searchicon

کپی شد

تحریف انجیل و بشارت عیسی (علیه السلام) به آمدن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)

قرآن مجید می فرماید: “و (به ياد آوريد) هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت: «اى بنى اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه تصديق‏كنندۀ كتابى كه قبل از من فرستاده شده [تورات‏] مى‏باشم، و بشارت‏دهنده به رسولى كه بعد از من مى‌‏آيد و نام او احمد است!» هنگامى كه او [احمد] با معجزات و دلايل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: اين سحرى است آشكار».[1]

با يك مطالعه اجمالى انجيل های موجود روشن می شود که این کتاب مجموعه‏‌اى است از مطالبی كه به وسيلۀ ياران آن حضرت يا افرادى كه بعد از آنها پا به عرصه وجود گذاشته اند، جمع آوری شده و تأليف يافته است. که قسمتى از تعليمات حضرت عيسى (علیه السلام) و بخشی از محتواى كتب آسمانى آنها در ضمن گفته‏‌هاى پيروانشان، به اين كتاب ها انتقال يافته است. همین روش در مورد تورات نیز صادق است، به همين دليل نمى‏‌توان همۀ آن چه را در عهد قديم (تورات و كتاب هاى وابسته به آن) و عهد جديد (انجيل و كتب وابسته به آن) آمده است پذيرفت، و نه همۀ آن را  انكار نمود، بلكه مخلوطى است از تعليمات اين دو پيامبر بزرگ، با افكار و انديشه‏‌هاى ديگران.

بنابر این اگر در كتاب هاى انجیل موجود بشارت به ظهور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیامده، اما این دلیل بر نبودن آن در انجیل واقعی و در تعالیم حضرت عیسی (علیه السلام) نیست .علاوه بر این که در همین انجیل های موجود نیز با تعبيرات فراوانى بشارت به ظهور شخص بزرگى آمده است كه نشانه‏هاى آن جز بر اسلام و آورنده آن تطبيق نمى‏كند، اما همان طور که مسیحی شناسان اذعان دارند، تشخیص مطالب انجیل عیسی (علیه السلام) یا گفته های وی از آنچه دیگران افزوده اند، بر اساس منابع مسیحی ممکن نیست و راهی جز مراجعه به قرآن که (مهیمن) بر کتاب های الاهی است وجود ندارد[2].

اما حضرت عیسی جمله دارد در انجیل که می فرماید: فقط به من ایمان بیاورید تا وارد بهشت شوید، باید توجه داشت که هر پیامبری مأمور دعوت نمودن مردم زمان خود به دینی است که خود از طرف خداوند برای هدایت مردم زمان خود آورده است و برای این منظور باید اجر و پاداش معنوی انان را تضمین نماید. علاوه بر این، معنای چنین کلامی این است که: کسانی که در زمان حضرت عیسی (علیه السلام) واقعاً به آن حضرت ایمان آورده باشند و به همۀ دستورات آن حضرت عمل کرده باشند به بهشت وارد خواهند شد. شکی نیست که ایمان کامل و واقعی به حضرت عیسی (علیه السلام) به معنای ایمان به تمام آموزه ها و دستوراتی است که در جهت ادای رسالت خود به مردم ابلاغ فرموده اند، از جمله بشارت به آمدن پیامبری به اسم “احمد “که همان پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) است.[3]

 


[1] . وَ إِذْ قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَني‏ إِسْرائيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتي‏ مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبينٌ.

[2] . اقتباس از سؤال شماره 2664 (سایت: 2862)، نمایه: انجیل عصر پیامبر.

[3]فخر الاسلام مؤلف كتاب “انيس الاعلام” كه خود يكى از كشيشان معروف مسيحى بوده، و تحصيلات خود را نزد كشيشان مسيحى به پايان رسانيده است و به مقام ارجمندى از نظر آنان نائل آمده، در مقدمۀ اين كتاب ماجراى عجيب اسلام آوردن خود را چنين شرح مى‏دهد:

” … بعد از تجسس بسيار و زحمات فوق العاده و گردش در شهرها خدمت كشيش والا مقامى رسيدم، كه از نظر زهد و تقوا ممتاز بود، فرقۀ كاتوليك از سلاطين و غيره سؤالات دينى خود را به او مراجعه مى‏كردند، من نزد او مدتى مذاهب مختلفه نصارا را فرا مى‏گرفتم، او شاگردان فراوانى داشت، ولى در ميان همه به من علاقۀ خاصى داشت. كليدهاى منزل … همه در دست من بود، فقط كليد يكى از صندوق خانه‏‌ها را پيش خود نگاه‌داشته بود … .

