searchicon

کپی شد

آب ننوشیدن حضرت عباس (علیه السّلام) به احترام امام حسین (علیه السلام)

بنابر برخی گزارش ها هنگامی که حضرت عباس (علیه السلام) در روز عاشورا برای آوردن آب، وارد شریعه فرات شد، دو دستش را پر از آب کرد تا بنوشد، اما وقتی آن را به صورت نزدیک کرد، به یاد تشنگی امام حسین (علیه السلام) افتاد و آب را رها کرد و با لب تشنه به همراه مشکی پر از آب از فرات بیرون آمد.[1] این مطلب را مرحوم مجلسی در کتاب بحار الانوار ذکر کرده است.[2]

ناگفته نماند که برخی از وهابی مسلکان بر این مطلب این شبهه را وارد کرده اند که آب نخوردن حضرت عباس (علیه السلام) در شریعه فرات، امری غیر منطقی است؛ زیرا هر کسی می‌داند که فرد تشنه با نوشیدن آب می‌تواند مقاومت بیشتری داشته باشد؟

جواب: بدیهی است که در آن معرکه، حضرت عباس (علیه السلام)، به صورت پنهانی به کنار فرات نرفت، بلکه طول فرات توسط چهار هزار نیرو، محافظت می‌شد تا مبادا لشکریان امام (علیه السلام) به آب دسترسی یابند. در آن منطقه ای هم که حضرت ابوالفضل وارد شد، نیروهای بسیاری بودند، چنان که جنگ و درگیری سختی برای ممانعت از دسترسی ایشان به آب درگرفت. در این درگیری، عده‌ای از سپاهیان عمر سعد کشته شدند و عده‌ بسیاری نیز فرار یا عقب‌نشینی کردند و فرصت مناسبی برای حضرت پدید آمد. البته نه این که همه کنار رفته بودند تا ایشان به راحتی آب بردارند، بلکه در گوشه و کنار سنگر گرفتند تا فرصتی برای قتل ایشان بیابند، چنان که در فرصتی دستان ایشان را قطع کرده و در فرصت بعدی مشک آب را هدف گرفتند و در فرصت بعدی، نیزه بر پیشانی ایشان زدند. در هر حال افراد ریادی آنجا از نزدیک شاهد حرکات بوده، ایشان را زیر نظر داشتند و البته صدای ایشان پس از حرکت با مشک آب را نیز می‌شنیدند، چون فاصله‌ای نداشتند.

بنابر این، شاهدان عینی، دیدند که ایشان با رسیدن به فرات، دست بر آب برده، کفی برداشت، دوباره آن را ریخت و مشک را پر کرد و هنگامی که به راه افتاد، آن ابیات را خواند.

ای نفس! بعد از حسین، زندگی تو ارزش ندارد ** و نباید بعد از او باقی بمانی ** این حسین است که لب تشنه و در خطر مرگ قرار دارد ** می‌خواهی آب گوارا و خنک بیاشامی ** سوگند به خدا دین من اجازه چنین کاری را نمی‌دهد.[3]

پس شاهدان فقط این حرکت را دیدند و نتیجه‌گیری، پس از شنیدن بیانات ایشان بود. اما نکته مهم این است که در ترجمه‌ها و برداشت‌ها، متأسفانه چنان از «ذَکَرَ عَطَشَ الْحُسَیْنِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ» می‌گویند، گویا ایشان ابتدا فراموش کرده بود و بعد به ناگهان یادش آمد! در حالی که او لحظه‌ای فراموش نکرده بود، که دوباره یادش بیاید و اساساً برای تهیه آب، جهت رفع تشنگی آنها به شط نزدیک شده بود، بلکه به خود و به نفس، تشنگی آنان را یادآور شد. مگر کسی که دائم الذکر است و ذکر خدا را می‌گوید، مکرر او را فراموش می‌کند و دوباره به خاطر می‌آورد؟!

بنابراین، اگر چه طبیعی است وقتی تشنه به آبی می‌رسد، اول رفع تشنگی نماید و این نیاز ضروری بدن و بالتبع خواهش نفس می‌باشد؛ به حسب ظاهر، عقل نیز حکم می‌کند که برای توانایی بیشتر در مبارزه و جنگ، کمی آب بنوشد. اما کسی نشنید که در آن حالت، حضرت عباس (علیه السلام) چه در ذهن و خاطر داشت، اما از ابیات معلوم می‌شود که جدال با نفس را بیان می‌دارد. نفسی که در همگان وجود دارد و همیشه رفع نیاز و خواهش بدن را دیکته و حتی امر می‌کند. چنان که حضرت یوسف (علیه السلام) نیز پس از ماجرای روبه رو شدن با زلیخا گفت: «من هرگز خودم را تبرئه نمی‌کنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر می‌کند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است».[4]

یعنی: من اگر از گناه اجتناب کردم، بدان معنا نیست که «نفس» ندارم و یا نفس من، امر به بدی نمی‌کند؛ بلکه چون نظر به رحمت الهی دارم، آن رحمت شامل حالم می‌شود و می‌توانم نفس سرکش را مهار و کنترل نمایم.

تفاوت این دو ماجرا در این است که حضرت یوسف (علیه السلام)، در برابر اجتناب از گناه کبیره در محضر الهی چنین گفت، اما نوشیدن جرعه‌ای آب توسط یک فرمانده، پرچمدار و رزمنده تشنه، به هیچ وجهی گناه نیست، اما ایشان، اوج فضیلت اخلاقی را به نمایش گذاشت؛ چرا که او «ابوالفضل» است.[5]

پس باید گفت:

اولا: حضرت ابا الفضل (علیه السلام) می‌دانست که چه آب بیاشامد و چه نیاشامد او و برادرش امام حسین (علیه السلام) کشته خواهند شد و هرگز از این میدان جان سالم به در نخواهند برد؛ زیرا دشمنان مصمّم به قتل او و امام او هستند؛ لذا چه بهتر که با لب عطشان به ملاقات پروردگارش رفته و به شهادت نائل آید.

ثانیا: حضرت عباس (علیه السلام) این را خلاف مروت و جوانمردی می‌دانست که خود آب بیاشامد در حالی که امام حسین (علیه السلام) و عیالات و تمام اهل بیتش تشنه اند. این خلاف ادب است که امامش تشنه باشد و انسان خود را سیراب کند.

ثالثا: از همه اینها گذشته، ایثار از سجایا و اخلاق نیکوی اهل بیت (علیهم السلام) بوده است. حضرت عباس در این واقعه، نهایت ایثار و از خودگذشتگی را نسبت به امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت او نشان داده، همان گونه که پدرش حضرت امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) از خود گذشتگی کرده و سه روز هنگام افطار، غذای خود را به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند و خود با آب و شکمی گرسنه به سر بردند.

بر این اساس آن حضرت می‌توانست به‌راحتی آب بخورد و اشکالی هم پیش نمی‌آمد، اما ایشان به‌دلیل نوع تربیت و نیز به‌دلیل رعایت ادب، آب نخورد.[6]

[1]. طریحی، فخرالدین، المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، مصحح: نضال، علی، ص 307.

[2]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان، ج 45، ص 41.

[3]. یا نَفْسُ مِنْ بَعْدِ الْحُسَیْنِ هُونِی ** وَبَعْدَهُ لا کُنْتِ أَنْ تَکُونِی ** هذا حُسَیْنٌ وارِدُ الْمَنُونِ ** وَتَشْرَبینَ بارِدَ الْمَعینِ ** تاللّه ما هذا فعال دينى؛ همان.

[4]. «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ»؛ یوسف، 53.

[5]. برگرفته از پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات – ایکس شبهه – ‌.

[6]. برگرفته از سایت پرسمان دانشگاهیان.