Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

اسم و لقب مشهور یمانی

در مورد نام واقعی یمانی، حدیثی از پیشوایان معصوم (علیهم السلام)، در منابع شیعه، یافت نشد. اما در کلمات غیر معصومان و در منابع حدیثی اهل سنّت، اشاره‌هایی به نام یمانی، شده است. نام‌هایی؛ مانند جهجاه، حسن و یا حسین آمده است.[1] برخی هم گفته‌اند که اگر چه به نَسَب یمانی در روایات تصریح نشده، اما دلایل قطعی ثابت می‌کند که وی از اهل بیت و از نسل امام حسین (علیه السلام) است.[2]

در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، از یمانی با عنوان منصور یاد شده است.[3] همچنین منابع اهل سنت، او را قحطانی[4] نیز خوانده‌اند.

شاید بتوان گفت: عدم تصریح به نام این شخصیت می‌تواند علاوه بر جلوگیری از تطبیق و تعیین مصداق برای مدعیان دروغین یمانی، موجب حفاظت از جان و در امان ماندن او از سوء قصدهای احتمالی باشد تا این شخصیت بزرگ بتواند در زمان مقرر، رسالت مقدس خود را به انجام رساند.

معصومان (علیهم السلام) برای حفظ جان و دور ساختن خطر‌ها از شخصیت های مثبت عصر ظهور؛ مانند یمانی، از ذكر نام اصلی و واقعی آنها غالبا خودداری نموده‌اند. امّا در مقابل، شخصيت‌هايی؛ مانند سفیانی را كه نقش منفی در ظهور دارند، به عنوان خطری كه حقيقت را تهديد می‌كنند، دقيقاً معرفی کرده‌اند تا مردم آنها را به خوبی شناخته و در جرگه ياران آنها در نيايند.

[1]. ابن حجر عسقلاني، أحمد بن علي، فتح الباري شرح صحيح البخاري، تحقیق: الخطيب، محب الدين، تعلیق، بن باز، عبد العزيز بن عبد الله، ج 6، ص 545؛ حافظ برسى، رجب بن محمد، مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين (عليه السلام‏)، محقق / مصحح: عاشور، على‏، ص 200.‏

[2]. فتلاوی، مهدی، رایات الهدی و الضّلال فی عصر الظّهور، ص 100، دار المحجه البیضاء، بیروت، ۱۴۲۰ ق / ۱۹۹۹ م.

[3]. نعمانی، محمد بن ابراهيم، الغيبة، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ص 39 و 40.

[4]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، تحقیق: بور سعید، ج ۲، ص ۱۸۳؛ ابن حماد، نعیم بن حماد، الفتن، تحقیق: الزهيري، سمير أمين، ج 1، 223؛ قحطانی منسوب به شخصی به نام قحطان است که عرب‌های یمن نسبشان به او می‌رسد؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، تصحیح: فارس، احمد، ج ۷، ص ۳۷۴؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج ۲، ص ۱۵۶.