Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

حشر حيوانات در رستاخیز

حشر در لغت به معناى جمع كردن[1] است و در آيه‏ « ذَلِك حَشرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ»،[2] آن، جمع كردنى است كه بر ما آسان است. به همان معنا به كار رفته است. و در اصطلاح شرع، عبارت است از: جمع آورى خداوند خلايق را در قيامت، جهت محاسبه و سؤال و جواب.

در قرآن آمده است: «از خدا بترسيد و بدانيد كه (روزگارى) به حضور او گرد مى‏آييد».[3]

وُحُوش جمع “وحش” به معناى حيوانات وحشى در مقابل اهلى است.[4] و حيواناتى كه با انسان اُنس ندارند وحشى خوانده مى‏شوند.

 

رستاخيز حيوانات:

اين موضوع از مسائل اختلافى متكلمان و مفسران است. بعضى معتقد هستند كه چون حساب و سؤال و جواب، ویژۀ مكلّفان است؛ بنابر این، غير از جن و انس كه کارشان به قيامت موكول مى‏گردد، امّا حیوانات نظر به این که مكلّف نيستند، پس رستاخيزى براى حيوانات نیست. و حشر هر حيوانى، مرگ آن است. در مقابل، اكثر دانشمندان معتقد هستند كه همه‏ حيوانات داراى شعور هستند و در قيامت محشور مى‏شوند و به نسبت درک و شعورشان مورد بازخواست قرار مى‏گيرند.

آيات و روايات زيادى وجود دارد كه دلالت بر شعور و علم حيوانات مى‏كند. ضمن آن كه تجارب و علم روز انسانى نيز مؤيد همين ادعا است. از ميان آيات قرآن كريم مى‏توان به داستان فرار كردن مورچگان از برابر لشگر سليمان،[5] داستان رفتن هدهد به منطقه “سبا در يمن” و آوردن خبرهاى هيجان ‏انگيز براى سليمان،[6] شركت پرندگان در مانور حضرت سليمان[7] و حرف زدن پرندگان با يک ديگر و افتخار سليمان به اين كه خداوند زبان پرندگان را به او آموخته است.[8] اشاره كرد كه همگى دلالت بر شعورى بالاتر از غريزه براى حيوانات دارند، يا اين كه قرآن مى‏گويد: «همه‏ موجودات، تسبيح گوى خدا هستند، ولى شما نمى ‏فهميد».[9] از نظر علامه طباطبائى، اين آيه بهترين دليل است بر اين كه منظور از تسبيح موجودات، تسبيح ناشى از علم، و به زبان قال است، چون اگر مُراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، ديگر معنا نداشت تسبيح آنها را نمى ‏فهميد.[10] در برخى روايات، براى بعضى حيوانات مقاماتى بيان شده، مثل شترى كه سه بار به مكه رفته باشد، اهل بهشت است.[11] و يا امام سجّاد (ع) فرمود: «شترى كه هفت سال در صحراى عرفه باشد، از حيوانات بهشتى است».[12]  اين گونه روايات نيز دلالت بر شعور و درک حيوانات دارد و گرنه اعطاى مقام و منزلت براى آنان معنا و مفهومى نخواهد داشت و از حيث تجربى و علمى مشاهده مى‏كنيم كه عموم حيوانات به سود و زيان خود آگاه هستند، و دوست و دشمن خويش را مى‏شناسند، و از خطر مى‏گريزند و به منافع خود روى مى‏آورند و يا تعليم ‏پذير و مستعد براى انجام مأموريت ‏هاى گوناگون هستند.

