searchicon

کپی شد

عبد الله بن جبیر

 باسمه تعالی

چکیده مقاله عبد الله بن جبیر

عبد اللَّه بن جبير پیش از هجرت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به مدینه مسلمان شده بود وی در پیمان عقبه دوم به همراه هفتاد نفر از انصار در مکه با پیامبر (صلی الله علیه و آله) بیعت کرد. او در ابتدای هجرت آن‌حضرت با سهل بن حنیف بت‌های شهر مدینه را می‌شکستند و به مسلمانان می‌دادند تا از آن جهت آتش کردن استفاده کنند.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میان وی و حصین بن حارث، پیمان برادری بست.

رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) در جنگ احد او را سرپرست پنجاه تيرانداز در کوه عینین قرار داده‌بود كه بیشتر يارانش از او جدا شدند، تنها حدود ده نفر باقى ماندند كه همگی كشته شدند.

 

زندگی‌نامه عبد الله بن جبیر

عبد الله فرزند جبیر، از پیشگامان به اسلام بود که پیش از ورود پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به مدینه مسلمان شده بود.

به روايت موسى بن عقبه و محمد بن اسحاق و ابو معشر و واقدى عبد الله بن جبير در بيعت عقبه همراه هفتاد تن انصار بوده‌است.[1]

وی از فرماندهان جنگ احد بود که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در جبل الرماة به فرماندهی پنجاه نفر منصوب نمود تا کشته شد.

[1]. کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات‏الكبرى، ترجمه: مهدوی دامغانی، محمود، ج ‏4، ص 399.

 

ولادت عبد الله بن جبیر

از زندگی پیش از اسلام فرزند جبیر، هم‌چنین از زمان ولادت وی اطلاعی در دست نیست.

 

نسب و خاندان عبدالله بن جبیر

عبدالله بن جبیر از انصار و قبیله بنی ثعلبه[1] و طائفه اوس می‌باشد.

عبد الله فرزند جبير بن نعمان بن اميّة نسبش به امرئ القيس (امرؤ القيس فرزند برك بن ثعلبة) و در نهایت به مالك بن الأوس گفته می‌رسد.[2]

مادرش از بنى عبد الله بن غطفان است. [3]

[1]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و  المستعربين و المستشرقين، ج 5، ص 96.

[2]. ابن عبد البر، أبو عمر يوسف بن عبد الله، الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، تحقيق: بجاوى، على محمد، ج ‏2، ص 455.

[3]. کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات‏ الكبرى، ترجمه: مهدوی دامغانی، محمود، ج ‏4، ص 399.

 

خانواده عبد الله بن جبیر

عبد الله فرزند جبير بن نعمان بن اميّة بن امرئ القيس، که امرؤ القيس به فرزند برك بن ثعلبة بن عمرو بن عوف بن مالك بن الأوس گفته می‌شد.[1]

ابن سعد می‌گوید: برک همان امرؤ القيس است. [2]

مادرش از بنى عبد الله بن غطفان است. [3]

عبد الله بن جبير بن نعمان برادر خوّات بن جبير می‌باشد[4]، او از برادرش خوّات بزرگ‌تر بود.[5]

به روايت محمد بن اسحاق ميان حصين بن حارث‏ و عبد الله بن جبير پیمان برادرى بسته شده‌بود‏.[6]

بر اساس گزارش ابن عباس، عبد الله بن جبير فرزندی نداشته است،[7] اما این که ازدواج کرده و یا اصلا ازدواجی نکرده باشد اطلاعی در دست نیست.

[1]. ابن عبد البر، أبو عمر يوسف بن عبد الله، الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، تحقيق: بجاوى، على محمد، ج ‏2، ص 455.

[2]. کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات‏ الكبرى، ترجمه: مهدوی دامغانی، محمود، ج ‏4، ص 399.

[3]. همان.

[4]. عسقلانى، ابن حجر احمد بن على، الإصابة فى تمييز الصحابة، تحقيق: عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، ج‏1، ص 643.

[5]. بلاذرى، أحمد بن يحيى بن جابر، كتاب جمل من انساب الأشراف، تحقيق: زكار، سهيل و زركلى، رياض، ج‏1، ص 241.

[6]. همان، ج ‏9، ص 390؛ الطبقات‏ الكبرى، ج ‏3، ص 44.

