کپی شد
آثار اجتماعی و سیاسی امام علی (علیه السلام)
بعضی از آثار اجتماعی و سیاسی امیرالمؤمنین (علیه السلام) عبارت است از:
الف. پیشنهاد تاریخ هجری
طبق قولی، مبدأ تاریخ در سال 16 یا 17 یا 18 هجری، در زمان عمر و به پیشنهاد حضرت امام علی (علیه السلام)، از زمان هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) از مکه به مدینه تعیین شده است. بنابر این قول، ابوموسی اشعری نامهای به عمر مینویسد و از نبودِ تاریخ منسجمی گلایه میکند؛ چرا که نامههایی از خلیفه به دستش میرسید که به دلیل عدم ذکر تاریخ، در تقدم و تأخر آنها دچار مشکل میشد.[1] خلیفه دوم نیز شورایی تشکیل داد تا آغازی را برای تاریخ اسلام مشخص کنند.[2] در این شورا نظرات گوناگونی از سوی افراد مختلفی ارائه شد که مورد پذیرش عمر قرار نگرفت. در نهایت امام علی (علیه السلام) پیشنهاد داد که هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) از مکه به مدینه مبدأ تاریخ اسلام قرار گیرد که مورد پذیرش وی قرار گرفت و به صورت بخشنامه به سراسر شهرها اعلام شد.[3]
در مقابل این نظریه، برخی معتقد هستند در زمان خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) و به دستور ایشان، هجرت، مبدأ تاریخ قرار گرفته است.[4] پیامبر (صلی الله علیه و آله) به محض ورود به مدینه به این امر دستور دادند.[5] از سوی دیگر، مکاتبههایی از زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) موجود است که با سال هجری تاریخ خورده است. از جمله:
- صلحنامه بین پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نصارای نجران که به دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله) و با کتابت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، به سال پنجم هجری قمری تاریخ خورده است.[6]
- در وصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به سلمان فارسی و با املای حضرت علی (علیه السلام)، پیامبر دستور داد در آخر نامه نوشته شود: این نامه به دست علی (علیه السلام) و به دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله) در ماه رجب سال نهم هجری نوشته شد.[7]
البته آنهايی که با توجه به قرينه ها و شواهد تاريخی، نبی اکرم (صلی الله عليه و آله) را بنيان گذار تقويم هجری می دانند، در برخورد با تاريخنگارانی که خليفه دوم را وضع کننده هجرت به عنوان مبدأ تاريخ معرفی می کنند، میگويند: آن چه در زمان عمر روی داد، تغيير دادن مبدأ سال از ربيع الاول به محرم بوده است.[8]
ب. عهدنامه مالک اشتر
یکی از نامههای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در کتاب شریف نهجالبلاغه، نامه 53 یا همان عهدنامه مالک اشتر است. زمانی که حضرت امیر (علیه السلام) مالک را به عنوان فرماندار مصر تعیین کرد، آیین نامه مدیریتی و حکومتی را برای وی ترسیم فرمود، تا رعایت کند. این نامه، به نوعی قانون اساسی اسلامی امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شمار میرود و ویژگیهای حکومت اسلامی، حاکم اسلامی، حقوق شهروندان، ارتباط دولت با شهروند و …، در آن به روشنی بیان شده است. نامه امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مالک اشتر نخعی، رویکرد مترقی امام علی (علیه السلام) به مسئله حکومت در مقایسه با عصر جاهلیت عرب و دوران حکومتهای غیر دموکراتیک است و می توان از آن به منشور حکومتی، سیاسی و اجتماعی فرازمانی و فرامکانی یاد کرد.
فرازهایی از این عهدنامه عبارت است از:
- به نام خداوند بخشنده و مهربان، اين فرمان بنده خدا على امير مؤمنان (علیه السلام)، به مالک اشتر پسر حارث است، در عهدى که با او دارد، هنگامى که او را به فرماندارى مصر بر مىگزيند تا خراج آن ديار را جمع آورد، با دشمنانش نبرد کند، کار مردم را اصلاح و شهرهاى مصر را آباد سازد.
- به او به تقوا و ترس از خدا فرمان مىدهد و می فرماید: اطاعت خدا را بر ديگر کارها مقدّم و از آنچه در کتاب خدا آمده؛ از واجبات و سنّتها را پيروى کند. دستوراتى که جز با پيروى آن رستگار نخواهد شد و جز با نشناختن و ضايع کردن آنها جنايتکار نخواهد گرديد. به او فرمان مىدهد که خدا را با دل و دست و زبان يارى کند؛ زيرا خداوند پيروزى کسى را تضمين میکند که او را يارى دهد و نیز بزرگ بدارد کسی را که او را بزرگ شمارد.
- مهربانی به رعیت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ایشان را شعار دل خود ساز. چونان حیوانی درنده مباش که خوردنشان را غنیمتشماری؛ زیرا آنان دو گروهند: یا هم کیشان تو هستند یا همانند تو در آفرینش. اگر گناهى از آنان سر مىزند يا علّتهايى بر آنان عارض مىشود، يا خواسته و ناخواسته، اشتباهى مرتکب می گردند، آنان را ببخشاى و بر آنان آسان گير، آن گونه که دوست دارى خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد. همانا تو از آنان برتر، و امام تو از تو برتر، و خدا بر آن کس که تو را فرماندارى مصر داد والاتر است، که انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده، و آنان را وسيله آزمودن تو قرار داده است. هرگز با خدا مستيز، که تو را از کيفر او نجاتى نيست، و از بخشش و رحمت او بىنياز نخواهى بود. بر بخشش ديگران پشيمان مباش، و از کيفر کردن شادى مکن، و از خشمى که توانى از آن رها گردى شتاب نداشته باش… .[9]
تا کنون بیش از 100 شرح و ترجمه پیرامون عهدنامه مالک اشتر نوشته شده و در بعضی از کشورها؛ مانند «بولیوی» نیز به عنوان یک سند و منشور و برنامه جامع مورد توجه و بهرهبرداری قرار گرفته است. برای ثبت بینالمللی عهدنامه مالک اشتر در سازمان ملل و مجامع جهانی اقداماتی صورت گرفته است، ولی تاکنون به سرانجام نرسیده است.[10]
[1]. مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الأمم، تحقیق: امامى، ابوالقاسم، ج ۱، ص ۴۱۳.
[2]. ابن كثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۳، ص 206 و ۲۰۷.
[3]. یعقوبى، احمد بن أبى یعقوب، تاریخ الیعقوبى، ج ۲، ص ۱۴۵؛ مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، محقق: داغر، اسعد، ج ۴، ص ۳۰۰؛ ابن اثیر، عزالدین علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 11.
[4]. عاملی، سید جعفر مرتضی، تحقیقی درباره تاریخ هجری، ص 23.
[5]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ۲، ص ۳۸۸.
[6]. سبحانی، جعفر، سید المرسلین، ج ۱، ص ۶۱۰.
[7]. همان، ص 609؛ سایت ویکی شیعه با اندکی تصرف.
[8]. تحقیقی درباره تاریخ هجری، ص 23؛ سایت مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی.
[9]. سید رضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة، ترجمه: دشتى، محمد، ص 565 به بعد.
[10]. ر.ک: سایت خبرگزاری فارس، مصاحبه با آیت الله دین پرور؛ رئیس بنیاد بینالمللی نهجالبلاغه، 22/1/1394.