searchicon

کپی شد

نقش ایمان و عمل صالح در سعادت

در مورد نقش عمل صالح در سعادت انسان باید گفت: واژه «عمل» اگرچه از لحاظ مفهومی شامل مطلق رفتار و فعل می شود، امّا در معنایی خاص، به رفتارهای ارادی که با اختیار و آگاهی انجام می گیرد، اطلاق می گردد؛ از همین رو است که بعضی از اهل لغت، واژه اراده را در مفهوم این لفظ لحاظ کرده و «عمل» را این گونه تعریف کرده اند: «هر کاری (فعلی) را که حیوان از روی قصد انجام می‌دهد، عمل نامیده می‌شود».[1]

واژه «صالح» نیز از ریشه صلاح بوده و به معنای ضد «فساد» است.[2] در آیات قرآنی نیز این واژه در همین معنا به کار رفته و دو واژه «صلاح» و «فساد» در معنای مقابل هم به کار رفته. مانند آیه «همان كسانى كه در زمين فساد مى‏كنند و به هيچ گونه اصلاحى نمى‏پردازند».[3]

با توجه به آنچه گذشت می توان گفت «عمل صالح، عملی است که در شرع به عنوان واجب یا مستحب معرفی شده و سالک از طریق انجام آن می‌تواند سیر و سلوک کند و به مقام قرب نائل گردد.»[4]

«عمل صالح در حقیقت میوه درخت ایمان است و دو رکن اساسی دارد. یکی نیت پاک و دیگری کارمفید. بنابراین عمل صالح منحصر در نماز و روزه، حج و زکات و… نیست، بلکه هر کار مفیدی که با نیت پاک انجام پذیرد. عمل صالح شمرده می‌شود، هر چند اندک و ناچیز باشد و آنچه در عمل صالح مهم است، قصد قربت و تقرّب به پروردگار است.»[5] پس با توجه به این که ایمان نقش حیاتی برای رسیدن به سعادت را به عهده دارد، عمل صالح نیز که در حقیقت میوه درخت ایمان است، دارای نقش کلیدی و حیاتی برای رسیدن به سعادت و خوش بختی ابدی است.

در قرآن کریم نزدیک به شصت مورد، ایمان و عمل صالح  قرین هم ذکر شده اند و از آن دو به عنوان دو بال برای رسیدن به سعادت و حیات جاویدان در بهشت برین یاد شده است. اگرچه هر یک از دو واژه‌ عمل صالح و ایمان در فهم عرفی، معانی روشن و واضحی دارند، ولی ایمان مطلوب از دیدگاه شرع مقدّس اسلام، اجزاء و شرائط خاصی دارد، همانگونه که عمل صالح نیز برای تأمین سعادت و رستگاری باید حائز ویژگی هایی باشد.

خداوند متعال انسان را با هدفی به این عالم خاکی آورد و ایمان به خداوند و فرستادگانش  را رمز رسیدن به کمال حقیقی و سعادت دنیوی و اخروی وی مقرّر فرمود. با این حال، با رجوع به آیات قرآن کریم و روایات معصومان (علیهم السلام)، مشخّص می شود که ایمان به خداوند نه شرط کافی بلکه شرط لازم برای نیل به سعادت انسانی است و عامل دیگر که همان عمل صالح است، در این طریق نیاز است. آیات قرآن، مکررّ، ایمان و عمل صالح را در کنار هم آورده و روشن می سازد که این دو در کنار هم، سعادت و رستگاری انسان را به دنبال دارد؛ لذا برای بقاء ایمان در دل، انجام عمل صالح، امری ضروری است که بدون آن، روح ایمان می‌خشکد.

برای این که ایمان در درون انسان محقق شود و تقویت گردد، نیاز است انسان در دو زمینه تلاش و کوشش کند. نخست در زمینه تقویت شناخت و علم، دوّم در زمینه انگیزش میل فطری خویش به ایمان.

برخی از آیات قرآن به لزوم شناخت و معرفت در تحقق ایمان، دلالت دارند؛ به عنوان مثال: «مشركان را كسى به قهر و جبر براى شريک قرار دادن برای خداوند وادار نمى‏كند، بلكه مشركان ستمكار، به خواهش نفس خود و بدون علم، تابع شده، برای خداوند تعالى شريک قرار داده‏اند، پس هر كه را خداوند تعالى به سبب شرک و كفرش در ضلالت بگذارد، چه كسى هدايت مى‏كند»؟[6] و نیز آیه: «یقینا از بین بندگان خدا، تنها دانایان و دانشوران خداترس هستند».[7] در این آیه، خشیت که از آثار ایمان است، برخاسته از علم و آگاهی به مقام خداوند معرفی شده است؛[8] لذا کسب معرفت و آگاهی برای تحقق و تقویت ایمان، لازم است؛ زیرا ایمان بدون معرفت، متزلزل و ناپایدار خواهد بود.

