Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

آثار سیاسی اجتماعی بنی امیّه

پدیده حكومت یكی از نمودهای زندگی مدنی و اجتماعی بشر است و آثار مختلفی دارد. حكومت عبارت از مجموعه نهادهای سیاست‌گذار، برنامه ریز و اجرایی است كه بر اساس اهداف معینی به دنبال تحقق خواسته‌ها و نیازمندی های عمومی مردم است. این رخداد مهم اجتماعی؛ گاهی همانند ابزاری برای اِعمال قدرت در اختیار صاحبان زر و زور قرار گرفته و منافع سیاسی و اقتصادی آنان را تأمین كرده و گاهی هم وسیله‌ای برای عدالت گستری در اجتماع بوده و در سایه آن، ظلم ظالمان از گردن مظلومان برداشته شده است.

یکی از حکومت‌هایی که از حکومت به عنوان ابزاری برای اِعمال قدرت استفاده کرده و به دنبال تأمین منافع خود بوده است و در این راستا آثار متعدد سیاسی اجتماعی از خود به جای گذاشته، حکومت «بنی امیّه» است. از جمله آثار مهم سیاسی اجتماعی دوران بنی امیه می توان به حوادثی؛ مانند: جنگ صفین، صلح تحمیلی بر امام حسن مجتبی (علیه السلام)، واقعه خون‌بار عاشورا، اذیت و آزار صحابه بزرگ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)؛ همانند ابوذر (علیه الرحمه) و تبعید او به ربذه، واقعه حرّه، قیام زبیریان، حمله به مکه و آتش زدن خانه کعبه، قیام مختار، قیام توابین، قیام زید بن علی (علیهما السلام)، ضحاک بن قیس و قیام بنی العباس اشاره نمود. در این نوشتار به برخی از این وقایع به نحو اختصار، اشاره می شود:

  1. در جریان خیانت‌هایی که در زمان عثمان به بیت المال می شد، ابوذر غفاری؛ یار باوفای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) زبان به اعتراض گشود و همین امر باعث شد، عثمان بعد از هتک حرمت نسبت به او، وی را به صحرای ربذه تبعید کند. او بعد از مدتی در آن منطقه، در اوج تنهایی از دنیا رفت.
  2. یکی از آثار سیاسی اجتماعی حکومت بنی امیّه، صلح تحمیلی از طرف معاویه به امام حسن مجتبی (علیه السلام) بود. هدف اصلی معاویه «وصول کم هزینه به هدف» (حکومت) بود؛ زیرا می دانست صاحب اصلی حکومت، امام حسن (علیه السلام) است و برای به دست آوردن آن، باید ـ هر چند در ظاهر ـ صاحب اصلی آن را قانع و متعهد سازد و بهترین راه آن صلح بود. به این ترتیب معاویه از نتایج نگران کننده جنگ که بارها بر آن تأکید داشت و عواقب درگیری با فرزند رسول الله (صلی الله علیه و آله) که جایگاه معنوی و اعتقادی مهمی میان مردم داشت، در امان می ماند.
  3. واقعه عاشورا، بزرگ ترین لکه ننگ بر دامان حکومت بنی امیّه است. با نگاهی گذرا به نهضت حسینی دیده می شود که عوامل متعددی در وقوع این حماسه دخالت داشته است. یکی از مهم ترین عوامل این حماسه را می توان بیعت خواستن یزید از امام حسین (علیه السلام) و امتناع آن حضرت از بیعت، دانست؛ چرا که بیعت با یزید که مظهر هر فسادی بود، دو مفسده قطعی داشت:

الف. تثبیت خلافت موروثی در خاندان اموی؛ که ابوسفیان و معاویه در پی آن بودند.

ب. شخصیت خاص یزید که وی را از هر شخصیت دیگری متمایز می کرد و آن این که او نه تنها فاجر و فاسق بود، بلکه، شئون و مصالح اسلامی را در ظاهر هم رعایت نمی کرد. امام حسین (علیه السلام) در این باره فرمود: «در صورت مبتلا شدن امت به رهبری مثل یزید، باید فاتحه اسلام را خواند».[1]

  1. واقعه حرّه در سال ۶۳ هجری در سنگلاخ‌های بیرون مدینه اتفاق افتاد. این واقعه، قیام مردم مدینه به رهبری ‏‏«عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه‏» در برابر فسق و فجور یزید بود. در این جریان، یزید بن معاویه یکی از سرداران خونخوار بنی‏امیه به نام «مسلم بن عقبه» را برای سرکوبی قیام به ‏مدینه فرستاد. به دستور این فرمانده جنایتکار، چند روز شهر مدینه در محاصره قرار گرفت ‏و بعد لشکریان وارد شهر شدند و مردم را قتل عام کرده و از هیچ جنایتی خودداری ‏نکردند. آن قدر مسلم بن عقبه جنایت کرد که پس از آن، مسرف بن عقبه نامیده شد. این ‏واقعه، آن قدر تلخ و فجیع بود که بزرگ‏ترین وسیله برای ارعاب دوستان و پیروان اهل بیت ‏(علیهم السلام) گردید.[2]
  2. قیام زبیریان توسط عبد الله بن زبیر در مکه رخ داد. در مورد علت آغاز قیام عبد الله بن زبیر آمده است؛ هنگامی که امام حسین (علیه السلام) در کربلا به شهادت رسید، عبدالله بن زبیر در مکه و در میان مردم به پا خاست و در مورد شهادت امام حسین (علیه السلام) و خیانت کوفیان این چنین سخن گفت: همانا مردم عراق جز عده ای کم، مردمی فاجر هستند و کوفیان بدترین مردم عراق اند. آنان حسین (علیه السلام) را به عراق فراخواندند تا او را یاری نمایند و به حکومت خود برگزینند؛ اما هنگامی که نزد آنان رفت، بر او شوریدند و به او گفتند: یا دستت را در دستان ما بگذار تا تو را نزد «زیاد بن سمیه» ببریم تا حکمش را در مورد تو اجرا نماید، و یا این‌که مهیای جنگ شو! … عبدالله در ادامۀ سخنانش به فضیلت‌های سیدالشهداء (علیه السلام) اشاره نمود و… . با شنیدن این سخنان، یاران عبد الله به خروش آمده، از او خواستند تا قیام خود را آغاز نماید.[3]

قیام زبیریان هر چند با این انگیزه شروع شد، ولی از همان ابتدا و قبل از آن، با جاه طلبی و ریاست طلبی عبدالله بن زبیر همراه بود. وی مردم را به بیعت با خود فرا می خواند تا این که بعد از مرگ یزید، مردم با عنوان امیرالمؤمنین با او بیعت کردند و مناطق حجاز، یمن، عراق و خراسان تحت سلطۀ عبدالله قرار گرفت. سرانجام، عبدالله بن زبیر، در زمان عبدالملک بن مروان و توسط حجاج بن یوسف ثقفی در مکه به قتل رسید.[4]

[1]. ابن اعثم كوفى، أحمد، الفتوح، تحقيق: شيرى، على، ج 5، ص 17.

[2]. ر ک: مدخل «واقعه حره»، سایت اسلام پدیا.

[3]. بلاذرى، أحمد بن يحيى، أنساب الأشراف، تحقيق: زكار، سهيل، و زركلى، رياض، ج 5، ص 304.

[4]. ر.ک: سایت پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام).