Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

ناسازگاری تفاهم‌پذیر

یکی دیگر از دیدگاه ها پیرامون نسبت علم و دین، دیدگاه «ناسازگاری تفاهم پذیر» است. عده‌ای از متفکران بر این باورند که میان علم و دین درگیری ‌ها و ناسازگاری ‌هایی رخ داده و خواهد داد، ولی این ناسازگاری‌ها قابل رفع و تفاهم‌پذیر است. از نظر آنان میان علم و دین در مواردی که هر دو نظریه علمی و دینی، قطعی و یقینی باشند، تعارضی رخ نخواهد داد؛ زیرا در چنین وضعی هر دو نظریه حقیقت داشته و مطابق با واقع و نفس الامر خواهند بود، و حقایق هرگز با یکدیگر ناسازگار نخواهند بود.

بنابراین، موارد ناسازگاری میان علم و دین عبارت‌اند از:

  1. معرفت دینی قطعی و معرفت علمی غیر قطعی است، در این صورت ناسازگاری جنبه احتمالی دارد و اگر معرفت علمی قابل تأویل و توجیه نباشد، باید توقف کرد و از اظهار نظر قطعی خودداری نمود. این مطلب مربوط به علوم طبیعی است، ولی در علوم اجتماعی که از مبانی فلسفی تأثیر مستقیم می‌پذیرند، ناسازگاری در واقع میان مبانی فلسفی اومانیستی و الهی خواهد بود که در این صورت، مبانی فلسفی اومانیستی و نظریه‌های علمی مبتنی بر آنها مردود شناخته می‌شود؛ مانند دیدگاه‌های علمی ناسازگار با دین که در زمینه سیاست، اقتصاد، اخلاق و مانند آن اظهار می‌شود.
  2. عکس صورت پیشین، در این فرض نیز تعارض علم و دین شکل قطعی نخواهد داشت و با توجیه و تأویل معرفت دینی می‌توان به تفاهم رسید.
  3. هیچ یک از دو معرفت علمی و دینی جنبه قطعیت ندارند، بلکه ظنی و غیر یقینی‌اند چنان که غالب نظریه‌های علمی این گونه‌اند و آن دسته از معرفت‌های دینی که از نصوص به دست نیامده باشند، بلکه از ظواهر و از طریق اجتهاد به دست آمده باشند، قطعی و یقینی نخواهند بود. در این فرض از طریق تأویل ظواهر دینی یا نظریه علمی، یا هر دوی آنها (در صورت امکان)، ناسازگاری برطرف خواهد شد.

تأویل‌گرایی اعتدالی و افراطی

حل تعارض علم و دین از طریق تأویل پذیردانستن ظواهر دینی، رایج‌ترین روش میان متفکران دینی به شمار می‌رود؛ اما در چگونگی تأویل، دو شیوه اعتدالی و افراطی وجود دارد. روش اعتدالی در تأویل این است که

اولاً: میان نظریه‌های قطعی علمی و نظریه‌های ظنی (که غالباً این گونه است) فرق می‌گذارد؛

ثانیاً: نظریه‌های مربوط به علوم طبیعی را از نظریه‌های مربوط به علوم اجتماعی جدا می‌سازند و همه جا اصل را بر تأویل ظواهر و احکام دینی قرار نمی‌دهند؛

ثالثاً: در تأویل ظواهر و احکام دینی از تحمیل نظریه‌های علمی بر ظواهر دینی دوری می‌گزینند و با رعایت مجموعه اصول و قواعد فهم دین – به ویژه در نظر گرفتن مجموعه ظواهر دینی مربوط به یک موضوع – به تأویل دست می‌زنند؛ اما تأویل گرایی افراطی بدون در نظر گرفتن نکات یاد شده، همیشه و همه جا اصالت را به نظریه ‌های علمی داده و دین را مطابق آنها تفسیر و تأویل می‌کند. بر اساس این روش، حتی معجزاتی که در متون اولیه دینی آمده است نیز به شیوه علمی تأویل می‌شود.

«ایان باربور»،[1] آن جا که دیدگاه‌ های متفاوت متکلمان مسیحی درباره نظریه تکامل را بازگو کرده است، از گروهی به نام تجددطلبان یاد کرده که می‌کوشیدند در پرتو علوم جدید تفسیر جدیدی از آن چه خود، جانِ کلام و جوهر اصلی مسیحیت می‌دانستند، ارائه دهند. نخستین کاری که انجام دادند این بود که وحیانی بودن کتاب مقدس را انکار کردند و گفتند: کتاب مقدس یک کتاب الهام یافته نیست، هر چند الهام بخش می‌باشد و از این نظر مانند آثار بزرگی است که آرا و اندیشه‌های ژرفی را بیان می‌کنند. آن گاه نخستین ابواب «سفر تکوین»[2] را بیان شاعرانه عقاید دینی در باب اتکای انسان به خداوند و تعبیر ادبی سامانمندی و نظام احسن جهان دانستند. فعالیت آفرینش گرانه خداوند را نیز از طریق تکامل طبیعی تفسیر کرده و می‌گفتند: اخص صفات خداوند، حلول در طبیعت است نه تنزه و تعالی از آن، آنان هر نوع دو گانگی بین حوزه‌های طبیعی و ماوراء الطبیعی را تخطئه و وحدت خداوند، انسان و طبیعت را تأیید و تحسین می‌کردند. این گونه تفسیرها و تأویل‌ های علمی از وحی و آموزه‌ های وحیانی در جهان اسلام نیز طرفداران و معتقدانی داشته است. گروهی از تجدد گرایان مسلمان نیز برای حل ناسازگاری ‌های علم و دین، نظریه‌ های علمی را مسلم انگاشته و به تطبیق آیات و روایات اسلامی بر آنها پرداختند، و تا آن جا پیش رفتند که وحی را به عنوان حقایقی ماوراء الطبیعی که از جانب خداوند توسط جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده است انکار کردند و آن را به تجربه‌ای دینی و عرفانی که برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) رخ داده است، تأویل نمودند. سید احمد خان هندی[3] از پیشگامان چنین رویکردی در مسئله علم و دین بوده است.[4]

[1]. ایان گِریِم باربور (۱۹۲۳ – ۲۰۱۳ م)، در سال ۱۹۹۹ در سن ۷۶ سالگی به خاطر پیشرفت هایی که برای دیالوگ میان جهان علم و جهان دین برقرار کرد، جایزه بنیاد تمپلتون (تقریباً معادل یک میلیون پوند) را از آنِ خود کرد. این جایزه عموماً به کسانی تعلق می گیرد که سهم زیادی در برقراری زندگی روحانی آدمیان داشته اند.

وقتی ایان باربور جایزه تمپلتون را برنده شد، جان کاب، فیلسوف دین و الهی دان معاصر آمریکایی، باربور را چنین توصیف کرد که هیچ کس از فلاسفه معاصر به اندازه او نتوانسته است میان معرفت دینی، معرفت علمی و ارزش های اخلاقی پیوستگی و وحدت ایجاد کند. بنا بر نظر کاب، آثار باربور به جهت عمق و به کارگیری وسعت منابع منحصر به فرد و بی نظیر است.

[2]. بخش اول كتاب مقدس یهودیان (تورات)، مشتمل بر پنج سفر پیدایش (تكوین)، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه می باشد كه در مجموع به آنها اسفار پنجگانه حضرت موسی (علیه السلام) می گویند. لفظ «سفر» در اینجا به معنای كتاب می باشد. سفر پیدایش یا تكوین به آفرینش این جهان و داستان آدم (علیه السلام) می پردازد. ر.ک: دائرة المعارف طهور

[3]. سید احمد خان هندی (سید احمد شهید) یکی از روحانیان، عرفا و مبارزان انقلابی هند (1201 هـ.ق – 1246 هـ.ق)، که نسب او با 35 واسطه به حسن بن علی (علیهما السلام) می رسد. آثار وی عبارتند از: تنبیه الغافلین، ملهمات احمدیه (به زبان فارسی)، رساله نماز (به زبان اردو)، رساله نکاح بیوگان و …، ر.ک: دائرة المعارف طهور. سید احمد خان از مفسّران مشهور شبه قاره هند است که اندیشه نو گرایانه ای پیرامون وحی ارائه می دهد. تلاش او، نوعی آشتی میان رهیافت های غرب و اعتقادات اسلامی است.

[4]. بر گرفته از: ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر کلام جدید، ص 164 – 167.