در زمینه انگیزش تقویت میل فطری به خداوند، باید گفت: ایمان به خدا ریشه فطری دارد و در همه انسان ها، قدرت وابستگی به قدرتی بی‌نهایت موجود است، اگرچه در تشخیص آن قدرت بی‌نهایت که آیا قدرت الهی است یا قدرت طبیعی، دچار لغزش می‌شوند. به عبارتی دیگر «یکی از ارکان زندگی بشر، این است که به چیزی ایمان داشته باشد و آن را حقیقت بپندارد و در برابرش تسلیم باشد»؛[9] از این رو برای تحقّق ایمان باید زمینه شکوفایی آن را فراهم کرد و موانعی که جلوی بروز و ظهور آن را می گیرد از سر راه برداشت. در این راستا باید به تهذیب نفس پرداخت و صفات رذیله اخلاقی که مانع از ظهور ایمان می باشند را از صفحه دل زدود. «اگر صفحه دل، آلوده به تکبّر و لجاجت باشد، این مسئله (پذیرش حق)، متحقق نمی‌گردد».[10]

خداوند در سوره مبارکه عصر انسان را با نداشتن چهار خصلت: ایمان، عمل صالح، وادار کردن افراد، یک  دیگر را به حق و توصیه افراد، یک دیگر را به صبر و خویشتن داری، زیانکار و بدبخت شمرده است؛ یعنی این چهار رکن، چهار ستون کاخ سعادت بشر می‌باشند.[11] اما رکن اوّل؛ یعنی ایمان، اساسی‌ترین رکن حیات انسانی و رکن اصلی و پایه اساسی سعادت بشر است و انسان در پرتو آن می‌تواند مدارج عالی را بپیماید و به کمال نهایی دست یابد. بر اثر ایمان، بشر به رفیع‌ترین مدارج سعادت نائل می‌شود و از بهجت و سرور کامل برخوردار می‌گردد.[12]

حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید: «(انسان) به سبب ايمان به سوی مرتبه بالای نيکبختی و نهايت سرور و شادمانی بالا برده می شود».[13]

ایمان به عنوان نقطۀ اتکائی، برای نظم دادن به حرکات و فعالیت های انسانی است و با داشتن ایمان است که انسان می‌تواند، هواپرستی را ترک و غرائز و خواهش های نفسانی را مهار کند و برای جلب رضایت پروردگار، تمایلات ناروا و ضدّ انسانی را در نهاد خود سرکوب کند و به سعادت و نیک بختی برسد. حضرت علی (علیه السلام) در این باره می‌فرماید: «گواه ایمان باطنی افراد، بسیاری تقوی، مالکیت شهوات و پیروزی بر هوای نفس است».[14] پس به طور کلی می‌توان گفت که ایمان به خداوند، برای انسان ثمراتی را به دنبال دارد و مایه سعادت او در دنیا و آخرت می‌شود و این آثار و ثمرات فقط مختص خود فرد نمی‌شود، بلکه در اجتماع نیز اثرات مطلوبی را بر جای می‌گذارد، که با استناد به آیات و روایات در ادامه به آن خواهیم پرداخت.


[1]. راغب اصفهانی، حسين بن محمد، مفردات الفاظ قرآن الکریم المفردات في غريب القرآن، ص 587، ناشر: دارالعلم الدار الشامية، دمشق، بيروت، 1412 ق.

[2]. همان.

[3]. شعراء 152.

[4]. امینی، ابراهیم، خودسازی، ص 254.

[5]. علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربار قرآن، ص 227.

[6]. روم 29.

[7]. فاطر 28.

[8]. مصباح یزدی، محمد تقی، به سوی خود سازی  ص 310.

[9]. مطهری، مرتضی، حکمتها و اندرزها، ص 47.

[10]. همان.

[11]. همان، ص43.

[12]. فلسفی، محمد تقی، گفتار فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای اخلاقی، ص37.

[13]. آمدی، غرر الحکم و دررالکلم، ص 298.

[14]. همان، ص 864.