[7]. الطبقات‏ الكبرى، ج ‏3، ص 363.

 

اسامی، القاب و کنیه عبد الله بن جبیر

وی نامش عبد الله لقبش خزرجی[1] و کنیه‌اش أبا المنذر بود.[2]

[1]. مقدسى، مطهر بن طاهر، آفرينش ‏و تاريخ، ترجمه: شفيعى كدكنى، محمد رضا، ج ‏2، ص 808؛ و معمولًا به اوس و خزرج كلمه خزرج اطلاق مى‏شد، کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات‏الكبرى، ترجمه: مهدوی دامغانی، محمود، ج ‏4، ص 4.

[2]. بلاذرى، أحمد بن يحيى بن جابر، كتاب جمل من انساب الأشراف، تحقيق: زكار، سهيل و زركلى، رياض، ج ‏1، ص 241.

 

اقدامات مهم عبد الله بن جبیر

ابن جبیر از پیشگامان به اسلام بود که پیش از ورود پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، به مدینه به اسلام گرویده بود و جزء 70 نفری بود که در عقبه دوم با آن‌حضرت بیعت کردند؛ وی هم‌چنین فرمانده پنجاه نفری بود که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در جنگ احد بر فراز جبل الرماة قرار داده بود.

 

اسلام عبد الله بن جبیر

پیش از هجرت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به مدینه، عبد الله بن جبیر به همراه هفتاد نفر از مردم مدینه در عقبه با آن‌حضرت بیعت کردند.[1]

واقدى از عبد الله بن يزيد هذلى، از ابو البدّاح بن عاصم، از پدرش نقل مى‏كند كه مى‏گفته است چون به مكه آمديم سعد بن خيثمة و معن بن عدى و عبد الله بن جبير گفتند: اى عويم ما را به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ببر كه بر او سلام دهيم؛ زيرا به او ايمان آورده‏ايم و هنوز او را نديده‏ايم. من همراه ايشان بيرون آمدم و گفتند كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) در خانه عباس بن عبد المطلب است. پيش عباس رفتيم و سلام داديم و به او گفتيم چه هنگامى با پيامبر (صلی الله علیه و آله) ملاقات خواهيم كرد. عباس گفت: كسانى از اقوام شما همراه شما هستند كه با شما مخالف می‌باشند، اكنون كار خود را پوشيده داريد تا اين حاجيان برگردند و ما بتوانيم با شما ملاقات كنيم و كار براى شما روشن شود.

پيامبر (صلی الله علیه و آله) شب آخر اقامت حاجيان را با آنان قرار گذاشت كه پايين گردنه (عقبه) همان‌جا كه امروز مسجد است، جمع شوند و فرمود، هيچ خفته‏اى را بيدار نكنند و منتظر هيچ غايبى هم نشوند.

در آن شب كه شب دوازدهم بود، انصار به آن جا رفتند و پيامبر (صلی الله علیه و آله) پيش از آنان آن جا حاضر شده بودند و فقط عباس همراه ايشان بود و هيچ‌كس ديگر از مردم همراه آن حضرت نبود.[2]

از اقدامات مهم دیگر عبد الله بن جبير این بود که وی به همراه سهل بن حنيف بت‌ها می‌شکاندند و به مسلمانان می‌دادند تا جهت آتش زدن از آن استفاده کنند.[3]

[1]. ابن جوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على، المنتظم فى تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق: محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، ج ‏3، ص 188؛ کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات‏الكبرى، ترجمه: مهدوی دامغانی، محمود، ج ‏4، ص 399.

[2]. الطبقات‏الكبرى، ج ‏4، ص 3 – 5.

[3]. بلاذرى، أحمد بن يحيى بن جابر، كتاب جمل من انساب الأشراف، تحقيق: زكار، سهيل و رياض، زركلى، ج ‏1، ص 265.

 

عبد الله بن جبیر و دفاع کنندگان از اسلام

عبد الله تا زمان شهادتش در جنگ احد در تمام جنگ‌های پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شرکت نمود و از نخستین مسلمانان مدینه بود که در بیعت عقبه حضور داشت.

 

عبد الله بن جبیر و حضور در جنگ بدر

عبد الله بن جبير در جنگ بدر شركت كرد.[1]

ابو العاص بن ربيع (داماد پیامبر (صلی الله علیه و آله)، همسر زينب دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)) همراه مشركان در جنگ بدر شركت كرده‌بود[2] در این جنگ توسط عبد الله بن جبیر به اسارت در آمد.[3]

[1]. کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات‏الكبرى، ترجمه: مهدوی دامغانی، محمود، ج ‏4، ص 399.

[2]. همان، ج ‏8، ص 29 و 30.

[3]. عسقلانى، ابن حجر احمد بن على، الإصابة فى تمييز الصحابة، تحقيق: عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، ج ‏7، ص 206 -208.

 

عبد الله بن جبیر و حضور در جنگ احد

جنگ احد فراز و فرودهایی داشت، این جنگ امتحان سختی برای اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود، ولی متأسفانه تعداد زیادی در این امتحان نمره قبولی دریافت نکردند، اما تعداد کمی از آنان بهترین نمره را دریافت نمودند که از جمله آن‌ها عبد الله بن جبیر است.

عبد الله بن جبير در جنگ‌ احد شركت كرد و پيامبر (صلی الله علیه و آله) او را به فرماندهى پنجاه مرد تيرانداز گماشت و دستور فرمود در محل عينين كه نام كوهى در احد است نگهبانى دهند و به آنان تأكيد فرمود كه همين‌جا باشيد و مواظبت كنيد كه از پشت سر مورد حمله قرار نگيريم. اگر ديديد ما به جمع كردن غنيمت مشغول شديم شما با ما در آن كار شركت نكنيد و اگر ديديد كشته مى‏شويم ما را يارى ندهيد، ولى همين‌كه مشركان رو به گريز نهادند و مسلمانان به تعقيب ايشان پرداختند و اردوگاه مشركان را غارت و غنيمت جمع كردند، برخى از آن تيراندازان به برخى ديگر گفتند: چرا بيهوده اين جا ايستاده‏ايد و حال آن‌كه خداوند دشمن شما را مغلوب و مجبور به گريز فرموده است. شما هم همراه برادران خود به جمع كردن غنيمت بپردازيد. برخى ديگر گفتند: مگر نمى‏دانيد كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) به شما فرمود مواظب پشت سر ما باشيد؟ بنابر اين از جاى خود حركت نكنيد. ديگران گفتند: مقصود پيامبر (صلی الله علیه و آله) چنين نبود و اكنون خداوند دشمن را خوار و زبون و مجبور به گريز كرد.

در اين هنگام فرمانده‌شان عبد الله بن جبير كه با پارچه سپيدى نشان بر خود زده‏ بود، براى ايشان خطبه خواند. نخست ستايش و نيايش خداوند را به‌جا آورد و دستور داد از خدا و پيامبر اطاعت شود و مخالفت با دستور پيامبر نكنند، ولى نپذيرفتند و پراكنده شدند و از آن تيراندازان جز چند تنى كه شمارشان به ده نمى‏رسيد با عبد الله باقى نماندند. خالد بن وليد متوجه خلوت بودن و كمى نگهبانان شد و با سواران به آن‌جا حمله كرد. عكرمه پسر ابى جهل هم از پى او راه افتاد و به تيراندازانى كه باقى مانده بودند حمله كردند، و تمام آنان كشته شدند.[1]

[1]. کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات‏الكبرى، ترجمه: مهدوی دامغانی، محمود، ج ‏4، ص 399 و 400؛ طبرسی، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 81؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد في معرفة حجج الله علی العباد، ترجمه: رسولى محلاتى، سید هاشم، ج ‏1، ص 73 و 74. ‏

 

توصیه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به عبد الله بن جبیر و تیراندازان احد

پس از آن‌که پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در جنگ احد عبد الله بن جبير انصارى را فرمانده تيراندازان کوه عینین كه پنجاه نفر بودند، قرار داد به آنان فرمود: حتى اگر ديديد كه پرندگان ما را ربودند، از جايتان تكان نخوريد تا از پى شما بفرستم، و نيز اگر ديديد دشمن شکست خورد و بر آن‌ها پيروز شديم، و حتى آن‌ها را پامال و منكوب كرديم، باز هم از جاى خود حركت نكنيد تا كسى از پى شما بفرستيم.

پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر دشمن تاخت داد و زن‌ها جامه‏هاى خود را بالا گرفته بودند و ساق‌ها و خلخال‌هاشان آشكار شده بود و به كوه پناه مى‏بردند. در اين هنگام همراهان عبد الله بن جبير بانگ برداشتند: به سوى غنيمت! به سوى غنيمت! اين‌جا منتظر چه چیزی هستيد؟ يارانتان پيروز شدند. عبد الله گفت: آيا سفارش پيامبر را فراموش كرديد؟ اما آنان گفتند: ما هم داخل مردم مى‏شويم و از غنيمت بهره مى‏گيريم.[1]

[1]. ر ک: کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات‏الكبرى، ترجمه: مهدوی، محمود، ج ‏2، ص 45؛ صالحى شامى، محمد بن يوسف، سبل الهدى و الرشاد فى سيرة خير العباد، تحقيق: عبد الموجود، عادل احمد و معوض، على محمد، ج‏ 4، ص 190 و 191؛‌ طبرسی، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 81.

 

شجاعت عبد الله بن جبیر در جنگ احد

در جنگ احد پس از پیروزی ابتدایی لشگریان اسلام و نافرمانی بیشتر تیراندازانی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بر روی کوه عینین قرار داده بود مسلمانان شهدای بسیاری تقدیم اسلام نمودند. از میان آنان برخی رشادت و شجاعت بسیاری به خرج دادند.

وقتی‌که تيراندازان برای جمع‌آوری غنيمت از کوه عینین رفتند و فقط عده كمى باقى ماندند، خالد بن وليد به آن تنگه و كمى تيراندازان توجه كرد و با سواران حمله برد، عكرمه هم سواره به آن سو شتافت و به تنى چند از تيراندازان كه باقى مانده بودند، حمله كردند، آنها هم آن قدر تير انداختند تا همگى كشته شدند.

عبد الله بن جبير این پهلوان صحنه کارزار چندان تير انداخت تا تيرهايش تمام شد، سپس دست به نيزه چنان با آن نبرد کرد تا نيزه‏اش هم شكست، آن‌گاه با شمشير چندان پيكار كرد كه قبضه آن شكست و به شهادت رسید.[1]

[1]. واقدى، محمد بن عمر، مغازى تاريخ جنگ‌هاى پيامبر(ص)، ترجمه: مهدوی دامغانى، محمود، ص 168؛‌ مقريزى، تقى الدين أحمد بن على، إمتاع الأسماع بما للنبى من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقيق: نميسى، محمد عبد الحميد، ج ‏9، ص 229.

 

شهادت عبد الله جبیر

پس از این‌که تیراندازان در پی گرفتن غنیمت محل نگهبانی را ترک کردند خالد بن وليد متوجه خلوت بودن و كمى نگهبانان شد و با سواران به آن‌جا حمله كرد.

عكرمه پسر ابى جهل هم از پى او راه افتاد و به تيراندازانى كه باقى مانده بودند حمله كردند، و تمام آنان كشته شدند. عبد الله بن جبير نخست چندان تير انداخت كه تيرهايش تمام شد. آن‌گاه چندان نيزه زد كه نيزه‏اش شكست، سپس غلاف شمشير خود را شكست و چندان شمشير زد تا كشته شد. چون عبد الله بن جبير بر زمين افتاد مشركان او را برهنه و به صورت بسيار زشتى مثله كردند. چندان نيزه به شكم او خورده بود كه از تهيگاه و ناف و شانه‏اش بيرون زده بود و احشاء و روده‌های او از آن زخم‌ها بيرون افتاده بود. [1]