از آيات و روايات به روشنى استفاده مى‏شود كه حيوانات نيز همانند انسان چون داراى درک و شعور هستند، اگر چه در مرتبه‏ پايين ‏تر و به اندازه خود، پس به همين ملاک كه ملاک حشر و بازگشت انسان به سوى خدا است، آنها نيز داراى حشر و بازگشتشان به سوى خدا است. از جمله آياتى كه مورد تمسک واقع شده، همين آيه شريفه «و اذا الوحوش حُشِرت»[13] است كه گفته‏اند: مُراد از آن، جمع شدن حيوانات در روز قيامت است. اگر چه بعضى گفته‏اند: اين آيه، راجع به مقدمات قيامت و ابتداى فناى عالم است،[14] ولى بسيارى از مفسران با توجه به آيه‏ شريفه‏ اى كه مى‏گويد: «هيچ جنبنده‏اى در زمين نيست و نه هيچ پرنده‏اى كه با دو بال خود پرواز مى‏كند، مگر اين كه آنها هم اُمّت هايى چون شما هستند. ما در اين كتاب، هيچ چيز را فرو گذار نكرديم، سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مى‏گردند»[15]، قول حشر حيوانات در قيامت را تقويت مى‏كنند. گرچه در همين آيه در مورد تشبيه حيوانات به انسان، (أُممٌ أمثالُكمُ)، برخى بر اين باورند كه منظور اين است كه آنان (حيوانات) بسان شما آفريده‏ خداى يكتا هستند و هر كدامشان نشان و دليل بر قدرت و عظمت و علم و حكمت آفريدگار خويش ‏هستند.[16] به باور برخى ديگر، منظور اين است كه آنها نيز بسان شما انسان ها در موضوع تغذيه، پوشش، خواب و بيدارى و راه يابى به چگونه زيستن، نيازمند تدبيرگرى فرزانه ‏هستند تا خطوط زندگى شايسته و بايسته را براى آنان ترسيم نمايد.[17]عدّه بسيارى با توجه به ادامه آيه، «ثم الى ربهم يُحشرون»، مى‏گويند: منظور اين است كه آنها (حيوانات) بسان شما مى‏ميرند و پس از مرگ دگر باره برانگيخته مى‏شوند و به سوى پروردگارشان محشور خواهند شد.[18] همين معنا مورد تأييد روايات اسلامى نيز قرار گرفته است. از جمله از ابوذر نقل شده كه مى‏گويد: “ما خدمت پيامبر اكرم (ص) بوديم كه در پيش روى ما دو بز به يک ديگر شاخ زدند، پيغمبر (ص) فرمود: مى‏دانيد چرا اينها به يک ديگر شاخ زدند؟ حاضران عرض كردند: نه، پيامبر (ص) فرمود: “ولى خدا مى‏داند چرا، و به زودى در ميان آنها داورى خواهد كرد”.[19] و در روايتى از طرق اهل تسنن از پيامبر (ص) نقل شده كه در تفسير اين آيه فرمود: “خداوند تمام اين جنبندگان را روز قيامت بر مى‏ انگيزاند و قصاص بعضى را از بعضى مى‏گيرد، حتى قصاص حيوانى را كه شاخ نداشته و ديگرى بى جهت به او شاخ زده است، از او خواهد گرفت.



[1]. قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، ج 2، ص 145، دار الكتب الإسلامية، چاپ ششم، تهران، 1371، ش‏.

[2]. ق، 44.

[3]. بقره، 203.

[4]. قاموس قرآن، ج 7، ص 189.

[5]. نحل، 18.

[6]. همان، 21.

[7]. همان، 17.

[8]. همان، 16.

[9]. اسرى، 44.

[10]. طباطبايى، محمد حسين، الميزان فی تفسير القرآن، موسوى همدانى، محمد باقر، ج 17، ص 609، بنياد علمى و فكرى طباطبائى، 1363، ش.

[11]. عروسى حويزى، تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 715، ح 68، مؤسسه مطبوعاتى اسماعيليان، 1373، ش.

[12]. همان، ح 70.

[13]. تكوير، 5.

[14]. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 26، ص 173 و 174، دار الكتب الإسلامیة، چاپ اول ، تهران، سال 1374 هـ ش.‏

[15]. انعام، 38.

[16]. طبرسى، تفسير مجمع البيان، ج 3، ص 461، چاپ دوم، دارالمعرفة،  1408، ق.

[17]. همان.

[18]. همان.

[19]. همان.