در اين بين روزى كشيش مزبور را عارضه‏اى رخ داد به من گفت به شاگردها بگو: حال تدريس ندارم. وقتى نزد شاگردان آمدم ديدم مشغول بحث اند، اين بحث منجر به معناى لفظ” فارقليطا” در سريانى و” پريكلتوس” به زبان يونانى … جدال آنها به طول انجاميد، هر كسى رأيى داشت … .

پس از بازگشت، استاد پرسيد: امروز چه مباحثه كرديد؟! من اختلاف آنها را در لفظ” فارقليطا” براى او تقرير كردم … گفت: تو كدام يك از اقوال را انتخاب كرده‏اى؟

گفتم مختار فلان مفسر را اختيار كرده‏ام.

كشيش گفت: تقصير نكرده‏اى، و لكن حق و واقع خلاف همه اين اقوال است؛ زيرا حقيقت اين را جز راسخان در علم کسی نمى‏دانند، از آنها هم تعداد كمى با آن حقيقت آشنا هستند، من اصرار كردم كه معناى آن را برايم بگوید، وى سخت گريست و گفت: هيچ چيز را از تو مضايقه نمى‏كنم … در فرا گرفتن معناى اسم اثر بزرگى است، ولى به مجرد انتشار آن، من و تو را خواهند كشت! چنان چه عهد كنى به كسى نگويى اين معنا را اظهار مى‏كنم … من به تمام مقدسات قسم خوردم كه نام او را فاش نكنم، پس گفت: اين اسم از اسمای پيامبر مسلمانان است و به معناى” احمد” و” محمد” است.

پس از آن كليد آن اطاق كوچك را به من داد و گفت: در فلان صندوق را باز كن و فلان و فلان كتاب را بياور، كتاب ها را نزد او آوردم، اين دو كتاب به خط  يونانى و سريانى پيش از ظهور پيامبر اسلام بر پوست نوشته شده بود.

در هر دو كتاب لفظ” فارقليطا” را به معناى، احمد و محمد، ترجمه نموده بودند سپس استاد اضافه كرد: علمای نصارا قبل از ظهور او اختلافى نداشتند كه” فارقليطا” به معناى” احمد و محمد” است، ولى بعد از ظهور محمد (صلی الله علیه و آله) براى بقاى رياست خود و استفاده مادى، آن را تأويل كردند و معناى ديگر براى آن اختراع نمودند و آن معنا قطعاً منظور صاحب انجيل نبوده است.

سؤال كردم در باره دين نصارا چه مى‏‌گويى؟ گفت با آمدن دين اسلام منسوخ است، اين لفظ را سه بار تكرار نمود پس گفتم:

در اين زمان طريقه نجات و صراط مستقيم … كدام است؟ گفت: منحصر است در متابعت محمد (صلی الله علیه و آله).

گفتم: آيا تابعان او از اهل نجات اند؟ گفت: آری و اللَّه (سه بار تكرار كرد) … سپس استاد گريه كرد و من هم بسيار گريستم گفت: اگر آخرت و نجات مي خواهى البته بايد دين حق را قبول نمايى … و من هميشه تو را دعا مى‏كنم، به شرط اين كه در روز قيامت شاهد باشى كه در باطن مسلمان و از تابعان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) هستم، … هيچ شكى نيست كه امروز بر روى زمين دين اسلام دين خدا است …”! چنان كه ملاحظه مى‏كنيد طبق اين سند علماى اهل كتاب پس از ظهور پيامبر اسلام (ص) به خاطر منافع شخصى خود، نام و نشانه‏هاى او را طور ديگرى تفسير و توجيه كردند.(اقتباس با كمى اختصار از” هدايت دوم” مقدمه كتاب “انيس الاعلام”)، تفسير نمونه، ج ‏1، ص 214.