این شعر منسوب به حکیم قشقایی است:
دوش عشقت بُرد آرام از دل و از چشم خواب • • • یاد رویت بُود کارم تا بر آمد آفتاب
دل گرفت از مدرسه یاران کجا کوی حبیب • • • جان فِسُرْد از وسوسه، ساقی بده جام شراب[16]
کتابهای موقوفه
میرزا جهانگیرخان قشقایی تا پایان عمر، ازدواج نکرد. طبق وصیّتش، (پس از فوت وی) کتابخانهاش به میرزاابوالقاسم دهکردی رسید. دهکردی در مدرسه صدر، تدریس میکرد. او طی نامه ذیل، کتابهای موقوفه مرحوم جهانگیرخان را به فرزند خود آقا حسین واگذار کرد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
این مجلد[و] پانزده مجلد دیگر کتب موقوفه جهانگیرخان است و تولیت این[ها] بعد از حقیر با قرة العین اعز آقا حسین حفظ الله تعالی من کل سوء و او مختار است به هر کس تفویض کند به شرط آنکه در شهر بهنظر متولی برساند و بدون اذن جدید و قبض نگاه داشتن مجوز [جایز] نیست و موقوف علیهم، علما و طلاب علوم دینیه اثنی عشریه هستند.
الاحقر السید ابوالقاسم الدهکردی ـ شهر ربیع الثانی، سنه ۱۳۳۲ قمری.[17]
[1]. جابری انصاری، محمدحسن، تاریخ اصفهان، ج ۱، ص ۵۶.
[2]. ر ک: آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، قسم ۱، ص ۳۴۵؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج ۱، ص۲۸۴.
[3]. بلاغی، عبدالحجه، تاریخ نجف و حیره، ص ۸۲.
[4]. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ص ۳۴۴.
[5]. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج ۱۴، ص ۱۲۲.
[6]. کحّاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج ۳، ص ۱۶۳.
[7]. مهدوی، سید مصلحالدین، رجال اصفهان، ص ۳۹.
[8]. استادی، رضا، کتابنامه نهج البلاغه، ص ۴۱.
[9]. قرقانی، مهدی، زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، ص ۶۳-۶۴.
[10]. همان، ص ۶۵.
[11]. امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف، ص ۳۵۲؛ زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، ص ۶۵.
[12] . صدارت، علی، «شیخ محمد حکیم خراسانی، ص ۲۴۰؛ مجله ارمغان، سال ۲۰،ش ۴ ۵، تیر و مرداد ۱۳۱۸.
[13]. ر ک: طبقات اعلام الشیعه، قسم ۱، ص ۳۴۵؛ زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج ۲، ص۱۴۱.
[14]. ر ک: طبقات اعلام الشیعه، قسم ۱، ص ۳۴۵؛ شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج ۱، ص ۲۸۴.
[15]. زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، ص ۶۵.
[16]. دیوان بیگی، سید احمد، حدیقة الشعراء، ج ۱، ص ۳۸۸
[17]. زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، ص ۳۶.