searchicon

کپی شد

بداء و علم خدا

اختلاف بین شیعه و اهل سنت و دیگر مخالفان بداء، ناشی از اعتقاد به تغییرناپذیری علم خداوند است که این اعتقاد در ظاهر با بداء در تعارض است. برخی اندیشمندان امامیه با تفکیک علم الهی به علم ذاتی، که ازلی و ابدی است و تغییر در آن راه ندارد و علم فعلی که عین فعل است نه ذات و البته حادث و قابل تغییر،[1] تأکید می‌کنند، بَداء در علم ذاتی خدا رخ نمی‎دهد، بلکه در محدوده علم فعلی خداوند است. در حقیقت نه تنها بداء در علم ذاتی خدا رخ نمی‌دهد، بلکه؛ خداوند به رخداد بداء نیز علم دارد و بداء موجب تغییر در ذات الهی نیست و علم به تغییر با تغییر در علم متفاوت است و بداء، خود، متعلق علم الهی است.[2]

امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: «… بدایی برای خدا رخ نمی‌دهد، مگر این‌که در علم خدا بوده است. برای خدا از روی جهل، بَداء رخ نمی‌دهد».[3]

برای توضیح بیشتر پاسخ را در ضمن پرسشی مطرح می‌کنیم.

سؤال: شيعه به «بداء» اعتقاد دارد. آيا لازمه اعتقاد به آن، دادن نسبت ناآگاهى به خدا نيست؟

پاسخ: «بداء» با این شرط كه درست تفسير شود، از عقايد اسلامى است كه همه مسلمانان جهان بدان عقيده راسخ دارند، هر چند برخى از آنان از به كار بردن لفظ «بداء» خوددارى مى كنند. البته وحشت آنان از به كار بردن لفظ «بداء» ضررى به محتوا نمى زند؛ زيرا مقصود واقعيت بداء است نه اسم آن؛ زیرا حقيقيت «بدا» بر دو اصل استوار است:

الف: خداوند داراى قدرت و سلطه مطلق بر جهان هستى است و هر زمان بخواهد مى‌تواند تقديرى را جايگزين تقدير ديگر سازد. در حالى كه بر هر دو تقدير، علم پيشين داشته و هيچ گونه تغييرى نيز در علم وى راه نخواهد يافت؛ زيرا تقدير نخست چنان نيست كه قدرت خدا را محدود ساخته و توانايى دگرگون كردن آن را از او سلب كند. خداوند متعال بر خلاف عقيده يهود كه مى گفتند: «يد اللّه مغلولة»،[4] «دست خدا بسته است»، قدرت گسترده‌اى دارد و به تعبير قرآن دست او باز است؛ «بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ»؛ «بلكه هر دو دست او گشاده و باز است».[5]ب. إعمال قدرت از سوى خداوند و اقدام وى به جايگزين كردن تقديرى به جاى تقدير ديگر، بدون حكمت و مصلحت انجام نمى‌گيرد و انجام اين كار در گرو اعمال خود انسان است كه از طريق اختيار و برگزيدن زندگى شايسته يا ناشايسته، زمينه دگرگونى سرنوشت خويش را فراهم سازد.

فرض كنيم انسانى، حقوق والدين و بستگان خود را مراعات نمى‌كند. طبعاً اين عمل، ناشايست و در سرنوشت او تأثير ناخوشايندى خواهد داشت. حال اگر در نيمه زندگى از كرده خود نادم گشته و از آن پس به وظايف خود در اين باره اهتمام ورزد، در اين صورت زمينه دگرگونى سرنوشت خود را فراهم كرده و مشمول آيه «يَمْحُوا اللّهُ ما يَشاءُ وَيُثْبِتُ» خواهد گشت. اين مطلب در عكس قضيه نيز حاكم است.

با توجه به اين دو اصل، روشن مى شود كه اعتقاد به بداء يک عقيده مسلّم اسلامى است – صرف نظر از تعبير و اصطلاح خاص بداء – و تمامى مذاهب و فرق اسلامى به مفهوم آن اعتقاد دارند.

بنابراين حقيقت بداء جز اين نيست كه قسمتى از سرنوشت‌هاى انسان قطعى نيست، بلكه معلّق مى‌باشد و او مى‌تواند با اعمال خود، آن را دگرگون سازد، خواه نيک باشد خواه بد.[6]

 [1]. جوادی آملی، عبد الله، تفسیر تسنیم، ج ۷، ص ۳۵۸ – ۳۶۱.

[2] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان في تفسیر القرآن، ج ۱۱، ص ۳۸۱.

[3] . عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج ۲، ص ۲۱۸.

[4] . مائده، 64.

[5] . همان.

[6] .  سبحانی، جعفر، راهنماى حقيقت، ص 98 – 100.