کپی شد
آثار اعتقاد به امامی زنده
تبیین این مسئله در گرو تبيين فلسفه غيبت و مقوله انتظار و همچنین روشن شدن بركات وجود حضرت مهدى (عج) در دوران غيبت است. اما علت غيبت، سرّى است از اسرار و ما را بدان راهى نيست.[1] ولى به كمك روايات و عقل به بعضى از حكمتهاى آن مىتوان دست يافت. اين حكمتها را مىتوان در دو بخش طرح كرد:
1. آنچه كه به حضرت مهدى (عج) مربوط مىشود.
2. آنچه كه مربوط به امور ديگر است.
اما بخش اوّل:
الف- در روايات آمده است كه حضرت غايب شده است تا بيعت احدى در گردن آن حضرت نباشد.[2]
ب- گاهى نجات از خطر قتل به عنوان فلسفه غيبت آن حضرت شمرده شده است.[3]
ج. بناست آن حضرت دنيا را متحول ساخته و دست به اصلاح همه جانبه بزند و تمدنى كه بر اساس زور و زر و تزوير است، از ريشه بر كند و بر اساس ارزشهاى الاهى تمدنى نو بنيان نهد، اين امكان ندارد، مگر این که مردم جهان تجربه حکومت ها و تمدن های مختلف را دیده باشند و ناکامی آنها را در تحقق آرمان های بشریت به چشم مشاهده کرده باشند تا انتظار جهانی برای تشکیل حکومت حضرت تحقق پیدا کند و زمینه پذیرش آن فراهم آید.
بخش دوم:
الف- امتحان بندگان از جمله مسائلى است كه در روايات به عنوان فلسفۀ غيبت، بيان گرديده است.
امام موسى بن جعفر (ع) فرمود: “هنگامی كه پنجمين فرزند امام هفتم غايب شد، مواظب دين خود باشيد، مبادا كسى شما را از دين خارج كند. اى پسر من! براى صاحب الامر ناچار غيبتى خواهد بود، به طوری كه گروهى از مؤمنان از عقيده بر مىگردند. خداوند به وسيله غيبت، بندگانش را امتحان مىكند”.[4]
ب- انتظار فرج عاملى در جهت خودسازى است.
انتظار، مقولهاى است كه در پرتو غيبت معنا پيدا مىكند. تا غيبتى نباشد انتظارى محقق نمىشود. انتظار حكومت حق در واقع از دو عنصر نفى و اثبات تركيب يافته است. بی گانگى با وضع موجود و عشق و علاقه به وضع بهتر. اگر اين دو جنبه، در روح انسان به صورت ريشهاى رسوخ كند، سرچشمۀ دو اثر خواهند بود كه عبارت اند از: ترك هرگونه همكارى و هماهنگى با عوامل ظلم و فساد از يك سو، و جلب آمادگىهاى جسمى و روحى براى شكل گرفتن آن حكومت واحد جهانى از سوى ديگر. اين دو، عامل تحرك و آگاهى و بيدارى انسان است. از اين رو است كه انتظار فرج “عبادت” قلمداد شده است،[5] و منتظران همانند كسانىاند كه در خيمه حضرت مهدى (عج) يا زير پرچم او هستند.[6]
انتظار انقلابى كه در آن گناهكاران و ستمگران و… جايى ندارند، مستلزم آن است كه منتظر خود را به گونهاى بسازد كه از اين دسته نباشد.
اگر اين مسئله، ضميمه شود به رواياتى كه بيان مىدارند؛ امام زمان (عج) در دوران غيبت به طور مداوم مراقب حال پيروان خويش است و همه هفته بر اعمال آنها نظر مىافكند،[7] مىتوان به دست آورد كه اثر تربيتى اعتقاد به امام زنده، بيش از اعتقاد به امامى است كه در آينده متولد مىشود و حكومت واحد جهانى را تشكيل مىدهد.
ج- انتظار علاوه بر اين كه موجب خودسازى فردى است، عامل خودسازى اجتماعى هم مىباشد؛ زیرا برنامهاى كه انتظار آن را مىكشيم، فردى نيست، لذا منتظر واقعى، در اصلاح ديگران هم مىكوشد.
د- منتظران واقعى نه تنها با گسترش فساد مأيوس نمىشوند، بلكه وصول به هدف را در برابر خويش مىبينند، لذا در فساد حل نمىشود.[8]
گر چه عدم يأس و مستهلك نشدن در فساد با فرض تولد امام زمان (عج) در زمان مقرر ظهور، هم قابل تصور است، اما بديهى است كه با فرض زنده بودن ايشان و… اين دو اثر هم گستردهتر است و هم با دوامتر.
[1] بحارالانوار، ج 52، ص 91.
[2] بحارالانوار، ج 51، ص 152.
[3] اثبات الهداية، ج 6ص 437، ر.ك: دادگستر جهان، ابراهيم امينى، ص 149 – 146.
[4] بحارالانوار، ج 51، ص 113.
[5] بحارالانوار، ج 52، ص 122.
[6] ر.ك: حكومت جهانى مهدى (عج)، مكارم شيرازى، ص 101 – 99.
[7] تفسير برهان، در ذيل آيه 105 توبه؛ القيادة فى الاسلام، رى شهرى، صص 85 – 84.
[8] ر.ك: حكومت جهانى مهدى (عج)، ص 113 – 101.