خوات بن جبير [برادر عبد الله بن جبير] مى‏گويد: هنگام گريز مسلمانان برادرم را در آن حال ديدم و من در جايى لبخند زده‏ام كه هيچ‌كس لبخند نمى‏زند و در جايى چرت زدم كه هيچ‌كس چرت نمى‏زند و در موردى بخل ورزيدم كه هيچ‌كس بخل نمى‏ورزد. به او گفتند چگونه بوده‌است؟ گفت: جسد برادرم را حمل مى‏كردم. من بازوهايش را گرفته بودم و ابو حنّه پاهايش را. زخم‌هاى او را با عمامه‏ام بسته بودم كه احشاء او فرو نريزد، همان‌طور كه او را حمل مى‏كرديم و دشمن در ناحيه ديگر ميدان بود ناگاه عمامه باز شد و افتاد و احشاى او فرو ريخت. ابو حنّه چنان ترسيد كه به پشت سر خود نگريست و پنداشت دشمن است و من خنده‏ام گرفت و لبخند زدم. مردى هم با نيزه زير گلويم را نشانه گرفت و به من حمله آورد خواب بر من غلبه كرد و چرت زدم و سرم پايين افتاد و نيزه از روى سرم گذشت. آنجا كه بخل ورزيدم هنگامى بود كه جسد برادرم را گذاشتم و با لبه كمان خود مشغول كندن گور براى او شدم و چون كندن كوه دشوار بود به دشت آمديم و با خود گفتم زه كمان خراب مى‏شود و آن را باز كردم و با لبه كمان گور را كنديم و او را دفن كرديم و برگشتيم و هنوز مشركان در ميدان بودند و چيزى نگذشت كه پشت كردند و پراكنده شدند. قاتل عبد الله بن جبير، عكرمة پسر ابوجهل بوده‌است، از عبد الله بن جبير نسل و اعقابى باقى نمانده است. [2]

[1]. کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات‏الكبرى، ترجمه: مهدوی دامغانی، محمود، ج ‏4، ص 400؛ واقدى، محمد بن عمر، مغازى تاريخ جنگ‌هاى پيامبر(ص)، ترجمه مهدوى دامغانى، محمود، ص 204 و 205.

[2]. الطبقات‏الكبرى، ج ‏4، ص 400.

 

کتاب‌نامه مقاله عبد الله بن جبیر

  1. ابن جوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على؛ المنتظم فى تاريخ الأمم و الملوك؛ تحقيق: محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا؛ دار الكتب العلمية، چاپ اول، بيروت، 1412 ق/1992 م.
  2. ابن عبد البر، يوسف بن عبد الله؛ الاستيعاب فى معرفة الأصحاب؛ تحقيق: بجاوى، على محمد؛ دار الجيل، چاپ اول، بيروت، 1412 ق / 1992 م.
  3. بلاذرى، أحمد بن يحيى بن جابر؛ كتاب جمل من انساب الأشراف؛ تحقيق: زكار، سهيل و زركلى، رياض؛ دار الفكر، چاپ اول، بيروت، 1417 ق/ 1996 م.
  4. زركلى، خير الدين؛ الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين؛ دار العلم للملايين، چاپ هشتم، بيروت، 1989 م.
  5. صالحى شامى، محمد بن يوسف؛ سبل الهدى و الرشاد فى سيرة خير العباد؛ تحقيق: عبد الموجود، عادل احمد و معوض، على محمد؛ دار الكتب العلمية، چاپ اول، بيروت، 1414 ق/1993 م.
  6. طبرسی؛ إعلام الورى بأعلام الهدى؛ اسلاميه‏، چاپ سوم‏، تهران‏، 1390 ق‏.
  7. عسقلانى، احمد بن على؛ الإصابة فى تمييز الصحابة؛ تحقيق: عبد الموجود، عادل احمد و معوض، على محمد؛ دارالكتب العلمية، چاپ اول، بيروت، 1415 ق / 1995 م.
  8. کاتب واقدی، محمد بن سعد؛ الطبقات‏الكبرى؛ ترجمه: مهدوی دامغانی، محمود؛ انتشارات فرهنگ و انديشه، تهران، 1374 ش.
  9. مقريزى، تقى الدين أحمد بن على؛ إمتاع الأسماع بما للنبى من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع؛ تحقيق: نميسى، محمد عبد الحميد؛ دار الكتب العلمية، چاپ اول، بيروت، 1420 ق/1999 م.
  10. مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد في معرفة حجج الله علی العباد؛ ترجمه: رسولى محلاتى، سید هاشم؛ اسلاميه‏، چاپ دوم، تهران‏، بی‌تا.‏
  11. مقدسى، مطهر بن طاهر؛ آفرينش ‏و تاريخ؛ ترجمه: شفيعى كدكنى، محمد رضا؛ آگه، چاپ اول، تهران، 1374ش.
  12. واقدى، محمد بن عمر؛ مغازى تاريخ جنگ‌هاى پيامبر(ص)؛ ترجمه: مهدوی دامغانى، محمود، مركز نشر دانشگاهى، چاپ دوم، تهران، 1369 ش.